Total search result: 201 (13 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
word processing operator U |
متصدی پردازش کلمه |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
word processing U |
پردازش کلمه |
 |
 |
word processing supervisor U |
نافر پردازش کلمه |
 |
 |
word processing program U |
برنامه پردازش کلمه |
 |
 |
word processing system U |
سیستم پردازش کلمه |
 |
 |
wps U |
انجمن پردازش کلمه |
 |
 |
word processing center U |
مرکز پردازش کلمه |
 |
 |
word processing society U |
انجمن پردازش کلمه |
 |
 |
wp U |
Processing Word پردازش کلمه |
 |
 |
bureaus U |
ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است |
 |
 |
bureau U |
ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است |
 |
 |
home U |
امور مالی شخصی و پردازش کلمه است |
 |
 |
homes U |
امور مالی شخصی و پردازش کلمه است |
 |
 |
pc write U |
IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC |
 |
 |
framework U |
بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه |
 |
 |
frameworks U |
بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه |
 |
 |
electronic U |
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص |
 |
 |
edp U |
پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است |
 |
 |
autoscore U |
در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود |
 |
 |
page U |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
 |
 |
superscripsit U |
بسته نرم افزاری که به منظور پردازش کلمه درسیستمهای ریزکامپیوتر بکارمی رود |
 |
 |
paged U |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
 |
 |
pages U |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
 |
 |
band street writer U |
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است |
 |
 |
microsoft word U |
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد |
 |
 |
exceptions U |
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر |
 |
 |
word star U |
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic |
 |
 |
exception U |
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر |
 |
 |
scripsit U |
بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود |
 |
 |
accumulator U |
مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CPU که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است |
 |
 |
macwrite U |
برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است |
 |
 |
text U |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
 |
 |
texts U |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
 |
 |
accumulator register U |
مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CUP که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است |
 |
 |
necrologist U |
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه |
 |
 |
air dispatcher U |
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما |
 |
 |
hyphen U |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
 |
 |
hyphens U |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
 |
 |
logogriph U |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
 |
 |
search and replace U |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
 |
 |
columns U |
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است |
 |
 |
column U |
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است |
 |
 |
taximan U |
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند |
 |
 |
word U |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
 |
 |
worded U |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
 |
 |
postprocessor U |
برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است |
 |
 |
least significant bit U |
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد. |
 |
 |
prefix U |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
 |
 |
statute at large U |
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی |
 |
 |
prefixes U |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
 |
 |
word U |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
 |
 |
worded U |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
 |
 |
augments U |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
 |
 |
augmenting U |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
 |
 |
augmented U |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
 |
 |
augment U |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
 |
 |
marker U |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
 |
 |
markers U |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
 |
 |
Persian rug U |
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.] |
 |
 |
to rime one word with another U |
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن |
 |
 |
photocomposition U |
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد |
 |
 |
interactive processing U |
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای |
 |
 |
ring shift U |
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
backing U |
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی |
 |
 |
batch U |
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند |
 |
 |
batches U |
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند |
 |
 |
gpr U |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند |
 |
 |
edp U |
پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی |
 |
 |
pipeline U |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
 |
 |
pipelines U |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
 |
 |
hypertext U |
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر |
 |
 |
processor U |
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم |
