English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
like two peas in a pod <idiom> U مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
as like as two peas مانند سیبی که دو نیم کرده باشند
You can teel they're brothers, they're like two peas in a pod. U با یک نگاه می توان تشخیص داد که برادرند، مثل سیبی هستند که از وسط دو نیم کرده باشند.
Other Matches
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
covenantee U کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
scarf weld U جایی که دو میل اهن را نیم ونیم کرده باهم جوش داده باشند
malic U سیبی
Applegreen <adj.> <noun> U سبز سیبی
colony U گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
to peel an apple U پوست سیبی را گرفتن
a crunchy apple U سیبی برشته و ترد
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
pome U میوه سیبی گلوله یا کره
pomiferous U دارای میوههای سیبی شکل
To pick an apple off the tree. U سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
the like of you U باشند
arrays U می باشند
array U می باشند
implication U B درست باشند
implications U B درست باشند
inclusion U B درست باشند
shearling U چیده باشند
to be of the opinion that ... U به این عقیده باشند که ...
to be tuned in to a channel U کانالی را گرفته باشند
corporations U که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporation U که دارای شخصیت حقوقی باشند
draught beer U ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
cradle scythe U داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
they are t of their doctrines U موافب اصول خودمی باشند
beer on draught U ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
silver inwrought with gold U سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
lashkar U گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
hippocras U شرابی که بان ادویه زده باشند
picked quarrel U نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
asylee U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
pinole U ارد ذرت بو داده که با شکرامیخته باشند
recognized asylum seeker U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
person entitled to asylum U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
velvet powdered with pearls U مخملی که روی انرابادانههای مرواریداراسته باشند
parallel U اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallels U اگر به توجه نیاز داشته باشند
floating harbour U لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
parallelling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
parallelled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
dish water U ابی که دران فرف شسته باشند
paralleling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
dish wash U ابی که دران فرف شسته باشند
paralleled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
theocracies U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
theocracy U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
lipoprotein U مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
funded debt U وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
lateral route U جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
The applicants must be above [over] the age of 18. متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
mixed marriage U پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
varicosity U جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
octet U گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
sparse array U ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
i p that they are both gone U احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
perfunctoriness U چگونگی کاری که سرسری انجام داده باشند
duett U قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
scrap book U مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
shot group U گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
display tolerance U میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
peering U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
peered U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peer U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
alternates U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternated U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternate U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
to greenwash U نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
wraparound U کمر بند یا چیزی که دور بدن شخصی بسته باشند
packages U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packaged U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
radialengine U موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
driven well U چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
package U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
intercalated strata U چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
That's the end of our holiday. U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
So much for our holiday. U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
identity matrix U ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
fewer U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
few U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
balance U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
hanging committee U انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
fewest U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
balances U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
equivalence U تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
manhood suffrage U حق رای یا ا انتخاب که بمردهایی داده میشود که دارای سال قانونی باشند
NOR function = U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
cont line U فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
radialized U دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
optical U قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند
galantine U خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
pcm U شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
identity U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
unit matrix U ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
cartel U اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
packet U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
packets U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
highlighted U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
cartels U اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
highlight U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlights U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
identities U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
puff pastry U پف کرده
souffles U پف کرده
beastby U کرده
bouffant U پف کرده
soufflTs U پف کرده
off the trail U پی گم کرده
souffle U پف کرده
gelid U یخ کرده
bloat U پف کرده
i am 0 rials out of pocket U کرده ام
tumid <adj.> U پف کرده
unconscious U غش کرده
turgid <adj.> U پف کرده
unconsciously U غش کرده
infusions U دم کرده
puffed <adj.> U پف کرده
infusion U دم کرده
puffed out <adj.> U پف کرده
puffy <adj.> U پف کرده
odd U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
filter U مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
oddest U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
reversed U وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
nonaligned U که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
reverses U وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reversing U وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
minimal tree U درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
filters U مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
bill of attainder U لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
transients U پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transient U پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
marks U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
pert U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
reverse U وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
distent U ورم کرده
risen U طلوع کرده
rooted U ریشه کرده
swollen U ورم کرده
fecit U درست کرده
ghi U کره اب کرده
he is worn with travel U سفراوراخسته کرده
purified U پاک کرده
educated U تحصیل کرده
farci U دلمه کرده
farcie U دلمه کرده
fled U فرار کرده
swollen U اماس کرده
iced U خنک کرده
enrooted U ریشه کرده
sweated U عرق کرده
strained U صاف کرده
bendon U نیت کرده
intumescent U باد کرده
let it be done U کرده شود
deep rooted U ریشه کرده
intumescent U اماس کرده
billowy U باد کرده
inwrought U از تو کار کرده
it is very easily done U کرده میشود
baggily U بطورباد کرده
fretty U اماس کرده
fucate U رنگ کرده
blubbery U ورم کرده
nodular U ورم کرده
ghee U کره اب کرده
overage U کم رشد کرده
mistaken U اشتباه کرده
sawn U اره کرده
iced ppa U خنک کرده
off the track U ازخط پی گم کرده
in flower U شکوفه کرده
grown U رشد کرده
farthingale U دامن پف کرده
clarified U صاف کرده
beheld U مشاهده کرده
pulled U خشک کرده
fubsy U قوز کرده
turgid <adj.> U آماس کرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com