English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cargo tie down point U محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
cargo sling U طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
ground tackle U وسیله مهار کردن قایق
blocking and chocking U مهار بار روی وسیله ترابری
arresting system purchase element U وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
fasteners U وسیله بستن
strafing U به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
post matter U محمولات پستی
cargo insurance U بیمه محمولات
cargo documentation U ثبت محمولات کشتی
break bulk cargo U محمولات تفکیک شده
cargo checking U بازرسی کردن محمولات
detritus U مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
To be out to do some thing . U کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
belaying pin U مهار
bearing rein U مهار
spanned U مهار
control U مهار
spanning U مهار
make fast U مهار
spans U مهار
braced U مهار
controlling U مهار
brace U مهار
span U مهار
guys U مهار
guy U مهار
restraints U مهار
chainage U مهار
restraint U مهار
bond U مهار
controls U مهار
unbridle U بی مهار
frenum U مهار
anchorages U مهار
anchorage U مهار
guide rope U مهار
anchor U مهار
halters U مهار
halter U مهار
anchoring U مهار
anchors U مهار
chucking U مهار
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
chucked U مهار کردن
uncontrolled U مهار نشده
drogue U مهار چتری
bridle U زنجیر مهار
chuck U مهار کردن
martingale U مهار جلو
bridled U مهار ناو
foot trap U مهار توپ با کف پا
stayband U حلقه مهار
sag rod U مهار عرضی
sagrod U مهار عرضی
restrained U مهار شده
chucks U مهار کردن
daedman U مهار وزنی
controlled U مهار شده
span wire U سیم مهار
bollard U تیر مهار
bridle U مهار ناو
tawie U سست مهار
bollard U میله مهار
angle-tie U مهار گوشه
angle-tie U مهار قطری
tie rod U میل مهار
tractable U سست مهار
knee brace U مهار زانوئی
chucking U مهار کردن
bollards U میله مهار
cross brace U مهار عرضی
holdfast U مهار گیر
clamp U مهار کردن
knee-brace U مهار زانویی
clamped U مهار کردن
wiring harness U مهار سیم
mooring line U سیم مهار
mooring pendant U سیم مهار
mooring ring U حلقه مهار
mooring rope U طناب مهار
guy wire U سیم مهار
stayed U تکیه مهار
bridling U زنجیر مهار
arresting sheave U پل مهار هواپیما
gripping jaw U فک مهار کننده
stay U تکیه مهار
prony brake U مهار پرونی
mooring swivel U مدور مهار
bridling U مهار ناو
topping lift U مهار بالایی
bridles U زنجیر مهار
clamps U مهار کردن
anchor rod U میل مهار
electrical shant U مهار برقی
bridles U مهار ناو
clamping U مهار کردن
raker U تیر مهار
mooring buoy U بویه مهار
ball control U مهار توپ
anchor pole U دیرک مهار
bridled U زنجیر مهار
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
clamping U مهار گیره عقربک
escalate U از مهار خارج شدن
escalated U از مهار خارج شدن
clamped U مهار گیره عقربک
tie down U مهار هواپیما یا کشتی
escalates U از مهار خارج شدن
escalating U از مهار خارج شدن
clamps U مهار گیره عقربک
forward bow spring U طناب مهار کشتی
restraining U نگهداشتن مهار کردن
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
barricades U مهار هواپیما سد جاده
barricaded U مهار هواپیما سد جاده
restraining forces U نیروهای مهار کننده
barricade U مهار هواپیما سد جاده
buoy pendant U زنجیر مهار بویه
anchored filament U افروزه مهار شده
moorage U محل مهار کشتی
mooring line U طناب مهار مین
mooring swivel U خودگر مهار مین
restrains U نگهداشتن مهار کردن
restrain U نگهداشتن مهار کردن
clamping fixture U گیره مهار کننده
chucking automatic U مهار کردن خودکار
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
clamp U مهار گیره عقربک
clamping sleeve U مفصل مهار کننده
leg trap U مهار توپ با ساق پا
barricading U مهار هواپیما سد جاده
equitation U هنر سواری و مهار اسب
bolster plate U صفحه برای مهار کردن
afterbow U طناب مهار سینه ناو
arresting system payout U بازده سیستم مهار هواپیما
arresting sheave U ریل و سرسره مهار هواپیما
dragging-piece U [مهار تیر شیروانی نبش]
arresting net stanchion U قلاب تور مهار هواپیما
clamping jaw U فکهای مهار کننده گیره
dragon-piece U [مهار تیر شیروانی نبش]
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable U قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
binding U مهار کردن بار در روی پالت
hook cable U کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
shifts U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
stanchion U مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
shift U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
headfast U طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
bindings U مهار کردن بار در روی پالت
shifted U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com