English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
harbour master U متصدی بندر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
Other Matches
cabotage U کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
cabotage U کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
terminal port U بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher U متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan U متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
harbours U بندر
cril U سد بندر
port U بندر
harbourless U بی بندر
seaport U بندر
harbouring U بندر
harboring U بندر
harbored U بندر
harbors U بندر
harbour U بندر
harboured U بندر
wayside U بندر
seaports U بندر
aport U بسوی بندر
outer harbor U پیش بندر
port watch U نگهبان بندر
Sydney U بندر سیدنی
Tel Aviv U بندر تلآویو
ports of call U بندر لنگراندازی
registered port U بندر مشخص
terminal port U بندر مقصد
treaty port U بندر پیمانی
secondary port U بندر فرعی
longshoreman U باربرلنگرگاه بندر
aport U روبه بندر
longshoremen U باربرلنگرگاه بندر
port of call U بندر لنگراندازی
port of call U بندر توقف
ports of call U بندر توقف
port U بندر گاه
wharfmaster U رئیس بندر
port U بندر ورودی
way port U بندر سر راه
Abidjan U بندر ابیجان
Bissau U بندر بیسائو
Calcutta U بندر کلکته
Douala U بندر دوالا
Plymouth U بندر پلیموت
destination port U بندر مقصد
on berth U در داخل بندر
Yangon U بندر یانگون
bar U پیش بندر
bars U پیش بندر
seaports U دریا بندر
seaports U بندر دریایی
port of embarkation U بندر عزیمت
free port U بندر ازاد
seaport U دریا بندر
seaport U بندر دریایی
free ports U بندر ازاد
port of entry U بندر مقصد
inner harbor U بندر داخلی
main port U بندر اصلی
port of destination U بندر مقصد
harbour master U رئیس بندر
naval port U بندر دریایی
minor port U بندر کوچک
jetties U اسکله بندر
jetty U اسکله بندر
harbor master U رئیس بندر
harbor master U راهنمای بندر
malaga U بندر مالاگا
harbour dues U حقوق بندر
jetty U موج شکن بندر
named port of destination U بندر مقصد مشخص
out port U بندر دور از مقصد
port watch U پست نگهبانی بندر
jetties U موج شکن بندر
cril U مانع دهانه بندر
destination port U بندر تحویل کالا
embargoes U توقیف کشتی در بندر
bender gestalt test U ازمون طرحهای بندر
harbor control tower U برج مراقبت بندر
captain of the port U افسر انتظامات بندر
cargo handling at port U جابجایی کالا در بندر
put into port U وارد بندر شدن
ex quay U تحویل در بندر مقصد
entry plan U طرح ورود به بندر
embargo U توقیف کشتی در بندر
lay day U روز معطلی در بندر
lay an embargo on U در بندر توقیف کردن
Georgetown U بندر جرج تاون
harbourage U پهلو گرفتن در بندر
Cape Town U بندر کیپ تاون
George Town U بندر جرج تاون
afloat support U لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
out bound U عازم بیرون رفتن از بندر
to lay one on a ship U کشتی را در بندر توقیف کردن
named port of shipment U بندر مشخص برای حمل
fast cruise U ازمایش سریع ناو در بندر
portcall U زمان رسیدن وسایل به بندر
roustabout U کارگر اسکله یا بندر گاه
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
port of debarkation U بندر مقصد حمل کالا
water bailiffs U مامور تفتیش کشتیها در بندر
Free pree (trade,port). U مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
controlled port U بندر نظامی کنترل شده
convoy assembly port U بندر محل تجمع کاروان دریایی
visual bender motor gestalt test U ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
bender visual motor gestalt test U ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
in charge U متصدی
warden U متصدی
vacant U بی متصدی
responsible U متصدی
runners U متصدی
runner U متصدی
operators U متصدی
operator U متصدی
operators U متصدی ها
user U متصدی
operator U متصدی
users U متصدی ها
incumbent U متصدی
incumbents U متصدی
clerk U متصدی
clerks U متصدی
quartermaster U متصدی
quartermasters U متصدی
port of embarkation U بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
portcapacity U فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
yhis port is not yet peopled U این بندر هنوز اباد نشده است
freshwater king U متصدی اب شیرین کن
groundskeeper U متصدی زمین
litter bearer U متصدی برانکارد
operators U متصدی ماشین
operator console U پیشانه متصدی
radar man U متصدی رادار
operator command U فرمان متصدی
operator U متصدی ماشین
receiver U متصدی دریافت
receivers U متصدی دریافت
machine operator U متصدی ماشین
infirmarian U متصدی بیمارستان
fitter U متصدی نصب
fitters U متصدی نصب
radarman U متصدی رادار
operator U متصدی دستگاه
operators U متصدی دستگاه
acting U کفیل متصدی
unattended U بدون متصدی
ammunition handler U متصدی مهمات
salespeople U متصدی فروش
salesperson U متصدی فروش
time keeper U متصدی اوقات
salespersons U متصدی فروش
receptionist U متصدی پذیرش
rulings U رایج متصدی
yard man U متصدی محوطه
adman U متصدی اعلانات
officers U مامور متصدی
officer U مامور متصدی
winch driver U متصدی دوار
curators U نگهبان متصدی
curator U نگهبان متصدی
supplier U متصدی ملزومات
suppliers U متصدی ملزومات
turf accountants U متصدی شرطبندی
signalman U متصدی علائم
ruling U رایج متصدی
radio operator U متصدی بی سیم
radioman U متصدی بی سیم
auctioneer U متصدی حراج
auctioneer U متصدی مزایده
chartulary U متصدی بایگانی
auctioneers U متصدی حراج
radar operator U متصدی رادار
cataloger U متصدی کاتالوگ
cataloguer U متصدی کاتالوگ
auctioneers U متصدی مزایده
signal man U متصدی علائم
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
watertender U متصدی مخازن اب ناو
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
wagoner U متصدی حمل ونقل
prothonotary U متصدی امضاء احکام
prontonotary U متصدی امضاء احکام
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
stoker U متصدی سوخت کوره
teletypist U متصدی دوره نگاره
time keeper U متصدی اوقات کار
titular charge daffaires U متصدی شغل سیاسی
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
orchardman U متصدی باغ میوه
liquidators U متصدی امورتصفیه شرکت
church warden U متصدی دارایی کلیسا
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
liftman U اسانسورچی متصدی اسانسور
contracting officer U افسر متصدی پیمان
data entry operator U متصدی داده دهی
fish warden U متصدی امور شیلات
forwarder U متصدی حمل و نقل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com