Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
national strategy
U
مجموعه تدابیر سیاسی اقتصادی اجتماعی و نظامی ملی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
self determination
U
استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
strategy
U
خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
strategies
U
خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
subversion
U
نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
politico social
U
سیاسی و اجتماعی
politico social
U
سیاسی اجتماعی
sociopolitical
U
اجتماعی- سیاسی
socioeconomic
U
اجتماعی- اقتصادی
woman's rights
U
حقوق اجتماعی و سیاسی نسوان
state of the realm
U
طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
socioeconomic status
U
پایگاه اجتماعی- اقتصادی
ostracizing
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracised
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracises
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracising
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracize
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracized
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracizes
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
to send a message to somebody
U
پیامی به کسی فرستادن
[سیاسی یا اجتماعی]
classless
U
بدون طبقات اجتماعی یا اقتصادی
politico military
U
امور سیاسی نظامی
politico military
U
عملیات سیاسی نظامی
subversives
U
مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
subversive
U
مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
cadres
U
مجموعه یک طبقه ازصنوف اجتماعی
cadre
U
مجموعه یک طبقه ازصنوف اجتماعی
autonomy
U
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
satellite
U
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellites
U
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
community relations
U
روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
imperialism
U
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
strategic
U
استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
isolationism
U
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
economic determinism
U
یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
cipher
U
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers
U
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers
U
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
satyagraha
U
اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
apolitical
U
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
reprisals
U
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal
U
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
militarism
U
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
political ties
U
هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
protective measures
U
تدابیر احتیاطی
tactic
U
تدابیر جنگی
tactics
U
تدابیر جنگی
economic liberalism
U
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates
U
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
ulterior plans
U
تدابیر اجل بعدی
tactically
U
مربوط به تدابیر جنگی
tactical
U
مربوط به تدابیر جنگی
strategy
U
استراتژی فن تدابیر جنگی
strategies
U
استراتژی فن تدابیر جنگی
immunity
U
مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
politics
U
علم سیاسی امور سیاسی
political circles
U
محافل سیاسی دوایر سیاسی
subset
U
مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
scrapbooks
U
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
scrapbook
U
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
restatement of the law
U
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
denial measures
U
تدابیر ممانعت ازنفوذ دشمن
universal
U
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
facing
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvre
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
burster block
U
مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
economic imperialism
U
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
rank and file
U
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
field expedient
U
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
character set
U
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
d , top concept
U
تدابیر مخصوص رساندن اماداز کارخانه یا سکو تا خط جبهه
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
quarterly journal of economics
U
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
politic
U
سیاسی نماینده سیاسی
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government
U
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel
U
چانل نظامی مجرای نظامی
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky
U
خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
tactician
U
متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians
U
متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
military impedimenta
U
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals
U
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
cisc
U
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
isonomy
U
برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
general concepts
U
تدابیر کلی روشهای کلی
brain washing
U
مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
d , top concept
U
تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه
cable assembly
U
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
gynoecium
U
مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
court martial
U
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute
U
سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law
U
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
diplomatic
U
سیاسی
political
U
سیاسی
socio political
U
سیاسی
politicos
U
سیاسی
politico
U
سیاسی
politician
U
مرد سیاسی
diplomatic relations
U
روابط سیاسی
politicians
U
مرد سیاسی
political economy
U
اقتصاد سیاسی
state criminals
U
مجرمین سیاسی
talk politics
U
گفتگوی سیاسی
political economy
U
اتصاد سیاسی
asylum
U
حق پناهندگی سیاسی
asylums
U
حق پناهندگی سیاسی
diplomatic immunity
U
مصونیت سیاسی
envoyship
U
نمایندگان سیاسی
terrorist
U
ادمکش سیاسی
terrorists
U
ادمکش سیاسی
Political opponents .
U
مخالفین سیاسی
couriers
U
پیک سیاسی
hatchet man
<idiom>
U
کارهای سیاسی
politic
U
زندانی سیاسی
courier
U
پیک سیاسی
terrors
U
ادمکشی سیاسی
politics
U
اصول سیاسی
politically
U
از لحاظ سیاسی
political science
U
علوم سیاسی
diplomatic corps
U
هیات سیاسی
terror
U
ادمکشی سیاسی
envoys
U
فرستاده سیاسی
political debate
U
بحث سیاسی
diplomatic passport
U
تذکره سیاسی
political isolation
U
انزوای سیاسی
diplomatic privileges
U
امتیازات سیاسی
political forces
U
نیروهای سیاسی
anarchy
U
بی ترتیبی سیاسی
prisoners of state
U
زندانیان سیاسی
envoy
U
فرستاده سیاسی
prisoners of state
U
محبوسین سیاسی
political rights
U
حقوق سیاسی
political propaganda
U
تبلیغات سیاسی
political offences
U
جرائم سیاسی
political psychology
U
روانشناسی سیاسی
political offence
U
جرم سیاسی
political mission
U
ماموریت سیاسی
political mission
U
هیئت سیاسی
political matters
U
مسائل سیاسی
diplomatic passport
U
پاسپورت سیاسی
current affairs
U
رویدادهایاجتماعی و سیاسی
refugees
U
پناهنده سیاسی
diplomatic agent
U
مامور سیاسی
public life
U
زندگی سیاسی
demarche
U
اقدام سیاسی
state criminals
U
مقصرین سیاسی
arithmetic , political
U
اقتصاد سیاسی
ecclesia
U
مجلس سیاسی
political debate
U
منازعه سیاسی
refugee
U
پناهنده سیاسی
state prisoners
U
زندانیان سیاسی
diplomatic officer
U
مامور سیاسی
state prisoners
U
محبوسین سیاسی
diplomatic mission
U
هیئت سیاسی
politicking
U
فعالیت سیاسی
diplomatic channels
U
طرق سیاسی
diplomatic representation
U
نمایندگی سیاسی
escapism
U
انزوای سیاسی
socio political
U
اجتماعی
socio economic
U
اجتماعی
societal
U
اجتماعی
the herd instinct
U
حس اجتماعی
anti-social
U
ضد اجتماعی
Republicans
U
اجتماعی
Republican
U
اجتماعی
processionary
U
اجتماعی
social
U
اجتماعی
communally
U
اجتماعی
communal
U
اجتماعی
public
U
اجتماعی
ecclesiastic
U
اجتماعی
ecclesiastics
U
اجتماعی
anti social
U
ضد اجتماعی
politick
U
جنبه سیاسی دادن به
hanse
U
اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
roorback
U
اتهامات کذب سیاسی
politically involved
U
از لحاظ سیاسی پرتحرک
politically active
U
از لحاظ سیاسی پرتحرک
political instability
U
تزلزل یا نا استواری سیاسی
geopolitical
U
وابسته به جغرافیای سیاسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com