Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pointer
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
pointers
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
angle of elevation
U
زاویه ارتفاع لوله
minimum elevation
U
حداقل ارتفاع لوله
pointer
U
متصدی کنترل درجه توپ
checkman
U
متصدی کنترل اب دیگ بخار
pointers
U
متصدی کنترل درجه توپ
haul defilade
U
تا ارتفاع لوله پشت سنگر
hull defilade
U
تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
vertical control
U
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
variable discharge turbine
U
توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
drop height
U
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
descentheight
U
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
barometric altimeter
U
ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
flare dud
U
گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
terrain clearance
U
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
sextant altitude
U
ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pressure altitude
U
ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
pile height
U
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
air metering force
U
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
altitude separation
U
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
cascade control
U
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
absolute altimeter
U
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude
U
ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
maximum ordinate
U
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
ocant altitude
U
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
command altitude
U
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
low altitude
U
ارتفاع کم ارتفاع پست
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
altitude height
U
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
low airburst
U
ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
apparent altitude
U
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
bombing height
U
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
tasks
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
U
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt
U
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
control panel
U
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
U
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
real time
U
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control
U
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron
U
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
flexible
U
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
exmeridian altitude
U
ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
IRQ
U
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
control
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
U
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl
U
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
apt
U
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
U
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
U
صفحه کنترل چارت کنترل
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
block plot
U
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
height datum
U
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
control stick
U
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
quartermaster
U
متصدی
operators
U
متصدی
quartermasters
U
متصدی
runner
U
متصدی
clerks
U
متصدی
responsible
U
متصدی
runners
U
متصدی
clerk
U
متصدی
in charge
U
متصدی
incumbent
U
متصدی
incumbents
U
متصدی
warden
U
متصدی
operator
U
متصدی
users
U
متصدی ها
user
U
متصدی
operators
U
متصدی ها
vacant
U
بی متصدی
operator
U
متصدی
auctioneer
U
متصدی مزایده
suppliers
U
متصدی ملزومات
auctioneers
U
متصدی مزایده
auctioneer
U
متصدی حراج
auctioneers
U
متصدی حراج
ammunition handler
U
متصدی مهمات
fitters
U
متصدی نصب
receiver
U
متصدی دریافت
receivers
U
متصدی دریافت
groundskeeper
U
متصدی زمین
operator
U
متصدی ماشین
adman
U
متصدی اعلانات
operator
U
متصدی دستگاه
operators
U
متصدی دستگاه
operators
U
متصدی ماشین
operator console
U
پیشانه متصدی
fitter
U
متصدی نصب
infirmarian
U
متصدی بیمارستان
radioman
U
متصدی بی سیم
turf accountants
U
متصدی شرطبندی
machine operator
U
متصدی ماشین
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
signal man
U
متصدی علائم
signalman
U
متصدی علائم
unattended
U
بدون متصدی
receptionist
U
متصدی پذیرش
officer
U
مامور متصدی
curators
U
نگهبان متصدی
curator
U
نگهبان متصدی
radio operator
U
متصدی بی سیم
cataloger
U
متصدی کاتالوگ
cataloguer
U
متصدی کاتالوگ
radarman
U
متصدی رادار
radar operator
U
متصدی رادار
radar man
U
متصدی رادار
chartulary
U
متصدی بایگانی
harbour master
U
متصدی بندر
officers
U
مامور متصدی
supplier
U
متصدی ملزومات
operator command
U
فرمان متصدی
time keeper
U
متصدی اوقات
winch driver
U
متصدی دوار
acting
U
کفیل متصدی
yard man
U
متصدی محوطه
salespeople
U
متصدی فروش
salesperson
U
متصدی فروش
litter bearer
U
متصدی برانکارد
salespersons
U
متصدی فروش
rulings
U
رایج متصدی
ruling
U
رایج متصدی
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation
U
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
ammunition handler
U
متصدی جابجایی مهمات
wagoner
U
متصدی حمل ونقل
watertender
U
متصدی مخازن اب ناو
oilking
U
متصدی سوخت و اب کشتی
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
army postal clerk
U
متصدی پست ارتشی
data entry operator
U
متصدی داده دهی
liquidator
U
متصدی امورتصفیه شرکت
contracting officer
U
افسر متصدی پیمان
liftman
U
اسانسورچی متصدی اسانسور
my p
U
متصدی پیش ازمن
officers
U
متصدی ضابط عدلیه
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
officer
U
متصدی ضابط عدلیه
prontonotary
U
متصدی امضاء احکام
prothonotary
U
متصدی امضاء احکام
turf accountant
متصدی شرط بندی
church warden
U
متصدی دارایی کلیسا
majordomo
U
متصدی امور خانوادگی
heater
U
متصدی گرم کردن
liquidators
U
متصدی امورتصفیه شرکت
keypunch operator
U
متصدی منگنه زنی
plate layer
U
متصدی تعمیر خط اهن
hold captain
U
متصدی انبار کشتی
orchardist
U
متصدی باغ میوه
orchardman
U
متصدی باغ میوه
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
pressman
U
متصدی ماشین چاپ
biddy
U
متصدی نظافت خانه
titular charge daffaires
U
متصدی شغل سیاسی
time keeper
U
متصدی اوقات کار
titular
U
متصدی دارای عنوانی
teletypist
U
متصدی دوره نگاره
stoker
U
متصدی سوخت کوره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com