Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
accessory punishment
U
مجازات تبعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
subordinating
U
تبعی
subordinates
U
تبعی
subordinate
U
تبعی
subordinative
U
تبعی
subordinated
U
تبعی
punitive damages
U
خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
consequential loss
U
زیان تبعی
corollary discharge
U
تخلیه تبعی
corollary
U
اصل تبعی
corollaries
U
اصل تبعی
subdominant
U
تابع تبعی
subalternation
U
حالت تبعی
consequential damages
U
خسارت تبعی
incidental effect
U
اثر تبعی
underplot
U
یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
the lash
U
مجازات
penalties
U
مجازات
sanctions
U
مجازات
sanctioning
U
مجازات
sanctioned
U
مجازات
wite
U
مجازات
pains and penalties
U
مجازات
sanction
U
مجازات
castigation
U
مجازات
punishment
U
مجازات
reprimanded
U
مجازات
penalty
U
مجازات
reprimanding
U
مجازات
reprimands
U
مجازات
retribution
U
مجازات
reprimand
U
مجازات
rocket
[British E]
U
مجازات
criminous
U
مستحق مجازات
degradatory punishment
U
مجازات ترذیلی
communication of punishment
U
ابلاغ مجازات
commutation
U
تخفیف مجازات
fasces
U
قدرت مجازات
disciplinary punishment
U
مجازات انضباطی
to get ticked off
[British E]
<idiom>
U
مجازات شدن
deterrent punishment
U
مجازات ارعابی
deterrennt punishment
U
مجازات ترهیبی
degrading punishment
U
مجازات ترذیلی
culpability
U
قابلیت مجازات
to get a rocket
[British E]
<idiom>
U
مجازات شدن
forfeitable
U
قابل مجازات
mitigation of punishment
U
تخفیف مجازات
absolution
U
انصراف از مجازات
supplementary punishment
U
مجازات تکمیلی
suspension of punishment
U
تعلیق مجازات
theories of punishment
U
اهداف مجازات
severe punishment
U
مجازات شاق
reprieval
U
تعلیق مجازات
reformative punishment
U
مجازات تادیبی
pecuniary penalty
U
مجازات مالی
pecuniary pumishment
U
مجازات نقدی
pecuniary punishment
U
مجازات نقدی
principal punishment
U
مجازات اصلی
punishability
U
مجازات کردنی
punishability
U
قابلیت مجازات
punishment of a minor offence
U
مجازات تکدیری
punitory
U
متضمن مجازات
to death penalty
U
اعدام مجازات
castigator
U
مجازات کننده
divine legislation
U
تشدید مجازات
punishment
U
کیفر مجازات
sentencing
U
حکم به مجازات
punishes
U
مجازات کردن
probation
U
تعلیق مجازات
punishable
U
مستحق مجازات
doom
U
حکم مجازات
punished
U
مجازات کردن
death penalty
U
مجازات اعدام
punishable
U
قابل مجازات
capital punishment
U
اعدام مجازات
culpable
U
قابل مجازات
sentences
U
حکم به مجازات
sanction
U
مجازات کردن
agravation of punishment
U
تشدید مجازات
capital punishment
U
مجازات اعدام
suspended sentences
U
مجازات تعلیقی
suspended sentence
U
مجازات تعلیقی
theories of punishment
U
فلسفه مجازات
punish
U
مجازات کردن
sanctions
U
مجازات کردن
sentence
U
حکم به مجازات
sanctioning
U
مجازات کردن
sanctioned
U
مجازات کردن
indictable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
actionable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
indictable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
actionable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
actionable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
on probation
U
به شرط تعلیق مجازات
to be on probation
U
در دوره تعلیق مجازات
penal
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
finger-wagging
U
مجازات
[اصطلاح روزمره]
censure
U
مجازات
[اصطلاح روزمره]
on probation
U
در دوره تعلیق مجازات
punishable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
actionable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
indictable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
reproof
U
مجازات
[اصطلاح روزمره]
reprieves
U
تعلیق اجرای مجازات
it is death to
U
مجازات 0000مرگ است
suit the punishment to the crime
U
انطباق مجازات بر جرم
reprieved
U
تعلیق اجرای مجازات
reprieve
U
تعلیق اجرای مجازات
penal code
U
قانون مجازات عمومی
penal codes
U
قانون مجازات عمومی
sanction
U
تصدیق مجازات اقتصادی
sanctioned
U
تصدیق مجازات اقتصادی
commutation
U
تبدیل مجازات به اخف
sanctions
U
تصدیق مجازات اقتصادی
sanctioning
U
تصدیق مجازات اقتصادی
indictable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
reprieving
U
تعلیق اجرای مجازات
probation order
U
دستور یا حکم تعلیق مجازات
punished
U
مجازات کردن کیفر دادن
reprieves
U
مجازات کسی را بتعویق انداختن
punishes
U
مجازات کردن کیفر دادن
to be on probation
U
در دوره تعلیق مجازات بودن
punish
U
مجازات کردن کیفر دادن
reprieving
U
مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieve
U
مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieved
U
مجازات کسی را بتعویق انداختن
to give a suspended sentence
[British E]
U
حکم دوره تعلیق مجازات دادن
lynch
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
lynches
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
capital
U
قابل مجازات مرگ دارای اهمیت حیاتی
peine for et dure
U
مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
to place somebody on probation
U
مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن
[قانون]
to suspend somebody's sentence on probation
U
مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن
[قانون]
to be broken on the wheel
U
روی چرخ گاری مردن
[نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
probation officer
U
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officers
U
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
The culpable action may be done wilfully or by negligence.
U
عمل قابل مجازات ممکن است آگاهانه یا با سهل انگاری انجام شود.
immunity
U
به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
war crimes
U
اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
persistent offender
U
مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
preventive detention
U
تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
gallows
U
چوبه دار مجازات اعدام با دار
capital punishment
U
کیفر اعدام مجازات اعدام
corporal punishment
U
کیفر بدنی مجازات بدنی
impunity
U
معافیت از مجازات معافیت از زیان
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
fouled
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
speaking with prosecutor
U
در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com