Perdic | محصول کشاورزی یاصنعتی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	outturn U	محصول کشاورزی یاصنعتی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	raw produce U	محصول طبیعی یا کشاورزی
	agribusiness U	تجارت محصولات کشاورزی کار و کسب کشاورزی
	farm technology U	روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
	elevator U	انبار غله \| [کشاورزی] \| جای غله خیز [کشاورزی]
	exchanges U	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
	exchanged U	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
	exchange U	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
	exchanging U	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
	punched U	کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
	punches U	کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
	punch U	کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
	iso product curve U	منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
	cad U	محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
	cads U	محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
	arboretum U	کشاورزی
	tillage U	کشاورزی
	agronomy U	کشاورزی
	agronomic U	کشاورزی
	rural U	کشاورزی
	agricultural U	کشاورزی
	agriculture U	کشاورزی
	farming U	کشاورزی
	plantership U	کشاورزی
	husbandry U	کشاورزی
	agricultural projects U	طرحهای کشاورزی
	agricultural sector U	بخش کشاورزی
	agricultural products U	محصولات کشاورزی
	agricultural revolution U	انقلاب کشاورزی
	agricultural investigation U	تجسسات کشاورزی
	agricultural pollution U	الودگی کشاورزی
	agricultural implements U	الات کشاورزی
	agricultural fluctuations U	نوسانهای کشاورزی
	agricultural economics U	اقتصاد کشاورزی
	farming U	کشاورزی برزیگری
	agricultural credit U	اعتبار کشاورزی
	agricultural cooperatives U	تعاونیهای کشاورزی
	agricultral waste U	پسماند کشاورزی
	manure U	کود کشاورزی
	agriculture U	کشاورزی برزگری
	to follow the plough U	کشاورزی کردن
	vegetable soil U	خاک کشاورزی
	farm yields U	بازده کشاورزی
	farm surplus U	مازاد کشاورزی
	farm labors U	کارگران کشاورزی
	extensive agriculture U	کشاورزی سطحی
	extensive agriculture U	کشاورزی وسیع
	elevator U	انبار دانه [کشاورزی]
	ageicultural U	مربوطبه کشاورزی یاکشتکاری
	hay loader U	لودر یونجه [کشاورزی]
	agriculturalist U	دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
	agricultural support policy U	سیاست حمایت از کشاورزی
	agroecosystem U	بوم سازگان کشاورزی
	anticrop agent U	عامل ضدمحصولات کشاورزی
	extensive agricultuse U	کشاورزی غیر محدود
	agricultural planning U	برنامه ریزی کشاورزی
	agricultural mechanization U	ماشینی کردن کشاورزی
	geoponic U	مربوط به کشاورزی یاکشتکاری
	georgic U	وابسته به کشاورزی روستایی
	sovkhoz U	موسسه کشاورزی وروستایی
	agriculturist U	دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
	agricultural extension services U	خدمات ترویج کشاورزی
	hacienda U	بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
	He reanimated the Iranian agriculture. U	کشاورزی ایران رازنده کرد
	farm price supports U	حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
	agricultural labor productivity U	بهره دهی کارگر کشاورزی
	granger U	عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
	agricultural price policy U	سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
	basic crops U	محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
	latifundium U	ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
	combine [combine harvester] U	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
	harvester U	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
	combined harvester U	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
	harvester-thresher [rare] U	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
	corn harvester U	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
	extensive cultivation U	بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
	combine harvester U	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
	crop U	محصول
	commodity U	محصول
	outputs U	محصول
	commodities U	محصول
	fabrics U	محصول
	product U	محصول
	yielded U	محصول
	proceeds U	محصول
	fabric U	محصول
	yields U	محصول
	products U	محصول
	yield U	محصول
	return [on something] U	محصول
	harvested U	محصول
	harvest U	محصول
	line U	محصول
	lines U	محصول
	harvests U	محصول
	output U	محصول
	total product U	محصول کل
	crops U	محصول
	cropped U	محصول
	food and agricultural organization U	از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
	distillate U	محصول تقطیر
	coemption U	خرید کل محصول
	product diversification U	تنوع محصول
	model U	نوع یک محصول
	diversity of product U	تنوع محصول
	home-grown U	محصول خانه
	coproduct U	محصول فرعی
	crop rent U	اجاره محصول
	condensate U	محصول میعان
	by product U	محصول جنبی
	portfolio U	نمونه محصول
	releases U	گونه یک محصول
	program product U	محصول برنامه
	released U	گونه یک محصول
	release U	گونه یک محصول
	average output U	محصول متوسط
	average product U	محصول متوسط
	by product U	محصول فرعی
	cash crop U	محصول فروشی
	volatility product U	محصول فرار
	last year's produce U	محصول پارسال
	standing crop U	محصول سرپا
	margin product U	اضافه محصول
	marginal product U	محصول نهائی
	mass market product U	محصول پر فروش
	net product U	محصول خالص
	off year U	سال کم محصول
	modelled U	گونه یک محصول
	over production U	محصول زیادی
	overhead product U	محصول سبک
	modelled U	نوع یک محصول
	modeled U	گونه یک محصول
	product liability U	مسئولیت محصول
	product differentiation U	اختلاف محصول
	product differentiation U	تفاوت محصول
	models U	نوع یک محصول
	intermediate product U	محصول واسطه
	eluate U	محصول شویش
	model U	گونه یک محصول
	emblements U	محصول زمین
	universal product code U	کد جامع محصول
	turn over U	محصول بازده
	fehling reagent U	محصول فهلینگ
	fehling solution U	محصول فهلینگ
	finished product U	محصول نهائی
	fission product U	محصول انشقاق
	foison U	محصول فراوان
	models U	گونه یک محصول
	gross yield U	محصول ناخالص
	modeled U	نوع یک محصول
	high grade product U	محصول درجه یک
	incross U	اولادیا محصول
	product capabilities U	خواص محصول
	yield U	محصول حاصل
	production U	فراورده محصول
	products U	محصول حاصلضرب
	by-product U	محصول ضمنی
	productions U	تولید محصول
	toiled U	محصول رنج
	toil U	محصول رنج
	productions U	محصول عمل
	fabric U	محصول تولید
	artefacts U	محصول مصنوعی
	productions U	فراورده محصول
	artifacts U	محصول مصنوعی
	end product U	محصول نهایی
	product U	محصول حاصلضرب
	production U	محصول عمل
	fabrics U	محصول تولید
	by-product U	محصول فرعی
	artifact U	محصول مصنوعی
	toiling U	محصول رنج
	brands U	نام محصول
	produce U	ساختن محصول
	brand U	نام محصول
	artefact U	محصول مصنوعی
	produced U	ساختن محصول
	yields U	محصول حاصل
	product mix U	ترکیب محصول
	production U	تولید محصول
	yielded U	محصول حاصل
	produces U	ساختن محصول
	by-products U	محصول فرعی
	adduct U	محصول افزایشی
	output U	برونداد محصول
	by-products U	محصول ضمنی
	branding U	نام محصول
	outputs U	برونداد محصول
	self binder U	ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
	produced U	تولید کردن محصول
	heavy goods U	محصول صنایع سنگین
	intermediate product U	محصول نیم ساخته
	high end U	گرانترین محصول یا مدل
	gross national product U	محصول ناخالص ملی
	ingethering U	جمع اوری محصول
	life cycle U	دوره عمر یک محصول
	version U	تعداد گونههای یک محصول
	handpick U	برداشت محصول با دست
	productions U	کنترل ساخت یک محصول
	cropper U	برداشت کننده محصول
	product launch U	جا انداختن محصول در بازار