English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
principal punishment U مجازات اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
punitive damages U خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
penalties U مجازات
punishment U مجازات
sanction U مجازات
retribution U مجازات
castigation U مجازات
sanctioning U مجازات
penalty U مجازات
wite U مجازات
sanctioned U مجازات
reprimands U مجازات
reprimanding U مجازات
reprimanded U مجازات
reprimand U مجازات
rocket [British E] U مجازات
sanctions U مجازات
the lash U مجازات
pains and penalties U مجازات
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
accessory punishment U مجازات تبعی
communication of punishment U ابلاغ مجازات
commutation U تخفیف مجازات
reprieval U تعلیق مجازات
castigator U مجازات کننده
punishability U قابلیت مجازات
suspended sentence U مجازات تعلیقی
criminous U مستحق مجازات
culpability U قابلیت مجازات
degradatory punishment U مجازات ترذیلی
degrading punishment U مجازات ترذیلی
deterrennt punishment U مجازات ترهیبی
reformative punishment U مجازات تادیبی
punitory U متضمن مجازات
punishment U کیفر مجازات
agravation of punishment U تشدید مجازات
punished U مجازات کردن
suspended sentences U مجازات تعلیقی
suspension of punishment U تعلیق مجازات
supplementary punishment U مجازات تکمیلی
theories of punishment U فلسفه مجازات
to death penalty U اعدام مجازات
divine legislation U تشدید مجازات
punish U مجازات کردن
punishes U مجازات کردن
severe punishment U مجازات شاق
capital punishment U اعدام مجازات
capital punishment U مجازات اعدام
absolution U انصراف از مجازات
death penalty U مجازات اعدام
punishability U مجازات کردنی
theories of punishment U اهداف مجازات
punishable U قابل مجازات
sanctioned U مجازات کردن
fasces U قدرت مجازات
culpable U قابل مجازات
sentences U حکم به مجازات
sanctions U مجازات کردن
sentencing U حکم به مجازات
sanctioning U مجازات کردن
disciplinary punishment U مجازات انضباطی
doom U حکم مجازات
deterrent punishment U مجازات ارعابی
sanction U مجازات کردن
punishable U مستحق مجازات
probation U تعلیق مجازات
sentence U حکم به مجازات
pecuniary punishment U مجازات نقدی
to get a rocket [British E] <idiom> U مجازات شدن
to get ticked off [British E] <idiom> U مجازات شدن
punishment of a minor offence U مجازات تکدیری
forfeitable U قابل مجازات
mitigation of punishment U تخفیف مجازات
pecuniary penalty U مجازات مالی
pecuniary pumishment U مجازات نقدی
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
penal code U قانون مجازات عمومی
sanction U تصدیق مجازات اقتصادی
penal codes U قانون مجازات عمومی
sanctioned U تصدیق مجازات اقتصادی
censure U مجازات [اصطلاح روزمره]
suit the punishment to the crime U انطباق مجازات بر جرم
reproof U مجازات [اصطلاح روزمره]
reprieves U تعلیق اجرای مجازات
it is death to U مجازات 0000مرگ است
to be on probation U در دوره تعلیق مجازات
on probation U به شرط تعلیق مجازات
on probation U در دوره تعلیق مجازات
finger-wagging U مجازات [اصطلاح روزمره]
punishable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
sanctions U تصدیق مجازات اقتصادی
commutation U تبدیل مجازات به اخف
indictable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
reprieving U تعلیق اجرای مجازات
chargeable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
reprieved U تعلیق اجرای مجازات
chargeable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
sanctioning U تصدیق مجازات اقتصادی
reprieve U تعلیق اجرای مجازات
actionable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
reprieves U مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieved U مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieving U مجازات کسی را بتعویق انداختن
probation order U دستور یا حکم تعلیق مجازات
punishes U مجازات کردن کیفر دادن
punished U مجازات کردن کیفر دادن
reprieve U مجازات کسی را بتعویق انداختن
to be on probation U در دوره تعلیق مجازات بودن
punish U مجازات کردن کیفر دادن
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
to give a suspended sentence [British E] U حکم دوره تعلیق مجازات دادن
lynch U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynches U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
capital U قابل مجازات مرگ دارای اهمیت حیاتی
peine for et dure U مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
to suspend somebody's sentence on probation U مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
to place somebody on probation U مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
to be broken on the wheel U روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
The culpable action may be done wilfully or by negligence. U عمل قابل مجازات ممکن است آگاهانه یا با سهل انگاری انجام شود.
probation officer U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officers U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
immunity U به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
war crimes U اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
persistent offender U مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
gallows U چوبه دار مجازات اعدام با دار
corporal punishment U کیفر بدنی مجازات بدنی
capital punishment U کیفر اعدام مجازات اعدام
impunity U معافیت از مجازات معافیت از زیان
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
speaking with prosecutor U در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
inherent U اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com