Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
presentive
U
مجسم سازنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pictorial
U
تصویر نما مجسم سازنده
Other Matches
images
U
مجسم کردن خوب شرح دادن مجسم ساختن
pertubative
U
اشفته سازنده مضطرب سازنده
incarnate
U
مجسم
parsonified
U
مجسم
personofied
U
مجسم
portrayal
U
مجسم سازی
visualizer
U
مجسم کننده
picturing
U
مجسم کردن
to picture to oneself
U
مجسم کردن
the picture of joy
U
خوشی مجسم
depict
U
مجسم کردن
scenic
U
مجسم کننده
depicted
U
مجسم کردن
embodied labor
U
کار مجسم
depicts
U
مجسم کردن
depicting
U
مجسم کردن
pictures
U
مجسم کردن
portrayals
U
مجسم سازی
figures
U
مجسم کردن
figure
U
مجسم کردن
image
مجسم کردن
figuring
U
مجسم کردن
pictured
U
مجسم کردن
picture
U
مجسم کردن
characters
U
مجسم کردن شخصیت
hypotyposis
U
تشریح مجسم کننده
embodying
U
مجسم کردن دربرداشتن
embody
U
مجسم کردن دربرداشتن
relived
U
در نظر مجسم کردن
relives
U
در نظر مجسم کردن
reliving
U
در نظر مجسم کردن
embodies
U
مجسم کردن دربرداشتن
relive
U
در نظر مجسم کردن
presence
U
درنظر مجسم کننده
character
U
مجسم کردن شخصیت
embodied
U
مجسم کردن دربرداشتن
incarnate
U
برنگ گوشتی مجسم کردن
personifier
U
مجسم کننده شخصیت دیگری
picture to oneself
U
پیش خود مجسم کردن
envisages
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
theanthropic
U
مجسم کننده ذات خدادرهیکل انسان
zoomorphic
U
دارای خدایان مجسم بشکل جانور
personalize
U
شخصیت را مجسم کردن ونشان دادن
incarnationist
U
کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
envisage
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
an impersonal deity
U
خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
The painting portrays the death of Nelson.
U
این نقاشی مرگ نلسون را مجسم می کند .
objectify
U
بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
cupids
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
Cupid
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
manufacturer
U
سازنده
manufacturers
U
سازنده
fomative
U
سازنده
builders
U
سازنده
producer
U
سازنده
producers
U
سازنده
constructor
U
سازنده
fabricant
U
سازنده
concoctor
U
سازنده
fabricator
U
سازنده
constituents
U
سازنده
wright
U
سازنده
constituent
U
سازنده
builder
U
سازنده
constructive
U
سازنده
maker
U
سازنده
compositor
U
سازنده
compositors
U
سازنده
makers
U
سازنده
instrumentalist
U
سازنده
instrumentalists
U
سازنده
components
U
سازنده
component
U
سازنده
Floret
[rosette]
U
[طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
vitiator
U
تباه سازنده
fabricator
U
سازنده وسایل
lutist
U
سازنده عود
enslaver
U
بنده سازنده
elucidatory
U
روشن سازنده
depletive
U
تهی سازنده
composer
U
سازنده مصنف
dispossessor
U
بی بهره سازنده
lubricated
U
روان سازنده
dissipative
U
پراکنده سازنده
distractive
U
پریشان سازنده
composers
U
سازنده مصنف
separative
U
جدا سازنده
film developer
U
سازنده فیلم
sonneteer
U
سازنده غزل
lubricating
U
روان سازنده
spoiler
U
فاسد سازنده
procreator
U
موجد سازنده
factor
U
سازنده فاکتور
subjugator
U
مطیع سازنده
irradiative
U
روشن سازنده
inveigler
U
گمراه سازنده
interceptive
U
جدا سازنده
manufacturer's agent
U
نماینده سازنده
incorporator
U
یکی سازنده
deific
U
خدا سازنده
supersessive
U
لغو سازنده
lubricates
U
روان سازنده
suppressive
U
موقوف سازنده
suppressor
U
موقوف سازنده
manufacturers' agent
U
نماینده سازنده
melodist
U
سازنده ملودی
manifestative
U
اشکار سازنده
qualifiers
U
ملایم سازنده
qualifier
U
ملایم سازنده
assuror
U
مطمئن سازنده
assurer
U
مطمئن سازنده
component
U
جزء سازنده
lubricant
U
روان سازنده
