Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stoker
U
متصدی سوخت کوره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oilking
U
متصدی سوخت و اب کشتی
blast furnaceman
U
مسئول یا متصدی کوره بلند
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
central refueling provisions
U
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force
U
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter
U
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
fettling
U
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
charges
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomisers
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
open hearth furnace
U
کوره روباز کوره زیمنس مارتین
glazing kiln
U
کوره لعابی کوره لعاب پزی
recuperative furnace
U
کوره بهبوددهنده کوره نیروبخش
tunnel klin
U
کوره کانالی کوره تانل
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips
U
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
quartermaster
U
متصدی
clerks
U
متصدی
vacant
U
بی متصدی
clerk
U
متصدی
warden
U
متصدی
users
U
متصدی ها
operators
U
متصدی ها
user
U
متصدی
operator
U
متصدی
in charge
U
متصدی
quartermasters
U
متصدی
incumbents
U
متصدی
incumbent
U
متصدی
operators
U
متصدی
runners
U
متصدی
runner
U
متصدی
responsible
U
متصدی
operator
U
متصدی
ruling
U
رایج متصدی
radioman
U
متصدی بی سیم
radio operator
U
متصدی بی سیم
radar man
U
متصدی رادار
radarman
U
متصدی رادار
radar operator
U
متصدی رادار
auctioneer
U
متصدی مزایده
unattended
U
بدون متصدی
auctioneers
U
متصدی مزایده
machine operator
U
متصدی ماشین
auctioneers
U
متصدی حراج
rulings
U
رایج متصدی
receiver
U
متصدی دریافت
receivers
U
متصدی دریافت
auctioneer
U
متصدی حراج
operator
U
متصدی دستگاه
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
signalman
U
متصدی علائم
fitters
U
متصدی نصب
fitter
U
متصدی نصب
operators
U
متصدی ماشین
time keeper
U
متصدی اوقات
cataloger
U
متصدی کاتالوگ
cataloguer
U
متصدی کاتالوگ
chartulary
U
متصدی بایگانی
operators
U
متصدی دستگاه
operator
U
متصدی ماشین
signal man
U
متصدی علائم
groundskeeper
U
متصدی زمین
curator
U
نگهبان متصدی
ammunition handler
U
متصدی مهمات
salesperson
U
متصدی فروش
operator console
U
پیشانه متصدی
officer
U
مامور متصدی
winch driver
U
متصدی دوار
suppliers
U
متصدی ملزومات
adman
U
متصدی اعلانات
officers
U
مامور متصدی
salespersons
U
متصدی فروش
infirmarian
U
متصدی بیمارستان
operator command
U
فرمان متصدی
curators
U
نگهبان متصدی
harbour master
U
متصدی بندر
salespeople
U
متصدی فروش
acting
U
کفیل متصدی
turf accountants
U
متصدی شرطبندی
yard man
U
متصدی محوطه
litter bearer
U
متصدی برانکارد
receptionist
U
متصدی پذیرش
supplier
U
متصدی ملزومات
ammunition handler
U
متصدی جابجایی مهمات
army postal clerk
U
متصدی پست ارتشی
titular
U
متصدی دارای عنوانی
liftman
U
اسانسورچی متصدی اسانسور
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
carrier
U
متصدی حمل و نقل
orchardman
U
متصدی باغ میوه
fish warden
U
متصدی امور شیلات
my p
U
متصدی پیش ازمن
forwarder
U
متصدی حمل و نقل
mess treasurer
U
متصدی صندوق باشگاه
orchardist
U
متصدی باغ میوه
forwarding agent
U
متصدی حمل ونقل
carriers
U
متصدی حمل و نقل
contracting officer
U
افسر متصدی پیمان
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
data entry operator
U
متصدی داده دهی
majordomo
U
متصدی امور خانوادگی
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
turf accountant
متصدی شرط بندی
heater
U
متصدی گرم کردن
titular charge daffaires
U
متصدی شغل سیاسی
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
time keeper
U
متصدی اوقات کار
prontonotary
U
متصدی امضاء احکام
biddy
U
متصدی نظافت خانه
heaters
U
متصدی گرم کردن
watertender
U
متصدی مخازن اب ناو
wagoner
U
متصدی حمل ونقل
hold captain
U
متصدی انبار کشتی
boiler maker
U
متصدی دیگ بخار
prothonotary
U
متصدی امضاء احکام
officers
U
متصدی ضابط عدلیه
liquidator
U
متصدی امورتصفیه شرکت
keypunch operator
U
متصدی منگنه زنی
plate layer
U
متصدی تعمیر خط اهن
liquidators
U
متصدی امورتصفیه شرکت
officer
U
متصدی ضابط عدلیه
church warden
U
متصدی دارایی کلیسا
pressman
U
متصدی ماشین چاپ
teletypist
U
متصدی دوره نگاره
pressmen
U
متصدی ماشین چاپ
signal boxes
U
توقف گاه متصدی علائم
vigorish
U
سود متصدی شرط بندی
engineman
U
درجه دار متصدی موتور
weeder
U
متصدی چیدن علف هرزه
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
account executive
U
متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
throttleman
U
متصدی دستگیره سرعت ناو
firemen
U
متصدی اتش خانه موتور
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
fireman
U
متصدی اتش خانه موتور
checkman
U
متصدی کنترل اب دیگ بخار
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
time keeper
U
متصدی ثبت اوقات کار
billposter
U
متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
to put in possession
U
مالکیت دادن متصدی کردن
stenotypisht
U
متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
signal box
U
توقف گاه متصدی علائم
stevedores
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
pointers
U
متصدی کنترل درجه توپ
pointer
U
متصدی کنترل درجه توپ
pantler
U
متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
forwarder's receipt
U
رسید متصدی حمل و نقل
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
stevedore
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
harbour master
U
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
machinist
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
stevedore
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
machinists
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
stevedores
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
common carrier
U
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
aviarist
U
کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
pollster
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
king of arms
U
متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
pointers
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
clerk of the scale
U
متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
vertical control operator
U
متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
pointer
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
brakeman
U
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
hotwalker
U
متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
pollsters
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
major-domos
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
sacrist
U
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
major domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
masters of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
sacristan
U
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
verderer
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
raid clerk
U
نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
verderor
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
fuels
U
سوخت
fuel
U
سوخت
fuelling
U
سوخت
fueled
U
سوخت
combustion
U
سوخت
fuelled
U
سوخت
burner frame
U
سوخت
power fuel
U
سوخت
dissimilation
U
سوخت
catabolism
U
سوخت
stoker
U
سوخت
firing
U
سوخت
gasoline
U
سوخت
propellant
U
سوخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com