Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
teletypist
U
متصدی دوره نگاره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
cooling-off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
charted
U
نگاره
graph
U
نگاره
graphs
U
نگاره
chart
U
نگاره
figure
U
نگاره
illustration
U
نگاره
figuring
U
نگاره
figures
U
نگاره
charts
U
نگاره
illustrations
U
نگاره
charting
U
نگاره
cardiogram
U
قلب نگاره
graphics
U
نگاره سازی
kymogram
U
جنبش نگاره
pictograph
U
صورت نگاره
oscillogram
U
نوسان نگاره
audiogram
U
نگاره شنوایی
location chart
U
نگاره مکانی
sociogram
U
نگاره گروهی
spectrogram
U
طیف نگاره
charts
U
طرح کردن نگاره
vector graphics
U
نگاره سازی برداری
block graphics
U
نگاره سازی بلوک
graphics mode
U
حالت نگاره سازی
graphics tablet
U
تخته نگاره سازی
apa graphics
U
نگاره سازی APA
log drum
U
طبله واقعه نگاره
mathematical instrument
U
اسباب نگاره کشی
object oriented graphics
U
نگاره سازی موضوعی
charting
U
طرح کردن نگاره
sigmagram
U
نگاره نمرات معیار
charted
U
طرح کردن نگاره
chart
U
طرح کردن نگاره
character graphics
U
نگاره سازی دخشهای
micrographics
U
ریز نگاره سازی
computer graphics
U
نگاره سازی کامپیوتری
eeg
U
برق نگاره مغز
analytical graphics
U
نگاره سازی تحلیلی
acyclic graph
U
نگاره سازی ناچرخه یی
almond shape
U
نگاره لوزی شکل
series
U
[مجموعه نقش و نگاره ها]
colporteur
U
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
cgm
U
متافایل نگاره سازی کامپیوتر
harvard graphics
U
برنامه نگاره سازی هاروارد
random scan graphics
U
نگاره سازی با پوشش تصادفی
plain design
U
طرح بدون نقش و نگاره
vga
U
ارایه نگاره سازی بصری
video graphics array
U
ارایه نگاره سازی بصری
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
multicolor graphics aray
U
ارایه نگاره سازی چند رنگ
cga
U
وفق دهنده نگاره سازی رنگی
enhanced graphics display
U
صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
enhanced graphics adaptor
U
وفق دهنده نگاره سازی پیشرفته
hercules graphics adapter
U
وفق دهنده نگاره سازی هولوکس
color graphics adapter
U
وفق دهنده نگاره سازی رنگی
computer graphics metafile
U
فایل برتر نگاره سازی کامپیوتری
ega
U
وفق دهنده نگاره سازی پیشرفته
all points addressable graphics
U
نگاره سازی نشان دهی به همه نقاط
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
move of pattern
U
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
warden
U
متصدی
clerk
U
متصدی
operator
U
متصدی
runner
U
متصدی
in charge
U
متصدی
user
U
متصدی
responsible
U
متصدی
runners
U
متصدی
clerks
U
متصدی
operators
U
متصدی
operator
U
متصدی
vacant
U
بی متصدی
users
U
متصدی ها
incumbents
U
متصدی
operators
U
متصدی ها
quartermaster
U
متصدی
quartermasters
U
متصدی
incumbent
U
متصدی
machine operator
U
متصدی ماشین
operators
U
متصدی ماشین
receivers
U
متصدی دریافت
receiver
U
متصدی دریافت
turf accountants
U
متصدی شرطبندی
radar operator
U
متصدی رادار
fitters
U
متصدی نصب
fitter
U
متصدی نصب
curators
U
نگهبان متصدی
operators
U
متصدی دستگاه
groundskeeper
U
متصدی زمین
auctioneer
U
متصدی حراج
auctioneer
U
متصدی مزایده
auctioneers
U
متصدی مزایده
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
cataloguer
U
متصدی کاتالوگ
harbour master
U
متصدی بندر
infirmarian
U
متصدی بیمارستان