alterative
U
دگرگون سازنده
lubricants
U
روان سازنده
qualificatory
U
محدود سازنده
purificative
U
پا سازنده تطهیری
restrictive
U
محدود سازنده
refrigerative
U
خنک سازنده
ingredients
U
عنصر سازنده
ingredient
U
عنصر سازنده
builders
U
موسس سازنده
lubricate
U
روان سازنده
refrigrative
U
خنک سازنده
builder
U
موسس سازنده
components
U
جزء سازنده
factors
U
سازنده فاکتور
procreation
U
سازنده زایش
computer manufacturer
U
سازنده کامپیوتر
renovator
U
باز نو سازنده
coordinative
U
متناسب سازنده
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
loathful
U
دافع بیرغبت سازنده
procurer
U
فراهم سازنده جاکش
purificatory
U
پاک سازنده تطهیری
mitigatory
U
سبک سازنده مخفف
manufacturer's software
U
نرم افزار سازنده
reflectional
U
بازتابنده منعکس سازنده
producer advertising
U
تبلیغ توسط سازنده
paper stainer
U
سازنده کاغذهای دیواری
metrist
U
سازنده نظم وشعر
indican
U
ماده سازنده نیل
boilermaker
U
سازنده دیگ بخار
boiler maker
U
سازنده دیگ بخار
reflective
U
بازتابنده منعکس سازنده
formative
U
ترکیب کننده سازنده
manufacturers
U
تولید کننده سازنده
manufacturer
U
تولید کننده سازنده
compositions
U
نسبت اجزای سازنده
compositions
U
نسبت اجزاء سازنده
composition
U
نسبت اجزای سازنده
ceramicist
U
سازنده فروف سفالین
ceramist
U
سازنده فروف سفالین
ideologue
U
سازنده ایده ئولوژی
toyer
U
سازنده اسباب بازی
elucidative
U
تفسیری روشن سازنده
wright
U
کارگر سازنده نجار
diallist
U
سازنده ساعت افتابی
composition
U
نسبت اجزاء سازنده
wet cooper
U
سازنده چلیک برای مایعات
self discharging
U
ازاد سازنده نفس خود
humiliating
U
پست سازنده خفیف کننده
humiliatingly
U
پست سازنده خفیف کننده
detonating
U
محترق شونده منفجر سازنده
spoilsman
U
تباه کننده فاسد سازنده
illusive
U
گمراه کننده مشتبه سازنده
unisys
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
honeywell
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
carver
U
قلم سنگ تراشی سازنده
data general corporation
U
سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
pastoralist
U
سازنده شعرهای روستایی چوپان
assimilator
U
تحلیل برنده همانند سازنده
producers
U
عمل اورنده سازنده باراورنده
producer
U
عمل اورنده سازنده باراورنده
perversive
U
گمراه کننده منحرف سازنده
illusory
U
گمراه کننده مشتبه سازنده
mitigative
U
سبک سازنده تخفیف دهنده
digital equipment corporation
U
سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
dry cooper
U
سازنده چلیک برای خشکه بار
Dec
U
یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
control data corporation
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
borland international
U
یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
flag waver
U
مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
leukosis
U
زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
smokescreen
U
عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
horner
U
سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
outriggers
U
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
metencephalon
U
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
free issue materials
U
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
doa
U
شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
parbasis
U
سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
characterization
U
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
particular lien
U
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
portraying
U
توصیف کردن مجسم کردن
epitomizing
U
متمرکز کردن مجسم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com