English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
celsius temperature scale U مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
medium range U وسیله یا جنگ افزار برد متوسط
failures U متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
failure U متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
MTF U متوسط زمانی که یک وسیله تا پیش از خرابی کار میکند
centigrade temperature scale U مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
physiographic U وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
neel temperature U دمای نل
total temperature U دمای کل
specific heat U دمای ویژه
annealing temperature U دمای تابکاری
brittle temperature U دمای شکنندگی
ambient temperature U دمای محیط
inversion temperature U دمای وارونگی
annealing point U دمای تابکاری
high temperature U دمای بالا
transition temperature U دمای تحول
kelvin temperature U دمای کلوین
transition temperature U دمای فراگذری
transition temperature U دمای تبدیل
mixture temperature U دمای اختلاط
aniline point U دمای انیلینی
effective temperature U دمای موثر
internal temperature U دمای درونی
barrel temperature U دمای پاتیل
curie temperature U دمای کوری
optimum temperature U دمای بهینه
maximum temperature U دمای ماکزیمم
brittleness temperature U دمای شکنندگی
absolute temperature U دمای مطلق
room temperature U دمای اتاق
critical temperature U دمای بحرانی
brightness temperature U دمای درخشایی
equiviscous temperature U دمای همدوسندگی
cryogenic temperature U دمای سرمازایی
operating temperature U دمای عملیاتی
boyle's temperature U دمای بویل
wet bulb temperature U دمای تر مخزن
critical isotherm U هم دمای بحرانی
white heat U دمای سفید
reduced temprature U دمای کاهیده
approximate absolute temperature U دمای مطلق تقریبی
rubbery transition temperature U دمای تبدیل لاستیکی
rankin temperature scale U مقیاس دمای رانکین
softening temperature U دمای نرم شدن
t.g U دمای تبدیل شیشهای
thermodynamic temperature scale U مقیاس دمای ترمودینامیکی
absolute boiling point U دمای جوش مطلق
exhaust gas temperature U دمای گاز خروجی
thershold temperature U استانه دمای ذرات
rankine temperature scale U مقیاس دمای رانکین
isothermal process U تحول در دمای ثابت
critical isotherm U منحنی هم دمای بحرانی
geothermal gradient U گرادیان دمای زمین
gamma transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
heat deflection temperature U دمای انحراف گرمایی
blackbody temperature U دمای جسم سیاه
glass transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
condensed mercurytemperature U دمای جیوه متراکم
geothermal gradient U شیب دمای زمین
glasy trainsition temperature U دمای تبدیل شیشهای
dry bulb temperature U دمای خشک مخزن
absolute temperature scale U مقیاس دمای مطلق
absolute scale U مقیاس دمای مطلق
compressor inlet temperature U دمای گازهای ورودی کمپرسور
creep strength at elevated temperatures U مقاومت خزشی در دمای بالا
yield point at elevated temperatures U نقطه تسلیم در دمای بالا
yield point at normal temperature U نقطه تسلیم در دمای بالا
ice point U دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
bayonet thermocouple probe U قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
cryogenic memory U رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
parties U اطراف
milieu U اطراف
environment U اطراف
milieus U اطراف
environs U اطراف
milieux U اطراف
from the four winds U از اطراف
environments U اطراف
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
periderm U پوست اطراف
pericardium U اطراف قلب
vicinity U در حدود در اطراف
architrave U گچبری اطراف در
edge zone U اطراف لبه
sides of the question U اطراف موضوع
gravesides U اطراف قبر
graveside U اطراف قبر
pappus U کلاله اطراف گل
ambient noise U صدای اطراف
about U در اطراف نزدیک
wryly U به اطراف چرخاندن
wry U به اطراف چرخاندن
mess around <idiom> U دو رو اطراف بازیکردن
go around <idiom> U به اطراف سفرکردن
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
burn in U فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
atmospheres U فضای اطراف هرجسمی
sea chest U مکندههای اطراف ناو
seaward U اطراف دریا روبدریا
black eye U سیاهی اطراف چشم
barnyards U محوطهء اطراف انبار
port U ریل اطراف ناو
black eyes U سیاهی اطراف چشم
atmosphere U فضای اطراف هرجسمی
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
to look a bout U اطراف کار را پاییدن
parties U متداعیین اطراف دعوی
quayside U زمین اطراف بارانداز
look round U اطراف کار را دیدن
barnyard U محوطهء اطراف انبار
austempering U تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> U بادقت مراقب اطراف بودن
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
whiskery U موی اطراف گونه وچانه
areola U محوطهء کوچک اطراف چیزی
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
balteus U [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
periosteal U واقع در اطراف ضریع استخوان
greater U شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
whisker U موی اطراف گونه وچانه
paraselene U روشنایی اطراف هاله ماه
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
safe distance U مسافت امن اطراف مین
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
drop leaf U رومیزی اویخته از اطراف میز
snaking U تورگیری اطراف توپ ناو
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
icebox rivet U میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable U قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
ambience U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
burg U حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
mauls U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauling U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
peristyle U ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
mauled U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
maul U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
plaster casts U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
cimbia U [نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
plaster cast U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
ambiance U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
cross pointing U ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
aureole U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
thistledown U پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
aureola U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
vibrissa U سبیل وموی اطراف دهان حیوان
cycled U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com