Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
terminal
U
محل پیاده وسوار کردن بارها
terminals
U
محل پیاده وسوار کردن بارها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit area
U
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
cross loading
U
سر شکن کردن بارها
cross loading
U
مخلوط کردن بارها
detrain
U
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
straps
U
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
strap
U
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
overhaul
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
grenadier
U
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
many a time
U
بارها
on any number of occasions
<adv.>
U
بارها
often
U
بارها
oft
U
بارها
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
بارها
often
<adv.>
U
بارها
many times
<adv.>
U
بارها
frequently
<adv.>
U
بارها
a lot of times
<adv.>
U
بارها
regularly
[often]
<adv.>
U
بارها
frequently
U
بارها
freuqently
U
بارها
oftentimes
U
بارها
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
load manifest
U
لیست بارها
repulsion of charges
U
نیروی دافعه بارها
I have visited Europe time and again.
بارها اروپا را دیده ام.
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
manifest
U
فهرست بارها لیست وسایل
manifesting
U
فهرست بارها لیست وسایل
manifests
U
فهرست بارها لیست وسایل
manifested
U
فهرست بارها لیست وسایل
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
overhauled
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
disassembly order
U
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
disembark
U
پیاده کردن
set down
U
پیاده کردن
disembarked
U
پیاده کردن
disembarks
U
پیاده کردن
dismounting
U
پیاده کردن
dismounts
U
پیاده کردن
unset
U
پیاده کردن
disembarking
U
پیاده کردن
dismount
U
پیاده کردن
disassemble
U
پیاده کردن
dismantle
U
پیاده کردن
dismantles
U
پیاده کردن
demodulation
U
پیاده کردن
take down
U
پیاده کردن
dismantlement
U
پیاده کردن
dismantling
U
پیاده کردن
dismantled
U
پیاده کردن
pedestrianize
U
پیاده روی کردن
dismounting
U
پیاده کردن یا شدن
dismantle
U
پیاده کردن موتور
pad
U
پیاده سفر کردن
dismantles
U
پیاده کردن موتور
pedestrianises
U
پیاده روی کردن
pedestrianized
U
پیاده روی کردن
pedestrianizes
U
پیاده روی کردن
dismantled
U
پیاده کردن موتور
dismantling
U
پیاده کردن موتور
dismount
U
پیاده کردن یا شدن
disassembly
U
پیاده کردن موتور
pedestrianizing
U
پیاده روی کردن
pads
U
پیاده سفر کردن
setting out
U
پیاده کردن مسیر
setting out
U
پیاده کردن نقشه
pedestrianised
U
پیاده روی کردن
To implement a project.
U
طرحی را پیاده کردن
pedestrianising
U
پیاده روی کردن
dosmount command
U
فرمان پیاده کردن
staking
U
پیاده کردن مسیر
dismounts
U
پیاده کردن یا شدن
footing
U
قسمتی از پی ساختمان که بارها رامستقیما" به خاک منتقل میکند
salvaged
U
پیاده کردن کامل قطعات
disassembly order
U
روش پیاده کردن وسیله
walked
U
گردش کردن پیاده رفتن
dismantle
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
walks
U
گردش کردن پیاده رفتن
salvages
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvaging
U
پیاده کردن کامل قطعات
removable
U
قابل سوار و پیاده کردن
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage
U
پیاده کردن کامل قطعات
dismantling
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
walk
U
گردش کردن پیاده رفتن
dismantles
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantled
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
stowage plan
U
طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
debarkation
U
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
removal
U
از بین بردن برداشتن پیاده کردن
disassemble
U
پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauls
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
tramps
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
overhaul
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
tramped
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
ramp
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
peg out
U
کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
air landing
U
پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
tramp
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
take to pieces
U
پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
doctrine
U
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrines
U
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
station number
U
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
unhorse
U
از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
pignorate
U
پیاده
afoot
U
پیاده
walkway
U
پیاده رو
side walk
U
پیاده رو
infantry man
U
پیاده
pavements
U
پیاده رو
on of
U
پیاده
footer
U
پیاده رو
pedestrian bridge
U
پل پیاده رو
infantry
U
پیاده
foot bridge
U
پل پیاده رو
foot bank
U
پیاده رو
foot infantry
U
پیاده
sidewalks
U
پیاده رو
pedestrian
U
پیاده
foot slogger
U
پیاده
sidewalk
U
پیاده رو
walkways
U
پیاده رو
footway
U
پیاده رو
dismounted
U
پیاده
path
U
پیاده رو
ganway
U
پل پیاده رو
impledge
U
پیاده
walked
U
پیاده رو
pedestrians
U
پیاده
walk
U
پیاده رو
paths
U
پیاده رو
walks
U
پیاده رو
peripatetic
U
پیاده رو
footpath
U
پیاده رو
footpaths
U
پیاده رو
pavement
U
پیاده رو
pedestrianism
U
پیاده روی
turnable foot bridge
U
پل پیاده رو گردان
wayfarer
U
مسافر پیاده
wayfarers
U
مسافر پیاده
walkabouts
U
مسافرت پیاده
on foot
U
به صورت پیاده
to ride shanks's mare
U
پیاده رفتن
pawning
U
پیاده شطرنج
walkabout
U
گردش پیاده
walkabout
U
مسافرت پیاده
pignorate
U
پیاده شطرنج
on foot
U
پای پیاده
pawns
U
پیاده شطرنج
walkabouts
U
گردش پیاده
pawn
U
پیاده شطرنج
footbridges
U
پل پیاده روی
alight
U
پیاده شدن
to pad aroad
U
پیاده رفتن
to pad it
U
پیاده رفتن
to walk . To go on foot.
U
پیاده رفتن
to pad the hoof
U
پیاده رفتن
hike
U
پیاده روی
disembarked
U
پیاده شدن
hiked
U
پیاده روی
alights
U
پیاده شدن
hikes
U
پیاده روی
disembark
U
پیاده شدن
pad
U
دزد پیاده
alighted
U
پیاده شدن
disembarking
U
پیاده شدن
disembarks
U
پیاده شدن
alighting
U
پیاده شدن
footbridges
U
پل پیاده روها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com