English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
titular charge daffaires U متصدی شغل سیاسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher U متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
apolitical U دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
self determination U استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
taximan U متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
political ties U هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
immunity U مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
political circles U محافل سیاسی دوایر سیاسی
politics U علم سیاسی امور سیاسی
reestablishment of diplomatic relations U برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
politic U سیاسی نماینده سیاسی
isonomy U برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
runners U متصدی
clerks U متصدی
runner U متصدی
in charge U متصدی
operators U متصدی
operator U متصدی
responsible U متصدی
vacant U بی متصدی
incumbents U متصدی
user U متصدی
operator U متصدی
quartermaster U متصدی
clerk U متصدی
incumbent U متصدی
operators U متصدی ها
warden U متصدی
quartermasters U متصدی
users U متصدی ها
signal man U متصدی علائم
radar operator U متصدی رادار
radarman U متصدی رادار
operator console U پیشانه متصدی
auctioneers U متصدی مزایده
auctioneers U متصدی حراج
harbour master U متصدی بندر
radio operator U متصدی بی سیم
radioman U متصدی بی سیم
signalman U متصدی علائم
supplier U متصدی ملزومات
ruling U رایج متصدی
groundskeeper U متصدی زمین
freshwater king U متصدی اب شیرین کن
curator U نگهبان متصدی
curators U نگهبان متصدی
turf accountants U متصدی شرطبندی
officer U مامور متصدی
officers U مامور متصدی
chartulary U متصدی بایگانی
cataloguer U متصدی کاتالوگ
ammunition handler U متصدی مهمات
infirmarian U متصدی بیمارستان
rulings U رایج متصدی
operator command U فرمان متصدی
radar man U متصدی رادار
unattended U بدون متصدی
suppliers U متصدی ملزومات
adman U متصدی اعلانات
machine operator U متصدی ماشین
litter bearer U متصدی برانکارد
acting U کفیل متصدی
cataloger U متصدی کاتالوگ
fitters U متصدی نصب
operators U متصدی دستگاه
operator U متصدی ماشین
operator U متصدی دستگاه
salespersons U متصدی فروش
winch driver U متصدی دوار
receptionist U متصدی پذیرش
salesperson U متصدی فروش
salespeople U متصدی فروش
receivers U متصدی دریافت
yard man U متصدی محوطه
receiver U متصدی دریافت
fitter U متصدی نصب
operators U متصدی ماشین
auctioneer U متصدی حراج
auctioneer U متصدی مزایده
time keeper U متصدی اوقات
contracting officer U افسر متصدی پیمان
data entry operator U متصدی داده دهی
forwarder U متصدی حمل و نقل
forwarding agent U متصدی حمل ونقل
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
hold captain U متصدی انبار کشتی
watertender U متصدی مخازن اب ناو
keypunch operator U متصدی منگنه زنی
liftman U اسانسورچی متصدی اسانسور
turf accountant متصدی شرط بندی
carrier U متصدی حمل و نقل
army postal clerk U متصدی پست ارتشی
biddy U متصدی نظافت خانه
boiler maker U متصدی دیگ بخار
carriers U متصدی حمل و نقل
church warden U متصدی دارایی کلیسا
liquidators U متصدی امورتصفیه شرکت
liquidator U متصدی امورتصفیه شرکت
officers U متصدی ضابط عدلیه
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
officer U متصدی ضابط عدلیه
titular U متصدی دارای عنوانی
common carrier U متصدی حمل ونقل
fish warden U متصدی امور شیلات
heaters U متصدی گرم کردن
heater U متصدی گرم کردن
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
wagoner U متصدی حمل ونقل
pressman U متصدی ماشین چاپ
prontonotary U متصدی امضاء احکام
prothonotary U متصدی امضاء احکام
pressmen U متصدی ماشین چاپ
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
time keeper U متصدی اوقات کار
orchardman U متصدی باغ میوه
orchardist U متصدی باغ میوه
stoker U متصدی سوخت کوره
mess treasurer U متصدی صندوق باشگاه
teletypist U متصدی دوره نگاره
oilking U متصدی سوخت و اب کشتی
my p U متصدی پیش ازمن
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
majordomo U متصدی امور خانوادگی
blast furnaceman U مسئول یا متصدی کوره بلند
stevedore U متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedores U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
billposter U متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
machinist U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
throttleman U متصدی دستگیره سرعت ناو
stevedore U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
vigorish U سود متصدی شرط بندی
stenotypisht U متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
machinists U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
time keeper U متصدی ثبت اوقات کار
account executive U متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
stevedores U متصدی بارگیری و حمل و نقل
checkman U متصدی کنترل اب دیگ بخار
engineman U درجه دار متصدی موتور
fireman U متصدی اتش خانه موتور
firemen U متصدی اتش خانه موتور
forwarder's receipt U رسید متصدی حمل و نقل
weeder U متصدی چیدن علف هرزه
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
pantler U متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
pointer U متصدی کنترل درجه توپ
pointers U متصدی کنترل درجه توپ
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
signal box U توقف گاه متصدی علائم
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
proetor U متصدی امور قضایی وکشوری
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
vertical control operator U متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
king of arms U متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
sacrist U متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
clerk of the scale U متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
brakeman U متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
pollster U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
pollsters U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
aviarist U کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
hotwalker U متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
major domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
pointer U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
pointers U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
major-domos U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
socio political U سیاسی
diplomatic U سیاسی
politicos U سیاسی
politico U سیاسی
political U سیاسی
raid clerk U نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
verderor U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderer U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
envoy U فرستاده سیاسی
current affairs U رویدادهایاجتماعی و سیاسی
talk politics U گفتگوی سیاسی
envoyship U نمایندگان سیاسی
diplomatic channels U طرق سیاسی
diplomatic agent U مامور سیاسی
diplomatic privileges U امتیازات سیاسی
diplomatic mission U هیئت سیاسی
ecclesia U مجلس سیاسی
diplomatic officer U مامور سیاسی
politicking U فعالیت سیاسی
diplomatic passport U پاسپورت سیاسی
diplomatic relations U روابط سیاسی
escapism U انزوای سیاسی
diplomatic passport U تذکره سیاسی
diplomatic representation U نمایندگی سیاسی
envoys U فرستاده سیاسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com