English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fireman U متصدی اتش خانه موتور
firemen U متصدی اتش خانه موتور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
engineman U درجه دار متصدی موتور
biddy U متصدی نظافت خانه
pantler U متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
powerhouse U موتور خانه
powerhouses U موتور خانه
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher U متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan U متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
motoring U گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
engine U موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine U موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting U نصب موتور قرارگاه موتور
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
slip ring induction motor U موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
flat twin engine U موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
double squirrel cage motor U موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
single phase induction motor U موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
honey comb U خانه خانه کردن
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
range U یک خانه یا تعدادی خانه
vacant U بی متصدی
users U متصدی ها
incumbent U متصدی
incumbents U متصدی
warden U متصدی
quartermasters U متصدی
in charge U متصدی
quartermaster U متصدی
clerk U متصدی
clerks U متصدی
runners U متصدی
runner U متصدی
operators U متصدی
operator U متصدی
responsible U متصدی
operators U متصدی ها
operator U متصدی
user U متصدی
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
officers U مامور متصدی
officer U مامور متصدی
fitter U متصدی نصب
auctioneers U متصدی حراج
supplier U متصدی ملزومات
operator U متصدی ماشین
acting U کفیل متصدی
fitters U متصدی نصب
operator U متصدی دستگاه
signalman U متصدی علائم
signal man U متصدی علائم
operators U متصدی دستگاه
time keeper U متصدی اوقات
receptionist U متصدی پذیرش
curators U نگهبان متصدی
operators U متصدی ماشین
ruling U رایج متصدی
rulings U رایج متصدی
yard man U متصدی محوطه
salespersons U متصدی فروش
salesperson U متصدی فروش
salespeople U متصدی فروش
turf accountants U متصدی شرطبندی
winch driver U متصدی دوار
auctioneer U متصدی مزایده
auctioneer U متصدی حراج
auctioneers U متصدی مزایده
curator U نگهبان متصدی
receiver U متصدی دریافت
receivers U متصدی دریافت
unattended U بدون متصدی
suppliers U متصدی ملزومات
operator command U فرمان متصدی
operator console U پیشانه متصدی
chartulary U متصدی بایگانی
cataloguer U متصدی کاتالوگ
radio operator U متصدی بی سیم
freshwater king U متصدی اب شیرین کن
cataloger U متصدی کاتالوگ
radar man U متصدی رادار
radar operator U متصدی رادار
radarman U متصدی رادار
radioman U متصدی بی سیم
groundskeeper U متصدی زمین
harbour master U متصدی بندر
infirmarian U متصدی بیمارستان
litter bearer U متصدی برانکارد
machine operator U متصدی ماشین
ammunition handler U متصدی مهمات
adman U متصدی اعلانات
contracting officer U افسر متصدی پیمان
data entry operator U متصدی داده دهی
watertender U متصدی مخازن اب ناو
heater U متصدی گرم کردن
wagoner U متصدی حمل ونقل
pressmen U متصدی ماشین چاپ
heaters U متصدی گرم کردن
prontonotary U متصدی امضاء احکام
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
pressman U متصدی ماشین چاپ
common carrier U متصدی حمل ونقل
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
orchardist U متصدی باغ میوه
oilking U متصدی سوخت و اب کشتی
my p U متصدی پیش ازمن
hold captain U متصدی انبار کشتی
mess treasurer U متصدی صندوق باشگاه
majordomo U متصدی امور خانوادگی
liftman U اسانسورچی متصدی اسانسور
orchardman U متصدی باغ میوه
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
carrier U متصدی حمل و نقل
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
fish warden U متصدی امور شیلات
forwarder U متصدی حمل و نقل
forwarding agent U متصدی حمل ونقل
keypunch operator U متصدی منگنه زنی
prothonotary U متصدی امضاء احکام
church warden U متصدی دارایی کلیسا
time keeper U متصدی اوقات کار
boiler maker U متصدی دیگ بخار
carriers U متصدی حمل و نقل
army postal clerk U متصدی پست ارتشی
titular charge daffaires U متصدی شغل سیاسی
officers U متصدی ضابط عدلیه
titular U متصدی دارای عنوانی
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
teletypist U متصدی دوره نگاره
liquidators U متصدی امورتصفیه شرکت
turf accountant متصدی شرط بندی
liquidator U متصدی امورتصفیه شرکت
stoker U متصدی سوخت کوره
officer U متصدی ضابط عدلیه
stevedore U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedore U متصدی بارگیری و حمل و نقل
blast furnaceman U مسئول یا متصدی کوره بلند
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
billposter U متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
stenotypisht U متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
weeder U متصدی چیدن علف هرزه
machinists U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
machinist U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
pointers U متصدی کنترل درجه توپ
pointer U متصدی کنترل درجه توپ
forwarder's receipt U رسید متصدی حمل و نقل
stevedores U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
throttleman U متصدی دستگیره سرعت ناو
stevedores U متصدی بارگیری و حمل و نقل
vigorish U سود متصدی شرط بندی
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
account executive U متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
checkman U متصدی کنترل اب دیگ بخار
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
signal box U توقف گاه متصدی علائم
proetor U متصدی امور قضایی وکشوری
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
time keeper U متصدی ثبت اوقات کار
hotwalker U متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
major-domos U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
sacrist U متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
major domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
king of arms U متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
pollster U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
pollsters U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
aviarist U کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
vertical control operator U متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com