Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
informed circles
U
محافل اگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
financial circles
U
محافل مالی
appearance money
U
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
political circles
U
محافل سیاسی دوایر سیاسی
wares
U
اگاه
incognizant
U
نا اگاه
hep
U
اگاه
conscious
U
اگاه
aware
U
اگاه
apprised
U
اگاه
cognizant
U
اگاه
ware
U
اگاه
conversant
U
اگاه
inconscient
U
ناخود اگاه
notifying
U
اگاه ساختن
notify
U
اگاه ساختن
notifies
U
اگاه ساختن
notified
U
اگاه ساختن
acquaints
U
اگاه کردن
acquainting
U
اگاه کردن
wist
U
اگاه کردن
admonished
U
اگاه کردن
to put in possession
U
اگاه کردن
prescient
U
قبلا اگاه
to let know
U
اگاه کردن
to know the time of d
U
اگاه بودن
sensible of a peril
U
اگاه از خطر
semiconscious
U
نیمه اگاه
i have no a with him
U
اگاه شدم
preconsclous
U
نیم اگاه
to be a
U
اگاه بودن
admonishing
U
اگاه کردن
admonishes
U
اگاه کردن
know
U
اگاه بودن
notification
U
اگاه سازی
wide-awake
U
هشیار اگاه
wide awake
U
هشیار اگاه
monitor
U
اگاه ساز
subconsciously
U
نیمه اگاه
subconsciously
U
ناخود اگاه
subconscious
U
نیمه اگاه
subconscious
U
ناخود اگاه
monitored
U
اگاه ساز
monitors
U
اگاه ساز
knows
U
اگاه بودن
warn
U
اگاه کردن
warns
U
اگاه کردن
warned
U
اگاه کردن
information program
U
برنامه اگاه سازی
keep me informed of that
U
مرا از ان اگاه سازید
he was privy to my secrets
U
او از رازهای من اگاه بود
troop information
U
برنامه اگاه سازی
disabusing
U
از حقیقت اگاه کردن
disabuse
U
از حقیقت اگاه کردن
disabuses
U
از حقیقت اگاه کردن
be on to it
U
اگاه یا موافب باش
disabused
U
از حقیقت اگاه کردن
intuiting
U
تعلیم دادن اگاه کردن
debunked
U
کسی را اگاه و هدایت کردن
intuits
U
تعلیم دادن اگاه کردن
information program
U
اگاه سازی برنامه اطلاعات
to keep in touch with any one
U
از حال کسی اگاه بودن
debunks
U
کسی را اگاه و هدایت کردن
to know what's what
U
ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
intuit
U
تعلیم دادن اگاه کردن
intuited
U
تعلیم دادن اگاه کردن
debunking
U
کسی را اگاه و هدایت کردن
coscious
U
هوشیار- بهوش- ملتفت-اگاه
inform
U
مستحضر داشتن اگاه کردن
informing
U
مستحضر داشتن اگاه کردن
informs
U
مستحضر داشتن اگاه کردن
debunk
U
کسی را اگاه و هدایت کردن
on be on to a person
U
از قصد کسی اگاه بودن
well informed
U
بصیر بخوبی اگاه با اطلاع مطلع
Madrklmh that every human being is conscious knowledge
U
مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
philologer
U
لغت شناس کسیکه ازاصول و قواعدکلی زبانها اگاه است
letters patent
U
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
association for system management
U
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
asm
U
Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
notification
U
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
command information program
U
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com