English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
group drive U محرکه گروهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batch U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
drive shafts U محور محرکه
drive shaft U محور محرکه
lineshaft drive U محرکه انتقال
motivational factors U عوامل محرکه
firepower U نیروی محرکه
motor drive U محرکه موتوری
propellent U نیروی محرکه
propulsion U نیروی محرکه
gasoline driven U محرکه بنزینی
impulse charge U خرج محرکه
drive U محرکه گیربکس
drives U محرکه گیربکس
hydro U نیروی محرکه اب
propellant U نیروی محرکه
propellants U نیروی محرکه
driving clutch U کلاج محرکه
driving power U قدرت محرکه
variable speed drive U محرکه پلهای
splenius U عضله محرکه
driving force U نیروی محرکه
electric drive U محرکه الکتریکی
driving pulley U قرقره محرکه
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی
back voltage U نیروی ضد محرکه الکتریکی
final drive U محرکه محور عقب
dynamic pressure U فشار محرکه درونی
impulse charge U نیروی محرکه اولیه
induced e.m.f. U نیروی محرکه القائی
cone pulley drive U محرکه صفحه پلهای
magneto e.m.f. U نیروی محرکه مغناطیسی
powerhouses U مرکز قوه محرکه
powerhouse U مرکز قوه محرکه
rear axle drive U محرکه چرخ عقب
power plant U محرکه وسیله نقلیه
diesel driven generation set U دستگاه محرکه دیزلی
d.c. drive U محرکه جریان دائم
power plants U محرکه وسیله نقلیه
main drive motor U موتور محرکه اصلی
magnetomotive force U نیروی محرکه مغناطیسی
dynamically U وابسته به نیروی محرکه جنباننده
hydraulic U وابسته به نیروی محرکه اب هیدرولیک
locomotives U حرکت دهنده نیروی محرکه
abasia U عدم همکاری عضلات محرکه
dynamic U وابسته به نیروی محرکه جنباننده
hydropower U قوه محرکه مولد برق
locomotive U حرکت دهنده نیروی محرکه
dynamoelectric U دارای نیروی محرکه برقی
volt U واحد نیروی محرکه برقی
volts U واحد نیروی محرکه برقی
ship influence U عامل محرکه عبور کشتی
power plants U کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plant U کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
volts U واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt U واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
communal U گروهی
gregarious U گروهی
communally U گروهی
group atmosphere U جو گروهی
congregational U گروهی
trimerous U سه گروهی
triple U سه گروهی
tripled U سه گروهی
tripling U سه گروهی
triples U سه گروهی
espirit de corps U روحیه گروهی
sociogram U نگاره گروهی
deck switch U کلید گروهی
group contagion U سرایت گروهی
group consciousness U اگاهی گروهی
gang switch U کلید گروهی
collective protection U حفافت گروهی
clustered devices U دستگاههای گروهی
bulk properties U خواص گروهی
Republican U جمهوری گروهی
Republicans U جمهوری گروهی
group discussion U بحث گروهی
groupware U ابزار گروهی
batch quantity U کمیت گروهی
group acceptance U پذیرش گروهی
group dynamics U پویش گروهی
team teaching U تدریس گروهی
group theory U نظریه گروهی
group velocity U سرعت گروهی
intergroup U میان گروهی
gang punch U منگنه گروهی
mameluke U عضو گروهی
one shot lubrication U روغنکاری گروهی
corporations U گروهی از مردم
corporation U گروهی از مردم
media U رسانههای گروهی
proximate analysis U تجزیه گروهی
syntality U شخصیت گروهی
team game U بازی گروهی
group test U ازمون گروهی
mass media U رسانههای گروهی
group norms U هنجارهای گروهی
group factors U عاملهای گروهی
group interview U مصاحبه گروهی
esprit de corps U روح گروهی
quadrilles U رقص گروهی
group pressure U فشار گروهی
quadrille U رقص گروهی
group printing U چاپ گروهی
group selector U سلکتور گروهی
group structure U ساخت گروهی
group frequency U بسامد گروهی
group membership U عضویت گروهی
group casting U ریخته گری گروهی
gang milling cutter U دستگاه فرز گروهی
within group variance U پراکنش درون گروهی
group occulating light U چراغ ناپیوسته گروهی
synecology U بوم شناسی گروهی
particular baptists U گروهی از تعمید کنندگان
group identification U همانند سازی گروهی
between group variance U پراکنش میان گروهی
group teaming U ریخته گری گروهی
ring [algebraic structure] U حلقه گروهی [ریاضی]
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
broadside messing U ناهار خوری گروهی
cluster controller U کنترل کننده گروهی
burst U گروهی از خطاهای پیاپی .
marathon U جلسه گروهی طولانی
bursts U گروهی از خطاهای پیاپی .
marathons U جلسه گروهی طولانی
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
hidden momentum of population growth U نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
to be the odd one out <idiom> U نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
cursors U گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
cursor U گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
gulp U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
tetraspore U گروهی متشکل ازچهار هاگ
band U گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
gulps U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
synecologic U وابسته به بوم شناسی گروهی
storage pool U گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
gulped U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
bands U گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
ochlocracy U حکومت عامه یا گروهی ازمردم
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
bytes U گروهی از بیتها یا ارقام باینری
gulping U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
retreat U انزوا [گروهی برای مدتی]
byte U گروهی از بیتها یا ارقام باینری
hydro kinetic U وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
be a fifth wheel <idiom> U آدم اضافی یا زاید [در گروهی از آدمها]
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
retreat U گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
to wriggle one's way U بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
lashkar U گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
package U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packages U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
eminence U پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
media circus U تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
do one's bit (part) <idiom> U کار گروهی بنا به مقدار وقت واستعداد
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
odd man out <idiom> U آدم [چیز] اضافه یا زاید [در گروهی از آدمها]
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
octet U گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
batch U گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
batches U گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
media hype U تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
buzzword U کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
gulps U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulp U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
to handle something U چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
cpu U گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
radical economists U منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
groups U کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group U کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
colony U موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
contact party U گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
motor pool U گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
folder U گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
folders U گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
enterprises U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
lombards U گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
enterprise U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
worded U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
packet U گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
secure electronic transactions U استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
word U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
packets U گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
tiles U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
tile U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
Ivy League U نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
halftone U توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
halftones U توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com