operator
U
متصدی دستگاه
litter bearer
U
متصدی برانکارد
operator
U
متصدی ماشین
auctioneers
U
متصدی حراج
curator
U
نگهبان متصدی
salesperson
U
متصدی فروش
radio operator
U
متصدی بی سیم
cataloger
U
متصدی کاتالوگ
salespersons
U
متصدی فروش
radar man
U
متصدی رادار
radarman
U
متصدی رادار
suppliers
U
متصدی ملزومات
supplier
U
متصدی ملزومات
radioman
U
متصدی بی سیم
acting
U
کفیل متصدی
signal man
U
متصدی علائم
signalman
U
متصدی علائم
receptionist
U
متصدی پذیرش
winch driver
U
متصدی دوار
time keeper
U
متصدی اوقات
officers
U
مامور متصدی
chartulary
U
متصدی بایگانی
ruling
U
رایج متصدی
operator console
U
پیشانه متصدی
yard man
U
متصدی محوطه
operator command
U
فرمان متصدی
rulings
U
رایج متصدی
officer
U
مامور متصدی
adman
U
متصدی اعلانات
salespeople
U
متصدی فروش
unattended
U
بدون متصدی
ammunition handler
U
متصدی مهمات
fish warden
U
متصدی امور شیلات
liquidators
U
متصدی امورتصفیه شرکت
ammunition handler
U
متصدی جابجایی مهمات
boiler maker
U
متصدی دیگ بخار
army postal clerk
U
متصدی پست ارتشی
biddy
U
متصدی نظافت خانه
titular
U
متصدی دارای عنوانی
turf accountant
متصدی شرط بندی
contracting officer
U
افسر متصدی پیمان
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
orchardman
U
متصدی باغ میوه
officer
U
متصدی ضابط عدلیه
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
church warden
U
متصدی دارایی کلیسا
officers
U
متصدی ضابط عدلیه
forwarder
U
متصدی حمل و نقل
forwarding agent
U
متصدی حمل ونقل
liquidator
U
متصدی امورتصفیه شرکت
heaters
U
متصدی گرم کردن
heater
U
متصدی گرم کردن
data entry operator
U
متصدی داده دهی
prontonotary
U
متصدی امضاء احکام
orchardist
U
متصدی باغ میوه
time keeper
U
متصدی اوقات کار
titular charge daffaires
U
متصدی شغل سیاسی
my p
U
متصدی پیش ازمن
mess treasurer
U
متصدی صندوق باشگاه
plate layer
U
متصدی تعمیر خط اهن
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
prothonotary
U
متصدی امضاء احکام
carriers
U
متصدی حمل و نقل
carrier
U
متصدی حمل و نقل
stoker
U
متصدی سوخت کوره
liftman
U
اسانسورچی متصدی اسانسور
oilking
U
متصدی سوخت و اب کشتی
pressman
U
متصدی ماشین چاپ
pressmen
U
متصدی ماشین چاپ
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
majordomo
U
متصدی امور خانوادگی
hold captain
U
متصدی انبار کشتی
watertender
U
متصدی مخازن اب ناو
wagoner
U
متصدی حمل ونقل
keypunch operator
U
متصدی منگنه زنی
endless knots
U
طرح گره بدون انتها
[که حالتی از پیچش نخ را بصورت متقارن و ستاره ای شکل به نگاره می بخشد.]
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
blast furnaceman
U
مسئول یا متصدی کوره بلند
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
machinists
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
checkman
U
متصدی کنترل اب دیگ بخار
firemen
U
متصدی اتش خانه موتور
time keeper
U
متصدی ثبت اوقات کار
billposter
U
متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
machinist
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
account executive
U
متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
to put in possession
U
مالکیت دادن متصدی کردن
vigorish
U
سود متصدی شرط بندی
weeder
U
متصدی چیدن علف هرزه
throttleman
U
متصدی دستگیره سرعت ناو
stenotypisht
U
متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com