Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electronic magazine
U
مجله الکترونیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quarterly journal of economics
U
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
solid-state
U
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office
U
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam
U
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element
U
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
review
U
مجله
reviewal
U
مجله
magazines
U
مجله
reviews
U
مجله
gazette
U
مجله
magazine
U
مجله
reviewing
U
مجله
reviewed
U
مجله
gazetteer
U
مجله نویس
magazin
U
مجله نویس
magazinist
U
مجله نویس
periodical
U
مجله نشریه
trade magazine
U
مجله تخصصی تجارت
gazette
U
مجله رسمی روزنامه
masthead
U
بخش شناسنامه مجله
mastheads
U
بخش شناسنامه مجله
trade journal
U
روزنامه یا مجله بازرگانی
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
back issue
U
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
This is a monthly magazine ( periodical ) .
U
این مجله ماهانه است
magazin
U
نویسنده مقاله برای مجله
back copy
U
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
subscription
U
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscriptions
U
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
lithography
U
کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
house organ
U
مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
white
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
advertorial
U
تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
e mail
U
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer
U
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
BIX
U
سیستم تجاری online که توسط مجله Byte ساخته شده است
electro optics
U
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
electronic
U
الکترونیکی
computer
U
ماشین الکترونیکی
electronic filling
U
پر کردن الکترونیکی
electronic navigation
U
ناوبری الکترونیکی
electronic interfrence
U
تداخل الکترونیکی
pos
U
قط ه فروش الکترونیکی
electronic computer
U
کامپیوتر الکترونیکی
electronic control
U
تنظیم الکترونیکی
strobe
U
ا ز یک مدار الکترونیکی
electronic mail
U
پست الکترونیکی
electronic music
U
موسیقی الکترونیکی
computers
U
ماشین الکترونیکی
electronic element
U
عنصر الکترونیکی
electronic brain
U
مغز الکترونیکی
electronic beam
U
اشعه ی الکترونیکی
adapter
U
وسیله الکترونیکی
electronic control
U
کنترل الکترونیکی
electronic calculator
U
حسابگر الکترونیکی
electrical interception
U
رهگیری الکترونیکی
electrical communications
U
ارتباطات الکترونیکی
electronic control
U
فرمان الکترونیکی
electronic counter counter measures
U
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electronic counter measure
U
جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures
U
اقدامات ضد الکترونیکی
elctron tube
U
لامپ الکترونیکی
electronic deception
U
فریب الکترونیکی
electronic components
U
اجزاء الکترونیکی
electronic publishing
U
انتشارات الکترونیکی
graphics
U
وسیله الکترونیکی
electronic security
U
تامین الکترونیکی
snail mail
U
و نه پست الکترونیکی
electronic printer
U
چاپگر الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
U
پست الکترونیکی
electronic pen
U
قلم الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
U
پست الکترونیکی
electronic transfer of data
U
انتقال الکترونیکی اطلاعات
integrate electronic component
U
قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic camputer
U
ماشین حساب الکترونیکی
electronic
U
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
eft
U
انتقال الکترونیکی دارائی
amusement arcade
U
سالن بازیهای الکترونیکی
eft
U
انتقال الکترونیکی سرمایه
edp manager
U
مدیرداده پردازی الکترونیکی
bins
U
بلوک سه بعدی الکترونیکی
bin
U
بلوک سه بعدی الکترونیکی
electronic modulation
U
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic power supply
U
منبع تغذیه الکترونیکی
electronic spreadsheet
U
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic fund transfer
U
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic voltmeter
U
ولت سنج الکترونیکی
electronic warfare
U
میدان جنگ الکترونیکی
electrosensitive paper
U
کاغذ حساس الکترونیکی
electronic data processing
U
پردازش الکترونیکی داده
electronic countermea sures
U
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronically programmable
U
برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
OR function
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
videos
U
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoing
U
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoed
U
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
video
U
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
EXOR
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
trunk exchange
U
مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
industrial electronic computer
U
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
electronic data processing system
U
سیستم پردازش الکترونیکی داده
microsoft
U
برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
gates
U
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates
U
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gates
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
responsor
U
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
exclusive
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
replies
U
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replied
U
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
non equivalence function
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
facsimile transceiver
U
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
EXNOR
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
NEQ
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
senses
U
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
electronically
U
مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
electronic navigation
U
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
sensed
U
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sense
U
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
an system
U
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
reply
U
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replying
U
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
new
U
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
new-
U
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
Videotex
U
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
newer
U
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newest
U
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
NAND function
U
مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است
electroluminescing
U
که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
processor
U
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
NOT function
U
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
NOR function =
U
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
edp
U
پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
shoran
U
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
electrically erasable read only memory
U
حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی
electroluminescent
U
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
pursuit navigation
U
ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
shouted
U
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
electronic
U
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
charges
U
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
shouts
U
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shout
U
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shouting
U
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
proms
U
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
charge
U
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
technologies
U
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
proms
U
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
prom
U
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
calculator
U
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
calculators
U
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
peripheral
U
و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
amplifiers
U
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifier
U
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
technology
U
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
prom
U
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
electronic
U
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
musical instrument digital interface
U
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
component
U
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
technologies
U
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
circuit
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
mails
U
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
communication
U
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
MAPI
U
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
hall effect
U
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
technology
U
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
components
U
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
nonlinear
U
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
gates
U
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
mail
U
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
serial
U
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
electronic
U
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
mail application programming interface
U
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
duplexes
U
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex
U
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
capacitor
U
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
serials
U
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
office of the future
U
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
circuits
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
gate
U
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
images
U
وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
bayonetting
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
battery integration end radar display
U
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
combinational
U
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
analyzer
U
وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
music
U
در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
image
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com