Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
computable
U
محاسبه پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
computable function
U
تابع محاسبه پذیر
Other Matches
flop
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops
U
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
reparable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
repairable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
educatable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
mixable
U
امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendable
U
تفوق پذیر فراز پذیر
ascendible
U
تفوق پذیر فراز پذیر
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
predictions
U
محاسبه
computing
U
محاسبه
prediction
U
محاسبه
analysis
U
محاسبه
calculation
U
محاسبه
computation
U
محاسبه
slide rules
U
خط کش محاسبه
slide rule
U
خط کش محاسبه
computations
U
محاسبه
design
U
طرح و محاسبه
computability
U
قابلیت محاسبه
uncomputable
U
محاسبه ناپذیر
computation
U
نتیجه محاسبه
designs
U
طرح و محاسبه
computes
U
محاسبه کردن
computed
U
محاسبه کردن
compute
U
محاسبه کردن
unit of account
U
واحد محاسبه
calculating machine
U
ماشین محاسبه
computational
U
مربوط به یک محاسبه
computational
U
اشتباه در محاسبه
miscalculation
U
محاسبه اشتباه
miscalculations
U
محاسبه اشتباه
computations
U
نتیجه محاسبه
calculation sheet
U
برگ محاسبه
calculating factor
U
ضریب محاسبه
calculated field
U
فیلد محاسبه
nautical slide rule
U
خط کش محاسبه دریایی
account
U
محاسبه نمودن
calk
U
محاسبه کردن
cam calculation
U
محاسبه کرو
design load
U
بارمبنای محاسبه
predicted
U
محاسبه شده
approximations
U
محاسبه ملایم
engineer's scale
U
خط کش محاسبه مهندسی
arithmetic unit
U
واحد محاسبه
approximation
U
محاسبه ملایم
dyscalculia
U
محاسبه پریشی
recalculation
U
تجدید محاسبه
accounting price
U
قیمت محاسبه
double counting
U
محاسبه مضاعف
evaluating
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
collapse design
U
محاسبه در محیط خمیری
background recalculation
U
محاسبه مجدد پس زمینه
computing
U
سرعت محاسبه یک کامپیوتر
evaluated
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluate
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
miscalculates
U
اشتباه محاسبه کردن
computed goto
U
جهش بر مبنای محاسبه
computed price
U
قیمت محاسبه شده
ration factor
U
ضریب محاسبه جیره
miscalculated
U
اشتباه محاسبه کردن
tallies
U
محاسبه چوب خط زدن
row wise recalculation
U
محاسبه مجدد سطری
miscalculate
U
اشتباه محاسبه کردن
manual recalculation
U
محاسبه مجدد دستی
load adjuster
U
خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
predicted
U
از قبل محاسبه شده
computation
U
نتیجه شمارش محاسبه
miscalculating
U
اشتباه محاسبه کردن
integral calculus
U
محاسبه انتگرال
[ریاضی]
tallied
U
محاسبه چوب خط زدن
tally
U
محاسبه چوب خط زدن
incomputable
U
غیر قابل محاسبه
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
automatic recalculation
U
محاسبه مجدد خودکار
tallying
U
محاسبه چوب خط زدن
computations
U
نتیجه شمارش محاسبه
natural recalculation
U
محاسبه مجدد طبیعی
reculaulation order
U
تنظیم محاسبه مجدد
calculated altitude
U
ارتفاع محاسبه شده
optimal recalculation
U
محاسبه مجدد بهینه
recalculation method
U
روش محاسبه عدد
column wise recalculation
U
محاسبه مجدد ستونی
strategically
<adv.>
U
طرح ریزی
[محاسبه]
شده
compute
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computed
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
boxes
U
مربع روی ورقه محاسبه
box
U
مربع روی ورقه محاسبه
evaluation
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
ration cycle
U
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
algorithms
U
محاسبه عددی حساب رقومی
algorithm
U
محاسبه عددی حساب رقومی
computes
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
elastic design
U
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
evaluations
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
computing sight
U
وسیله محاسبه عناصر تیر
long run period
U
دوران محاسبه بلند مدت
basis of freight
U
پایه محاسبه هزینه حمل
measure
U
روش محاسبه اندازه یا کمیت
design for flexture and shear
U
طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
basket purchase
U
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
interpolation
U
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolations
U
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
scaling law
U
ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
percentile
U
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
margins
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
current purchasing power
U
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
stroke play
U
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
margin
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
expansion
U
افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
unary operation
U
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
reboot
U
بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
freight tonne
U
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
fittest
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
liquidated damages
U
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
fits
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
leave year
U
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
relative
U
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
brake mean effective pressure
U
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
unliquidated damages
U
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
fit
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
keystroke
U
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
averaging
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
backwards
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
averages
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
backward
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
design maximum weight
U
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
sizes
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
arithmetic logic unit
U
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
size
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
paralleled
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
interference
U
محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
MIP mapping
U
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
DX
U
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
geometry processing
U
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
calculated
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heaps
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculates
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculate
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heaping
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
alu
U
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
heap
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
number cruncher
U
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
processor bound
U
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
pi acceptor
U
پی پذیر
pliable
U
خم پذیر
cleavable
U
رخ پذیر
soluble
U
حل پذیر
solvable
U
حل پذیر
conversion tables
U
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
protean
U
شکل پذیر
proton acceptor
U
پرتون پذیر
reclaimable
U
ادعا پذیر
proprotionable
U
تناسب پذیر
reducible
U
تقلیل پذیر
protractile
U
امتداد پذیر
exepandable
U
بسط پذیر
fixable
U
ثبات پذیر
flexible cable
U
کابل خم پذیر
flxible
U
خمش پذیر
fusible
U
گداز پذیر
gaugeable
U
پیمایش پذیر
generable
U
زایش پذیر
glass jaw
U
بوکسوراسیب پذیر
healable
U
درمان پذیر
improvable
U
بهبود پذیر
executable
U
اجرا پذیر
improvably
U
اصلاح پذیر
impressible
U
تاثیر پذیر
incompressible
U
تراکم نا پذیر
expandable
U
بسط پذیر
expansible
U
گسترش پذیر
expiable
U
کفاره پذیر
extendible
U
کشش پذیر
extensible
U
توسعه پذیر
fathomable
U
پیمایش پذیر
fatig
U
خستگی پذیر
fatigable
U
خستگی پذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com