Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tax haven
U
محل امن ازنظر مالیات
tax havens
U
محل امن ازنظر مالیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
U
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax
U
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise
U
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
bury
U
ازنظر پوشاندن
burying
U
ازنظر پوشاندن
buries
U
ازنظر پوشاندن
security cognizance
U
شناخت ازنظر صلاحیت
not operationally ready
U
غیر اماده ازنظر عملیاتی
To bring something to someones attention .
U
چیزی را ازنظر کسی گذراندن
assessments
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
geologize
U
ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
road capacity
U
کشش جاده ازنظر حداکثر ترافیک
developed market economy countries
U
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
tailor
U
برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
beam test
U
ازمایش اندازه گیری تیر ازنظر مقاومت
play second fiddle to someone
<idiom>
U
ازنظر مهم بودن مقام دوم داشتن
economic section
U
انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
tailors
U
برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
satellization
U
زیر امرقراردادن یکانهای غیرمشابه ازنظر رستهای
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
panoramas
U
منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
panorama
U
منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
first world
U
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
form utility
U
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
freight
U
وسیله حملی که ازنظر قیمت مناسب است ولی کند عمل میکند
levying
U
مالیات بندی مالیات
taxation
U
مالیات بندی مالیات
levies
U
مالیات بندی مالیات
levied
U
مالیات بندی مالیات
levies
U
اخذ مالیات مالیات
levy
U
مالیات بندی مالیات
levying
U
اخذ مالیات مالیات
levied
U
اخذ مالیات مالیات
levy
U
اخذ مالیات مالیات
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
He has feathered his nest. He has lined his pocket.
U
اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
reciprocal agreement
U
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
isogamete
U
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
von neuman morgensterm utility index
U
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
gabel
U
مالیات
tithing
U
مالیات ده یک
sess
U
مالیات
impost
U
مالیات
taxes
U
مالیات
gabelle
U
مالیات
taxed
U
مالیات
Scot
U
مالیات
taxation
U
مالیات
cess
U
مالیات
tax
U
مالیات
excise taxes
U
مالیات بر فروش
export tax
U
مالیات بر صادرات
progressive taxation
U
مالیات تصاعدی
property tax
U
مالیات مستقلات
property tax
U
مالیات دارایی
free of tax
U
بدون مالیات
proportional tax
U
مالیات تناسبی
proportional tax
U
مالیات نسبی
rental tax
U
مالیات مستغلات
deductible
U
مالیات پذیر
double taxation
U
مالیات مضاعف
duty free
U
معاف ار مالیات
regressive taxation
U
مالیات نزولی
estate duty
U
مالیات بر ارث
estate duty
U
مالیات ارث
regressive taxation
U
مالیات کاهنده
regressive tax
U
مالیات نزولی
estate tax
U
مالیات بر املاک
estate tax
U
مالیات مستغلات
real estate tax
U
مالیات بر مستغلات
quint
U
مالیات پنج یک
proportional taxation
U
مالیات تناسبی
exemption from taxation
U
معافیت از مالیات
per head tax
U
مالیات سرانه
progressive tax
U
مالیات تصاعدی
profits tax
U
مالیات بر سود
levy tax
U
وضع مالیات
levier
U
مالیات وصول کن
leviable
U
وضع مالیات
leviable
U
مالیات بستنی
land tax
U
مالیات بر زمین
land tax
U
مالیات ارضی
land tax
U
مالیات زمین
kiln tax
U
مالیات فخاری
gift tax
U
مالیات برهبه
highway user tax
U
مالیات حق عبور
inheritance tax
U
مالیات بر ارث
incidence of taxation
U
اثر مالیات
levying of taxes
U
وضع مالیات
impost
U
مالیات بر واردات
profit tax
U
مالیات بر سود
gabel
U
مالیات نمک
excise tax
U
مالیات بر مصرف
octroi
U
مالیات دم دروازه
gabelle
U
مالیات نمک
occupation tax
U
مالیات شغل
occupation tax
U
مالیات اصناف
nuisance tax
U
مالیات پردردسر
neutral tax
U
مالیات خنثی
neutral tax
U
مالیات بی طرف
mise
U
مالیات خرج
liable to tax
U
مشمول مالیات
tax-exempt
<adj.>
U
معاف از مالیات
incidence of taxation
U
انتقال مالیات
free from taxes
<adj.>
U
معاف از مالیات
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
taxless
<adj.>
U
معاف از مالیات
non-assessable
<adj.>
U
معاف از مالیات
non-taxable
<adj.>
U
معاف از مالیات
tax-free
<adj.>
U
معاف از مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
zero-rated
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
U
بدون مالیات
zero-rated
<adj.>
U
معاف از مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
taxless
<adj.>
U
بدون مالیات
non-assessable
<adj.>
U
بدون مالیات
non-taxable
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-exempt
<adj.>
U
بدون مالیات
sale tax
U
مالیات بر فروش
tax deduction
U
کاهش مالیات
tax effect
U
اثر مالیات
tax equation
U
معادله مالیات
tax exempt
U
معاف از مالیات
tax farmer
U
مستاجر مالیات
tax free
U
بخشوده از مالیات
tax free
U
معاف از مالیات
tax function
U
تابع مالیات
tax cuts
U
کاهش مالیات
tax base
U
ماخذ مالیات
succession duties
U
مالیات برارث
sales tax
U
مالیات فروش
sales tax
U
مالیات بر فروش
scatt
U
مالیات عوارض
shift of a tax
U
انتقال مالیات
tax shifting
U
انتقال مالیات
single tax
U
مالیات انفرادی
single tax
U
مالیات واحد
tax in kind
U
مالیات جنسی
tax incidence
U
عارضه مالیات
tax increase
U
افزایش مالیات
ratepayer
U
مالیات دهنده
ratepayers
U
مالیات دهنده
tax year
مالیات سالانه
yield tax
U
مالیات بر عایدی
wealth tax
U
مالیات بر ثروت
wage tax
U
مالیات بر مزد
tax load
U
بار مالیات
tax rate
U
نرخ مالیات
tax refund
U
بازپرداخت مالیات
taxation of monopoly
U
مالیات بر انحصار
taxes in kind
U
مالیات جنسی
the rear vassals
U
مالیات دهندگان
total tax load
U
کل بار مالیات
death tax
U
مالیات بر ارث
death duties
U
مالیات بر ارث
indirect taxation
U
مالیات غیرمستقیم
levied
U
وضع مالیات
levied
U
وصول مالیات
levied
U
مالیات بندی
levies
U
وضع مالیات
levies
U
وصول مالیات
excise duties
U
مالیات غیرمستقیم
assessments
U
تعیین مالیات
assessments
U
وضع مالیات
assessments
U
براورد مالیات
scot free
U
معاف از مالیات
scot-free
U
معاف از مالیات
direct tax
U
مالیات مستقیم
direct taxation
U
مالیات مستقیم
excise
U
مالیات بستن بر
levies
U
مالیات بندی
levy
U
وضع مالیات
assessed
U
مالیات بستن به
assesses
U
مالیات بستن بر
assesses
U
مالیات بستن به
assessing
U
مالیات بستن بر
assessing
U
مالیات بستن به
impose
U
مالیات بستن بر
imposes
U
مالیات بستن بر
death duty
U
مالیات بر ارث
assessed
U
مالیات بستن بر
assess
U
مالیات بستن به
levy
U
وصول مالیات
levy
U
مالیات بندی
levying
U
وضع مالیات
levying
U
مالیات بندی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com