English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
criminate U مجرم خواندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lilt U اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilts U اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
culpable U مجرم
criminals U مجرم
criminal U مجرم
convict U مجرم
offenders U مجرم
convicted U مجرم
offender U مجرم
convicting U مجرم
convicts U مجرم
violaor U مجرم
blameworthy U مجرم
delinquent U مجرم
delinquents U مجرم
principal in the first degree U مجرم اصلی
wrongdoer U مجرم متخلف
principal U مجرم اصلی
guilty U مجرم مرتکب
guilty U بزهکار مجرم
recidivists U مجرم به عادت
recidivist U مجرم به عادت
wrongdoers U مجرم متخلف
principals U مجرم اصلی
requisition U واست استرداد مجرم
requisitioned U واست استرداد مجرم
requisitioning U واست استرداد مجرم
requisitions U واست استرداد مجرم
to be culpable for something U مجرم به چیزی بودن
rehabilitation U اعاده حیثیت مجرم
extradite U مجرم را مسترد کردن
they held culplabe U اورامقصر یا مجرم شناختند
extradites U مجرم را مسترد کردن
extradited U مجرم را مسترد کردن
extraditing U مجرم را مسترد کردن
pronounce quilty U مجرم قلمداد کردن
principal offender U مباشر در جرم مجرم اصلی
convictions U محکوم یا مجرم شناخته شدن
conviction U محکوم یا مجرم شناخته شدن
read head U هد خواندن راس خواندن
strappado U مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
open vertict U رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
head crash U برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
pilloried U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
persistent offender U مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
recitation U از بر خواندن
to take lessons U یا خواندن
misreading U بد خواندن
misreads U بد خواندن
recitations U از بر خواندن
misread U بد خواندن
intone U خواندن
intones U خواندن
intoning U خواندن
intoned U خواندن
reading U خواندن
readings U خواندن
lip read U لب خواندن
read U خواندن
lip-read U لب خواندن
reads U خواندن
rhapsodiz U خواندن
lip-reads U لب خواندن
reading age U سن خواندن
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
chortles U سرودوتسبیح خواندن
readability U قابلیت خواندن
chortling U سرودوتسبیح خواندن
psalmodize U زبور خواندن
chortled U سرودوتسبیح خواندن
numerate U خواندن یاشمردن
reading disability U ناتوانی در خواندن
read/write U خواندن- نوشتن
To misread the facts . To infer wrongly . U کور خواندن
quirister U باجمع خواندن
r/w U خواندن- نوشتن
raw head U نوک خواندن
read pulse U تپش خواندن
trilled U با تحریر خواندن
trills U با تحریر خواندن
trill U با تحریر خواندن
scans U با وزن خواندن
scanned U با وزن خواندن
scan U با وزن خواندن
spell U پی بردن به خواندن
reading habit U عادت خواندن
readout U خواندن بازخواندن
peruse U بدقت خواندن
perused U بدقت خواندن
peruses U بدقت خواندن
perusing U بدقت خواندن
brag U رجز خواندن
bragged U رجز خواندن
bragging U رجز خواندن
brags U رجز خواندن
read strobe U بارقه خواندن
beatified U مبارک خواندن
beatifies U مبارک خواندن
beatify U مبارک خواندن
misread U غلط خواندن
misreading U غلط خواندن
misreads U غلط خواندن
chortle U سرودوتسبیح خواندن
lullaby U لالایی خواندن
lullabies U لالایی خواندن
reading quotient U بهر خواندن
reading rate U سرعت خواندن
cite U به دادگاه خواندن
cited U به دادگاه خواندن
cites U به دادگاه خواندن
citing U به دادگاه خواندن
reading speed U سرعت خواندن
reading readiness U امادگی خواندن
reading span U فراخنای خواندن
reading station U ایستگاه خواندن
beatifying U مبارک خواندن
read head U نوک خواندن
to song a song U سرود خواندن
readable U قابل خواندن
to glance U بشتاب خواندن
to call to witness U بگواهی خواندن
bastardize U حرامزاده خواندن
boasts U رجز خواندن
lull U لالایی خواندن
lulled U لالایی خواندن
lulls U لالایی خواندن
to throw down the glove U بمبارزه خواندن
to bid d. to U بمبارزه خواندن
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
destructive read U خواندن مخرب
boasted U رجز خواندن
lulling U لالایی خواندن
cantillate U با اواز خواندن
rhapsodiz U از بر خواندن سرودن
unreadable U غیرقابل خواندن
unreadable U نامستحق خواندن
criminiate U مرجم خواندن
spells U پی بردن به خواندن
spelled U پی بردن به خواندن
boast U رجز خواندن
to go to school U درس خواندن
nondestructive read U خواندن غیرمخرب
to read out U بلند خواندن
chitter U اواز خواندن
parallel reading U خواندن موازی
to fling down the gauntlet U بمبارزه خواندن
rehearsals U تمرین از بر خواندن
rehearsal U تمرین از بر خواندن
recite U با صدایی موزون خواندن
reciting U با صدایی موزون خواندن
direct read after write U خواندن مستقیم پس از نوشتن
recites U با صدایی موزون خواندن
recited U با صدایی موزون خواندن
psalms U سرود مذهبی خواندن
skimmed U بطور سطحی خواندن
chants U سرود یا اهنگ خواندن
chanting U سرود یا اهنگ خواندن
to serve with a summons U با خواست برگ خواندن
reemploy U دوباره بخدمت خواندن
chanted U سرود یا اهنگ خواندن
psalm U سرود مذهبی خواندن
nonoverlap processing U روشی که به وسیله ان خواندن
study U درس خواندن خوانش
studies U درس خواندن خوانش
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
nondestructive U خواندن غیر مخرب
orate U نطق کردن خواندن
paganize U کافرو زندیق خواندن
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
speak one's piece <idiom> U فکر کسی را خواندن
see through <idiom> U فکر کسی را خواندن
skim U بطور سطحی خواندن
skims U بطور سطحی خواندن
To read someone s mind (thoughts). U فکر کسی را خواندن
sings U سرود خواندن سراییدن
sings U تصنیف اواز خواندن
sing U سرود خواندن سراییدن
to choir a hymn U سرودی راباهم خواندن
to strike up U خواندن یازدن اغازکردن
to study for the bar U درس حقوق خواندن
the three r's U خواندن ونوشتن وحساب
he took to books U پرداخت به کتاب خواندن
to tune up U خواندن ونواختن اغازکردن
vocals U اوازی ویژه خواندن
vocal U اوازی ویژه خواندن
read/write head U نوک خواندن / نوشتن
read write privilege U امتیاز خواندن- نوشتن
read write head U نوک خواندن و نوشتن
sing U تصنیف اواز خواندن
studying U درس خواندن خوانش
photodigital memory U خواندن چند بار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com