Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
orchardist
U
متصدی باغ میوه
orchardman
U
متصدی باغ میوه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
indusium
U
پرده یا پوشش روی میوه غلاف میوه
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
in charge
U
متصدی
clerk
U
متصدی
quartermaster
U
متصدی
operator
U
متصدی
quartermasters
U
متصدی
runner
U
متصدی
clerks
U
متصدی
runners
U
متصدی
incumbents
U
متصدی
operators
U
متصدی ها
users
U
متصدی ها
warden
U
متصدی
operators
U
متصدی
vacant
U
بی متصدی
responsible
U
متصدی
user
U
متصدی
operator
U
متصدی
incumbent
U
متصدی
yard man
U
متصدی محوطه
auctioneer
U
متصدی مزایده
operator
U
متصدی ماشین
operators
U
متصدی ماشین
winch driver
U
متصدی دوار
curator
U
نگهبان متصدی
groundskeeper
U
متصدی زمین
operators
U
متصدی دستگاه
harbour master
U
متصدی بندر
auctioneer
U
متصدی حراج
signalman
U
متصدی علائم
signal man
U
متصدی علائم
unattended
U
بدون متصدی
radio operator
U
متصدی بی سیم
radarman
U
متصدی رادار
radar operator
U
متصدی رادار
ruling
U
رایج متصدی
rulings
U
رایج متصدی
operator console
U
پیشانه متصدی
operator command
U
فرمان متصدی
auctioneers
U
متصدی مزایده
auctioneers
U
متصدی حراج
infirmarian
U
متصدی بیمارستان
radioman
U
متصدی بی سیم
litter bearer
U
متصدی برانکارد
machine operator
U
متصدی ماشین
time keeper
U
متصدی اوقات
radar man
U
متصدی رادار
cataloger
U
متصدی کاتالوگ
receptionist
U
متصدی پذیرش
cataloguer
U
متصدی کاتالوگ
acting
U
کفیل متصدی
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
ammunition handler
U
متصدی مهمات
adman
U
متصدی اعلانات
chartulary
U
متصدی بایگانی
supplier
U
متصدی ملزومات
salesperson
U
متصدی فروش
fitter
U
متصدی نصب
suppliers
U
متصدی ملزومات
operator
U
متصدی دستگاه
salespersons
U
متصدی فروش
curators
U
نگهبان متصدی
turf accountants
U
متصدی شرطبندی
officer
U
مامور متصدی
salespeople
U
متصدی فروش
officers
U
مامور متصدی
receivers
U
متصدی دریافت
receiver
U
متصدی دریافت
fitters
U
متصدی نصب
army postal clerk
U
متصدی پست ارتشی
data entry operator
U
متصدی داده دهی
contracting officer
U
افسر متصدی پیمان
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
boiler maker
U
متصدی دیگ بخار
church warden
U
متصدی دارایی کلیسا
prontonotary
U
متصدی امضاء احکام
prothonotary
U
متصدی امضاء احکام
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
ammunition handler
U
متصدی جابجایی مهمات
liftman
U
اسانسورچی متصدی اسانسور
biddy
U
متصدی نظافت خانه
oilking
U
متصدی سوخت و اب کشتی
hold captain
U
متصدی انبار کشتی
officer
U
متصدی ضابط عدلیه
heaters
U
متصدی گرم کردن
heater
U
متصدی گرم کردن
officers
U
متصدی ضابط عدلیه
liquidator
U
متصدی امورتصفیه شرکت
titular
U
متصدی دارای عنوانی
forwarding agent
U
متصدی حمل ونقل
keypunch operator
U
متصدی منگنه زنی
forwarder
U
متصدی حمل و نقل
majordomo
U
متصدی امور خانوادگی
mess treasurer
U
متصدی صندوق باشگاه
fish warden
U
متصدی امور شیلات
my p
U
متصدی پیش ازمن
liquidators
U
متصدی امورتصفیه شرکت
turf accountant
متصدی شرط بندی
teletypist
U
متصدی دوره نگاره
stoker
U
متصدی سوخت کوره
time keeper
U
متصدی اوقات کار
titular charge daffaires
U
متصدی شغل سیاسی
pressmen
U
متصدی ماشین چاپ
wagoner
U
متصدی حمل ونقل
watertender
U
متصدی مخازن اب ناو
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
plate layer
U
متصدی تعمیر خط اهن
pressman
U
متصدی ماشین چاپ
carrier
U
متصدی حمل و نقل
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
carriers
U
متصدی حمل و نقل
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
checkman
U
متصدی کنترل اب دیگ بخار
blast furnaceman
U
مسئول یا متصدی کوره بلند
forwarder's receipt
U
رسید متصدی حمل و نقل
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
machinists
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
engineman
U
درجه دار متصدی موتور
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
machinist
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
billposter
U
متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
account executive
U
متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
pointers
U
متصدی کنترل درجه توپ
pointer
U
متصدی کنترل درجه توپ
harbour master
U
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
fireman
U
متصدی اتش خانه موتور
stevedore
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedores
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
pantler
U
متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
to put in possession
U
مالکیت دادن متصدی کردن
stenotypisht
U
متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
time keeper
U
متصدی ثبت اوقات کار
signal box
U
توقف گاه متصدی علائم
throttleman
U
متصدی دستگیره سرعت ناو
stevedores
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
signal boxes
U
توقف گاه متصدی علائم
vigorish
U
سود متصدی شرط بندی
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
firemen
U
متصدی اتش خانه موتور
weeder
U
متصدی چیدن علف هرزه
stevedore
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
masters of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
pointers
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
sacristan
U
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
sacrist
U
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
common carrier
U
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
clerk of the scale
U
متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
vertical control operator
U
متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
pollsters
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
major-domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
hotwalker
U
متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
aviarist
U
کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
king of arms
U
متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
major-domos
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
pollster
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
pointer
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
brakeman
U
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
verderor
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderer
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
raid clerk
U
نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
fruits
U
میوه ها
fruitage
U
میوه
fruit of the womb
U
میوه دل
fruit juice
U
آب میوه
fructuous
U
پر میوه
oligocarpous
U
کم میوه
fruit
U
میوه
blossom
U
میوه
juices
U
اب میوه
blossomed
U
میوه
blossoming
U
میوه
blossoms
U
میوه
juice
U
اب میوه
fruitless
U
بی میوه
fruits
U
میوه
fruit
U
میوه
property master
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
verger
U
متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا
propety man
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
pine cone
میوه کاج
nubbin
U
میوه ناقص
pepo
U
میوه کدویی
nubbin
U
میوه نارس
grapefruit
U
میوه تو سرخ
flesh
U
مغز میوه
salts
U
نمک میوه
fruity
U
میوه مانند
otchard
U
باغ میوه
fruitiest
U
میوه مانند
fruiting
U
میوه دار
fruitier
U
میوه مانند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com