Perdic | متعلقات | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 24 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	fittings U	متعلقات
	paraphernalia U	متعلقات
	accessories U	متعلقات
	accessory U	متعلقات
	belongings U	متعلقات
	belonging U	متعلقات
	appurtenant U	متعلقات
	appurtenence U	متعلقات

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	purtenance U	دل و روده متعلقات
	onstead U	خانه با متعلقات
	machine accessory U	متعلقات دستگاه
	fuse gear U	متعلقات فیوز
	extra equipment U	متعلقات ویژه
	steading U	خانه با متعلقات
	gripping device U	متعلقات گیره و بست
	dead load U	وزن ثابت و متعلقات ان
	ground tackle U	زنجیر لنگر و متعلقات ان
	belonging U	متعلقات واموال دارایی
	drilling attachment U	متعلقات مربوط به مته کاری
	appurtenance U	حالت ربط و اتصال متعلقات
	head U	توپی کامل و سایر متعلقات
	attachment U	متعلقات زیر امر قرار دادن
	accessory of section U	قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
	compressor bleed air U	هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود

Recent search history

Forum search