Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
canalization
U
مجرا سازی
channelization
U
مجرا سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
channelled
U
مجرا
canal
U
مجرا
runways
U
مجرا
runway
U
مجرا
canals
U
مجرا
channel
U
مجرا
channeled
U
مجرا
flume
U
مجرا
channeling
U
مجرا
gully
U
مجرا
duct
U
مجرا
vas
U
مجرا
strand
U
مجرا
strands
U
مجرا
vessel
U
مجرا
gullies
U
مجرا
gulleys
U
مجرا
foramen
U
مجرا
vessels
U
مجرا
conduit
U
مجرا
holes
U
مجرا
meatus
U
مجرا
holed
U
مجرا
hole
U
مجرا
port
U
مجرا
nullah
U
مجرا
conduits
U
مجرا
cullis
U
مجرا
holing
U
مجرا
spiracle
U
مجرا
tube
U
مجرا
channels
U
مجرا
tubes
U
مجرا
condvit
U
مجرا
vessels
U
سفینه مجرا
ductless glands
U
غدههای بی مجرا
channeling
U
ترعه مجرا
stenosis
U
تنگی مجرا
gullets
U
مجرا کانال
gullet
U
مجرا کانال
channel selector
U
مجرا گزین
vessel
U
سفینه مجرا
channeled
U
کانال مجرا
channel capacit
U
گنجایش مجرا
channeling
U
کانال مجرا
channels
U
ترعه مجرا
channeled
U
ترعه مجرا
channelled
U
ترعه مجرا
slot
U
مجرا شکاف
channel
U
کانال مجرا
channel
U
ترعه مجرا
slots
U
مجرا شکاف
slotting
U
مجرا شکاف
tracts
U
مجرا جهاز
channelled
U
کانال مجرا
channels
U
کانال مجرا
subchannel
U
زیر مجرا
tract
U
مجرا جهاز
narrowband channel
U
مجرا با نوار باریک
oppilation
U
بستن یا بستگی مجرا
bunging
U
دریچه مجرا کیسه
bungs
U
دریچه مجرا کیسه
channel controller
U
کنترل کننده مجرا
channel status word
U
کلمه وضعیت مجرا
bung
U
دریچه مجرا کیسه
bunged
U
دریچه مجرا کیسه
conductresses
U
ابگذر- مجرا- مجری
conductress
U
ابگذر- مجرا- مجری
constriction
U
قسمت تنگ شده مجرا
constrictions
U
قسمت تنگ شده مجرا
tilted flume
U
مجرا با شیب تنظیم شونده
individual
U
مجرا یا مربوط به شخص مجرد
individuals
U
مجرا یا مربوط به شخص مجرد
stenosed
U
دچار هرگونه تنگی مجرا
dead ends
U
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
dead end
U
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
flume
U
دره تنگ بوسیله مجرا یاناودان بردن
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
replenishing phase
U
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
endocrine
U
غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
individualised
U
تک سازی
flooring
U
کف سازی
compaction
U
تو پر سازی
flection
U
خم سازی
idolization
U
بت سازی
individualizing
U
تک سازی
deflexion
U
خم سازی
padding
U
له سازی
pavement
U
کف سازی
individualises
U
تک سازی
individualize
U
تک سازی
retortion
U
خم سازی
retortion
U
کج سازی
truncation
U
بی سر سازی
individualizes
U
تک سازی
pavements
U
کف سازی
stylization
U
مد سازی
individualising
U
تک سازی
local anasthesia
U
سر سازی
individuation
U
تک سازی
bridge building
U
پل سازی
repk lection
U
پر سازی
bridgework
U
پل سازی
individualization
U
تک سازی
individualized
U
تک سازی
grillwork
U
شبکه سازی
grillwork
U
سبد سازی
minimization
U
کمینه سازی
gunsmithery
U
تفنگ سازی
refreshment
U
تازه سازی
refreshments
U
تازه سازی
rarafaction
U
لطیف سازی
rarafaction
U
رقیق سازی
doping
U
ناخالص سازی
purification
U
خالص سازی
puppyhood
U
خود سازی
quadrature
U
مربع سازی
haematogenesis
U
خون سازی
inceration
U
موم سازی
inculcation
U
جایگیر سازی
individualization
U
منفرد سازی
individualization
U
فرد سازی
individuation
U
جدا سازی
re construction
U
دوباره سازی
rearrngement
U
پس وپیش سازی
rectification
U
دائم سازی
strangling
U
خفه سازی
refrigerating technique
U
فن سرما سازی
inebriation
U
مست سازی
incavation
U
پوک سازی
impregnation
U
ابستن سازی
harmonization
U
هم اهنگ سازی
heterodyne reception
U
زنه سازی
minimalization
U
کمینه سازی
histogenesis
U
بافت سازی
horology
U
ساعت سازی
microsoft
U
بهنگام سازی
hymnography
U
سرود سازی
microminiaturization
U
ریز سازی
ichnography
U
زمینه سازی
image formation
U
تصویر سازی
immortalization
U
جاوید سازی
inflexion
U
خم سازی خمیدگی
shipbuilding
U
کشتی سازی
plaster of Paris
U
گچ مجسمه سازی
latticework
U
شبکه سازی
stacking
U
پشته سازی
pulverization
U
پودر سازی
punctation
U
نقطه سازی
conditioning
U
شایسته سازی
tuning
U
میزان سازی
overturns
U
واژگون سازی
overturned
U
واژگون سازی
overturn
U
واژگون سازی
histrionics
U
صحنه سازی
scenery
U
صحنه سازی
regionalism
U
منطقه سازی
flooding
U
غرقه سازی
intriguing
U
زمینه سازی
glasswork
U
شیشه سازی
glycogenesis
U
گلیکوژن سازی
intrigues
U
زمینه سازی
gnomonics
U
فن شاخص سازی
gold beating
U
زرورق سازی
intrigue
U
زمینه سازی
modeling
U
نمونه سازی
miseenscene
U
صحنه سازی
illuminations
U
روشن سازی
brewing
U
ابجو سازی
equating
U
هم ارز سازی
reclamation
U
اباد سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com