English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
telecommunications specialist U متخصص ارتباطات راه دور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
internal telecommunications unions U یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد
Other Matches
fireworker U متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
voice grade channel U ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
tactician U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert U هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
radiologists U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
communications U ارتباطات
telecommunication U ارتباطات
communication U ارتباطات
comms U ارتباطات
optical communications U ارتباطات نوری
telecommunications U ارتباطات از دور
comunications parameters U پارامترهای ارتباطات
digital communications U ارتباطات دیجیتالی
communication U ارتباطات مواصلات
electrical communications U ارتباطات الکترونیکی
telecommunication engineer U مهندس ارتباطات
telecommunication installation U تاسیسات ارتباطات
telecommunication network U پبکه ارتباطات
telecommunication technique U تکنیک ارتباطات
telecommunication tower U برج ارتباطات
telecommunication traffic U ترافیک ارتباطات
communications protocol U پروتکل ارتباطات
avionics U ارتباطات هوایی
communication theory U نظریه ارتباطات
avionics U ارتباطات فضایی
agency of communications U شعبه ارتباطات
signal communications U ارتباطات مخابراتی
communication chief U رئیس ارتباطات
communications program U برنامه ارتباطات
voice communications U ارتباطات صوتی
telecommunication U ارتباطات از راه دور
binary synchronous communication U ارتباطات همزمان دودویی
communications U خطوط مواصلاتی ارتباطات
logic U مراحل و تصمیمات و ارتباطات
telecommunications U ارتباطات راه دور
main center office U مرکز اصلی ارتباطات
data communications processor U پردازنده ارتباطات داده ها
data communications equipment U تجهیزات ارتباطات داده ها
data communication system U سیستم ارتباطات داده
communications controller U کنترل کننده ارتباطات
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
logical U مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
telemedicine U استفاده از ارتباطات راه دور
tcam U TelecommunicationsAccessروش دستیابی ارتباطات دورethod
dce U CommunicationsEquipment Dataتجهیزات ارتباطات داده
adccp U پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده
combined communication board U هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
tariffs U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariff U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
microcomputer U طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
micro U طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
micros U طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
basic telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
advanced U Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
fcc U CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
frameworks U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
EDAC U سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
ack U علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
Ergonomics U [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
office of the future U ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
framework U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
Manchester coding U روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود
integral controller U واحد ارتباطات که درون یک کامپیوتر قرار داده شده است
chart U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
transborder U ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند
charted U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
btam U BasicTelecommunicationsAccess روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی ethod
charts U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
basic U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
pact U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
basics U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
ccitt v. U در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
pacts U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
architecture U فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
down line processor U پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
byte U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
bytes U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
coalition U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalitions U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
cluster U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
clusters U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
specialist U متخصص
geriatrician U متخصص
geriatrist U متخصص
expert U متخصص
au fait U متخصص
stylists U متخصص مد
stylist U متخصص مد
experts U متخصص
rhinologist U متخصص
adhoc U متخصص
skilled U متخصص
osteopathist U متخصص
specialists U متخصص
multimedia U قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
ceramicist U متخصص سفالگری
ceramist U متخصص سفالگری
climatologist U متخصص اب وهوا
algebraist U متخصص جبرومقابله
aurist U متخصص گوش
artillerist U متخصص توپخانه
clinicians U متخصص بالینی
an expert accountant U حسابدار متخصص
gas man U متخصص گاز
cambist U متخصص ارز
hydropathist U متخصص اب درمانی
hygeist U متخصص بهداشت
hygienist U متخصص بهداشت
specialist engineering U مهندس متخصص
skilled workers U کارگران متخصص
skilled witness U شاهد متخصص
ophlhalmologist U متخصص چشم
pomologist U متخصص میوه
outrebound U متخصص ریباند
hydrologist U متخصص اب شناسی
financial e. U متخصص مالی
e. advice U نظر متخصص
computer professional U متخصص کامپیوتر
computer specialist U متخصص کامپیوتر
cost accountant U متخصص ارزیابی
anaesthetist U متخصص بیهوشی
theolog U متخصص الهیات
media specialist U متخصص رسانه ها
clinician U متخصص بالینی
geophysicists U متخصص ژئوفیزیک
theologian U متخصص الهیات
expert U متخصص کارشناس
technicians U متخصص تکنیسین
experts U متخصص کارشناس
technicians U متخصص فنی
actuaries U متخصص بیمه
technician U متخصص تکنیسین
actuary U متخصص بیمه
technician U متخصص فنی
toxicologist U متخصص زهرشناسی
economist U متخصص اقتصاد
economists U متخصص اقتصاد
journeyman U کارگر متخصص
neurologist U متخصص اعصاب
financiers U متخصص مالی
electrician U متخصص برق
geophysicist U متخصص ژئوفیزیک
proficient U حاذق متخصص
financier U متخصص مالی
skilled U متخصص تخصصی
journeymen U کارگر متخصص
electricians U متخصص برق
theologians U متخصص الهیات
sna U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط
hardware specialist U متخصص سخت افزار
educationists U متخصص اموزش و پرورش
gastronomist U متخصص غذای لذیذ
gynaecologist U متخصص امراض زنانه
statisticians U امارگر متخصص فن احصائیه
gynecologist U متخصص بیماریهای زنان
statistician U امارگر متخصص فن احصائیه
gerontologist U متخصص امراض پیری
etymologist U متخصص علم صرف
educationist U متخصص اموزش و پرورش
exodontist U متخصص دندان کشی
competent U فنی متخصص کاردان
geodesist U متخصص علم مساحی
taxonomist U متخصص طبقه بندی
syphilologist U طبیب متخصص کوفت
hellenist U متخصص فرهنگ یونان
pyrotechnist U متخصص اتش بازی
grammarian U متخصص دستور زبان
psychopathist U متخصص ناخوشیهای دماغی
municipalist U متخصص درامور شهرداری
political economist U متخصص علم ثروت
pisciculturist U متخصص ماهی پروری
metllurgist U متخصص ذوب فلزات
pediatrician U پزشک متخصص اطفال
otologist U متخصص امراض گوش
neuropathist U متخصص ناخوشیهای عصبانی
internist U متخصص داروهای درونی
grammarians U متخصص دستور زبان
obstetrician U متخصص زایمان قابله
herpetologist U متخصص خزنده شناسی
histologist U متخصص بافت شناسی
horticulturist U متخصص عمل باغبانی
osteopath U متخصص بیماریهای استخوان
obstetricians U پزشک متخصص زایمان
obstetricians U متخصص زایمان قابله
obstetrician U پزشک متخصص زایمان
ideologist U متخصص علم تصور
scientific manpower U نیروی انسانی متخصص
osteopaths U متخصص بیماریهای استخوان
notionalist U متخصص علوم نظری
etymologer U متخصص علم اشتقاق
acoustician U متخصص علم شنوایی
jurists U متخصص حقوق خصوصی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com