English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
palating U مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
regalia U امتیازات سلطنتی
rehabilitates U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitate U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitating U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitated U دارای امتیازات اولیه کردن
evil favoured U طرف توجه دارای امتیازات
sceptered U دارای عصای سلطنتی
scepter U دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
knight marshal U کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
free thinker U کسیکه دارای فکر ازاد بوده
daimon U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daemon U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
catapults U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
tandem roller U نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
fetishes U اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetish U اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
expansion unit U وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
Family prayer rug U فرش محرابی صف گونه [اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
constant speed propeller U ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
subinfeudate U اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
demons U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demon U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
edge card U یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
non-directional design U طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
re attachment U در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
Quchan U قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
Nomatic rugs U قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
privileges and immunities U امتیازات
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
scoreboard U تابلوی امتیازات
diplomatic privileges U امتیازات دیپلماتیک
scoreboards U تابلوی امتیازات
boarded U تابلوی امتیازات
diplomatic privileges U امتیازات سیاسی
board U تابلوی امتیازات
apanage U امتیازات و اموالی که بفرزندارشد
score U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scores U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scored U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
assert oneself U حقوق و امتیازات خود را بزوربدیگران قبولاندن
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalty U مجلل
slap-up U مجلل
splendorous U مجلل
stately U مجلل
grand U مجلل
grander U مجلل
sumptuous U مجلل
luxuriant U مجلل
grandest U مجلل
taffeta U مجلل
royalties U مجلل
magnificent U مجلل
plushy U مجلل
plushiest U مجلل
plushier U مجلل
luxurious U مجلل
costliness U مجلل
palatial U مجلل
glorified U مجلل
glorious U مجلل
gorgeous U مجلل
celebrated U مجلل
illustrious U مجلل
de luxe U مجلل
occupation U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupations U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
postliminy or minium U حق دوباره یدست اوردن امتیازات و حقوق کشوری
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
plush U مجلل باشکوه
pageant U مراسم مجلل
gloriously U بطور مجلل
pageants U مراسم مجلل
splendrous U باشکوه مجلل
deluxe U مجلل گران
imperial U مجلل همایون
galas U جشن و سرور مجلل
gala U جشن و سرور مجلل
princeliness U زندگی مجلل اسراف
pageant U نمایش مجلل وتاریخی
sumptuously U بطور مجلل یا پرخرج
pageants U نمایش مجلل وتاریخی
royal U سلطنتی
rial U سلطنتی
regnal U سلطنتی
monarchical U سلطنتی
great seal U مهر سلطنتی
monarchy U حکومت سلطنتی
monarchies U حکومت سلطنتی
royal flag U پرچم سلطنتی
royal honor U درجه سلطنتی
keep of the U مهردار سلطنتی
royalties U از خانواده سلطنتی
sceptres U عصای سلطنتی
sceptre U عصای سلطنتی
scepters U عصای سلطنتی
scepter U عصای سلطنتی
gentleman atarms U عضوگاردویژه سلطنتی
bailiff U نگهبان دژ سلطنتی
royalty U از خانواده سلطنتی
bailiffs U نگهبان دژ سلطنتی
stateroom U اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
suite U اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
suites U اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
equerry U اصطبل سلطنتی میراخور
Privy Council U هیات مشاورین سلطنتی
monarchy constitutional U حکومت مشروطه سلطنتی
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
royalism U طرفداری از رژیم سلطنتی
equerries U اصطبل سلطنتی میراخور
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
monarchy absolute U حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
RCs U مخفف کالج سلطنتی جراحان
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
order in council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
remembrancer U مامور وصول مطالبات سلطنتی
privy councillor U عضو هیئت رایزنان سلطنتی
monarchies U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchy U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
royalism U شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
chancery U مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
Fontainebleau U [سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
master of the horse U کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
verderer U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderor U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
lancastrian U در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
p sanction U حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
witan U اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
page of presence U لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
fleur de lys U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
flower de luce U گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lis U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
page of bonour U لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
i have been U بوده ام
fact U بوده
has-beens U بوده
has-been U بوده
has been U بوده
been U بوده
facts U بوده
has-beens U بوده است
coffee roaster U قهوه بوده
has-been U بوده است
has been U بوده است
he has passed the chair U رئیس بوده است
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
She has been a good wife to him. U همسر خوبی برایش بوده
premundane U پیش ازافرینش جهان بوده
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
She has known better days in her youth . U معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
cerberus U سگ سه سری که پاسبان دوزخ بوده مستحفظ
She is always making trouble for her friends. U همیشه برای دوستانش درد سر بوده
judea U یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
menad U حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
maenad U حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
how long since is it? U چند وقت پیش بوده است
elam U کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
canon low U دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
fortuitism U اعتقادباینکه انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده
queen dowager U زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
Royal Bokhara U فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
co respondent U مردی که متهم بزنابازن شوهرداری بوده وباخودان زن یکجاموردتعیق
revivor U تعقیب دعوایی که به علتی معوق مانده بوده است
syren U یکی از جانورانی که نصف زن ونصف دیگرپرنده بوده است
fortuist U کسیکه معتقداست که انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده است
cylix U ابخوری پایه دار ودسته که درقدیم معمول بوده است
moses antedates zoroastes U موسی ازحیث سال تاریخی پیش از زردتشت بوده است
epanastrophe U شروع جملهای باهمان کلمه که دراخرجمله پیش بوده است
clavichord U یکجورسازسیمی وجا انگشتی دارکه پیشروپیانوی کنونی بوده است
glacial epoch U عصریخ :عصری که یخ بیشترنیم کره شمالی راپوشانده بوده است
nereid U هریک ازپنجاه حوری دریایی که دختران نروس بوده اند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com