 |
 |
syllables U |
جزء کلمه مقطع کلمه |
 |
 |
synonyms U |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
 |
 |
syllable U |
جزء کلمه مقطع کلمه |
 |
 |
synonym U |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
 |
 |
lsb U |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
 |
 |
softest U |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
 |
 |
soft U |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
 |
 |
softer U |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
 |
 |
enclitic U |
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد |
 |
 |
keyword U |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
 |
 |
shifts U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
shift U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
shifted U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
soft U |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
 |
 |
softest U |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
 |
 |
softer U |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
 |
 |
centralized data processing U |
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز |
 |
 |
distributed processing system U |
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز |
 |
 |
cycle U |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
 |
 |
cycled U |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
 |
 |
cycles U |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
 |
 |
in line processing U |
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی |
 |
 |
clerks U |
متصدی |
 |
 |
quartermaster U |
متصدی |
 |
 |
users U |
متصدی ها |
 |
 |
quartermasters U |
متصدی |
 |
 |
incumbent U |
متصدی |
 |
 |
operators U |
متصدی ها |
 |
 |
operators U |
متصدی |
 |
 |
responsible U |
متصدی |
 |
 |
runners U |
متصدی |
 |
 |
incumbents U |
متصدی |
 |
 |
runner U |
متصدی |
 |
 |
operator U |
متصدی |
 |
 |
vacant U |
بی متصدی |
 |
 |
operator U |
متصدی |
 |
 |
warden U |
متصدی |
 |
 |
in charge U |
متصدی |
 |
 |
user U |
متصدی |
 |
 |
clerk U |
متصدی |
 |
 |
acting U |
کفیل متصدی |
 |
 |
auctioneer U |
متصدی حراج |
 |
 |
officers U |
مامور متصدی |
 |
 |
auctioneers U |
متصدی حراج |
 |
 |
auctioneers U |
متصدی مزایده |
 |
 |
signalman U |
متصدی علائم |
 |
 |
signal man U |
متصدی علائم |
 |
 |
operator U |
متصدی دستگاه |
 |
 |
operator U |
متصدی ماشین |
 |
 |
suppliers U |
متصدی ملزومات |
 |
 |
operator command U |
فرمان متصدی |
 |
 |
operator console U |
پیشانه متصدی |
 |
 |
freshwater king U |
متصدی اب شیرین کن |
 |
 |
operators U |
متصدی دستگاه |
 |
 |
operators U |
متصدی ماشین |
 |
 |
harbour master U |
متصدی بندر |
 |
 |
radar man U |
متصدی رادار |
 |
 |
machine operator U |
متصدی ماشین |
 |
 |
litter bearer U |
متصدی برانکارد |
 |
 |
radar operator U |
متصدی رادار |
 |
 |
radarman U |
متصدی رادار |
 |
 |
radio operator U |
متصدی بی سیم |
 |
 |
radioman U |
متصدی بی سیم |
 |
 |
infirmarian U |
متصدی بیمارستان |
 |
 |
supplier U |
متصدی ملزومات |
 |
 |
chartulary U |
متصدی بایگانی |
 |
 |
auctioneer U |
متصدی مزایده |
 |
 |
groundskeeper U |
متصدی زمین |
 |
 |
fitters U |
متصدی نصب |
 |
 |
time keeper U |
متصدی اوقات |
 |
 |
ammunition handler U |
متصدی مهمات |
 |
 |
rulings U |
رایج متصدی |
 |
 |
ruling U |
رایج متصدی |
 |
 |
cataloger U |
متصدی کاتالوگ |
 |
 |
curators U |
نگهبان متصدی |
 |
 |
curator U |
نگهبان متصدی |
 |
 |
fitter U |
متصدی نصب |
 |
 |
receptionist U |
متصدی پذیرش |
 |
 |
salespersons U |
متصدی فروش |
 |
 |
salespeople U |
متصدی فروش |
 |
 |
yard man U |
متصدی محوطه |
 |
 |
winch driver U |
متصدی دوار |
 |
 |
turf accountants U |
متصدی شرطبندی |
 |
 |
receiver U |
متصدی دریافت |
 |
 |
receivers U |
متصدی دریافت |
 |
 |
salesperson U |
متصدی فروش |
 |
 |
cataloguer U |
متصدی کاتالوگ |
 |
 |
unattended U |
بدون متصدی |
 |
 |
adman U |
متصدی اعلانات |
 |
 |
officer U |
مامور متصدی |
 |
 |
hold captain U |
متصدی انبار کشتی |
 |
 |
oilking U |
متصدی سوخت و اب کشتی |
 |
 |
common carrier U |
متصدی حمل ونقل |
 |
 |
church warden U |
متصدی دارایی کلیسا |
 |
 |
boiler maker U |
متصدی دیگ بخار |
 |
 |
orchardist U |
متصدی باغ میوه |
 |
 |
orchardman U |
متصدی باغ میوه |
 |
 |
plate layer U |
متصدی تعمیر خط اهن |
 |
 |
keypunch operator U |
متصدی منگنه زنی |
 |
 |
peripheral equipment operator U |
متصدی تجهیزات جانبی |
 |
 |
biddy U |
متصدی نظافت خانه |
 |
 |
liftman U |
اسانسورچی متصدی اسانسور |
 |
 |
pressman U |
متصدی ماشین چاپ |
 |
 |
stevedore U |
متصدی بارگیری و تخلیه |
 |
 |
stevedores U |
متصدی بارگیری و تخلیه |
 |
 |
pressmen U |
متصدی ماشین چاپ |
 |
 |
mess treasurer U |
متصدی صندوق باشگاه |
 |
 |
contracting officer U |
افسر متصدی پیمان |
 |
 |
heaters U |
متصدی گرم کردن |
 |
 |
titular U |
متصدی دارای عنوانی |
 |
 |
my p U |
متصدی پیش ازمن |
 |
 |
data entry operator U |
متصدی داده دهی |
 |
 |
liquidators U |
متصدی امورتصفیه شرکت |
 |
 |
majordomo U |
متصدی امور خانوادگی |
 |
 |
officers U |
متصدی ضابط عدلیه |
 |
 |
prontonotary U |
متصدی امضاء احکام |
 |
 |
forwarding agent U |
متصدی حمل ونقل |
 |
 |
prothonotary U |
متصدی امضاء احکام |
 |
 |
ammunition handler U |
متصدی جابجایی مهمات |
 |
 |
turf accountant |
متصدی شرط بندی |
 |
 |
teletypist U |
متصدی دوره نگاره |
 |
 |
titular charge daffaires U |
متصدی شغل سیاسی |
 |
 |
time keeper U |
متصدی اوقات کار |
 |
 |
forwarder U |
متصدی حمل و نقل |
 |
 |
carriers U |
متصدی حمل و نقل |
 |
 |
heater U |
متصدی گرم کردن |
 |
 |
watertender U |
متصدی مخازن اب ناو |
 |
 |
wagoner U |
متصدی حمل ونقل |
 |
 |
officer U |
متصدی ضابط عدلیه |
 |