Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
turf accountants
U
متصدی شرطبندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
book making
U
شرطبندی
staking
U
شرطبندی
backing
U
مبلغ شرطبندی
price
U
مبلغ شرطبندی
prices
U
مبلغ شرطبندی
tout
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
tipsters
U
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
tipster
U
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
touting
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touts
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
morning line
U
امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
entry
U
شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
handicap stake
U
مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
one thousand guineas
U
مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
supplements
U
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplementing
U
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplemented
U
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
two thousands guineas
U
مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
supplement
U
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
winter book
U
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
starting fee
U
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
line
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
chalking
U
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk
U
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalks
U
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked
U
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
quartermasters
U
متصدی
quartermaster
U
متصدی
operators
U
متصدی
users
U
متصدی ها
responsible
U
متصدی
runners
U
متصدی
clerk
U
متصدی
runner
U
متصدی
operator
U
متصدی
in charge
U
متصدی
incumbents
U
متصدی
incumbent
U
متصدی
warden
U
متصدی
user
U
متصدی
vacant
U
بی متصدی
clerks
U
متصدی
operator
U
متصدی
operators
U
متصدی ها
radarman
U
متصدی رادار
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
harbour master
U
متصدی بندر
curator
U
نگهبان متصدی
auctioneer
U
متصدی مزایده
groundskeeper
U
متصدی زمین
curators
U
نگهبان متصدی
radar operator
U
متصدی رادار
officer
U
مامور متصدی
suppliers
U
متصدی ملزومات
supplier
U
متصدی ملزومات
adman
U
متصدی اعلانات
operator command
U
فرمان متصدی
operator console
U
پیشانه متصدی
ammunition handler
U
متصدی مهمات
machine operator
U
متصدی ماشین
cataloger
U
متصدی کاتالوگ
acting
U
کفیل متصدی
cataloguer
U
متصدی کاتالوگ
chartulary
U
متصدی بایگانی
officers
U
مامور متصدی
litter bearer
U
متصدی برانکارد
infirmarian
U
متصدی بیمارستان
radar man
U
متصدی رادار
radio operator
U
متصدی بی سیم
radioman
U
متصدی بی سیم
auctioneer
U
متصدی حراج
operators
U
متصدی دستگاه
yard man
U
متصدی محوطه
operators
U
متصدی ماشین
fitter
U
متصدی نصب
operator
U
متصدی ماشین
operator
U
متصدی دستگاه
salespeople
U
متصدی فروش
salesperson
U
متصدی فروش
fitters
U
متصدی نصب
receiver
U
متصدی دریافت
receptionist
U
متصدی پذیرش
receivers
U
متصدی دریافت
auctioneers
U
متصدی مزایده
time keeper
U
متصدی اوقات
unattended
U
بدون متصدی
winch driver
U
متصدی دوار
rulings
U
رایج متصدی
ruling
U
رایج متصدی
signalman
U
متصدی علائم
signal man
U
متصدی علائم
auctioneers
U
متصدی حراج
salespersons
U
متصدی فروش
forwarding agent
U
متصدی حمل ونقل
prothonotary
U
متصدی امضاء احکام
liftman
U
اسانسورچی متصدی اسانسور
keypunch operator
U
متصدی منگنه زنی
hold captain
U
متصدی انبار کشتی
majordomo
U
متصدی امور خانوادگی
mess treasurer
U
متصدی صندوق باشگاه
teletypist
U
متصدی دوره نگاره
titular charge daffaires
U
متصدی شغل سیاسی
wagoner
U
متصدی حمل ونقل
watertender
U
متصدی مخازن اب ناو
time keeper
U
متصدی اوقات کار
prontonotary
U
متصدی امضاء احکام
plate layer
U
متصدی تعمیر خط اهن
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
orchardman
U
متصدی باغ میوه
orchardist
U
متصدی باغ میوه
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
oilking
U
متصدی سوخت و اب کشتی
my p
U
متصدی پیش ازمن
stoker
U
متصدی سوخت کوره
ammunition handler
U
متصدی جابجایی مهمات
boiler maker
U
متصدی دیگ بخار
pressmen
U
متصدی ماشین چاپ
biddy
U
متصدی نظافت خانه
army postal clerk
U
متصدی پست ارتشی
titular
U
متصدی دارای عنوانی
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
turf accountant
متصدی شرط بندی
liquidators
U
متصدی امورتصفیه شرکت
officer
U
متصدی ضابط عدلیه
liquidator
U
متصدی امورتصفیه شرکت
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
heaters
U
متصدی گرم کردن
pressman
U
متصدی ماشین چاپ
heater
U
متصدی گرم کردن
forwarder
U
متصدی حمل و نقل
fish warden
U
متصدی امور شیلات
carrier
U
متصدی حمل و نقل
data entry operator
U
متصدی داده دهی
contracting officer
U
افسر متصدی پیمان
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
officers
U
متصدی ضابط عدلیه
church warden
U
متصدی دارایی کلیسا
carriers
U
متصدی حمل و نقل
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
time keeper
U
متصدی ثبت اوقات کار
signal box
U
توقف گاه متصدی علائم
signal boxes
U
توقف گاه متصدی علائم
stevedores
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
throttleman
U
متصدی دستگیره سرعت ناو
to put in possession
U
مالکیت دادن متصدی کردن
machinists
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
pointers
U
متصدی کنترل درجه توپ
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
pointer
U
متصدی کنترل درجه توپ
stevedore
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
weeder
U
متصدی چیدن علف هرزه
stevedore
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
vigorish
U
سود متصدی شرط بندی
machinist
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
stenotypisht
U
متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
fireman
U
متصدی اتش خانه موتور
pantler
U
متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
forwarder's receipt
U
رسید متصدی حمل و نقل
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
blast furnaceman
U
مسئول یا متصدی کوره بلند
stevedores
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
account executive
U
متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
billposter
U
متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
harbour master
U
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
engineman
U
درجه دار متصدی موتور
firemen
U
متصدی اتش خانه موتور
checkman
U
متصدی کنترل اب دیگ بخار
pollsters
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
brakeman
U
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
pointers
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
major-domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
pointer
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
masters of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
clerk of the scale
U
متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
hotwalker
U
متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
aviarist
U
کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
king of arms
U
متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
major domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
vertical control operator
U
متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
pollster
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
common carrier
U
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
major-domos
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
sacrist
U
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
sacristan
U
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
raid clerk
U
نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
verderer
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderor
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verger
U
متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا
propety man
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
property master
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com