Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
negotiatory
U
مبنی بر معامله یا گفتگو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to negotiate for something
U
گفتگو و معامله کردن برای چیزی
to negotiate
[about; on; for]
something
[with somebody]
U
گفتگو و معامله کردن
[با کسی درباره چیزی]
bargain
U
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargains
U
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargained
U
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargaining
U
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
package deal
U
معامله کلی معامله چکی
package deals
U
معامله کلی معامله چکی
futures goods
U
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
fradulent conveyance
U
معامله به قصد فرار از دین معامله به قصد اضرار غیر
parlance
U
گفتگو
tractarian
U
گفتگو
converse
U
گفتگو
parle
U
گفتگو
conversing
U
گفتگو
talks
U
گفتگو
indisputable
U
بی گفتگو
converses
U
گفتگو
conversed
U
گفتگو
negotiations
U
گفتگو ها
negotiations
U
گفتگو
negotiation
U
گفتگو ها
negotiation
U
گفتگو
conversations
U
گفتگو
conversation
U
گفتگو
colloquy
U
گفتگو
colloquies
U
گفتگو
discussions
U
گفتگو
discussion
U
گفتگو
chit chat
U
گفتگو
chitchat
U
گفتگو
talked
U
گفتگو
talk
U
گفتگو
chit-chat
U
گفتگو
dialog
U
گفتگو
debatable
U
قابل گفتگو
to make overtures
U
گفتگو اغازکردن
negotiates
U
گفتگو کردن
interlocutress
U
طرف گفتگو
conference
U
گفتگو مذاکره
conferences
U
گفتگو مذاکره
negotiated
U
گفتگو کردن
out of one's shell
<idiom>
U
گفتگو دوستانه
negotiate
U
گفتگو کردن
speaks
U
گفتگو کردن
speak
U
گفتگو کردن
monology
U
گفتگو باخود
intertalk
U
گفتگو کردن
negotiating
U
گفتگو کردن
tractate
U
بحث گفتگو
discussion
U
گفتگو منافره
discuss
U
گفتگو کردن
debate
U
گفتگو کردن
to talk
[to]
U
گفتگو کردن
[با]
discussions
U
گفتگو منافره
dialogue
U
گفتگو صحبت
dialogues
U
گفتگو صحبت
based on
U
مبنی بر
reposing upon
U
مبنی بر
bassedon or basedupon
U
مبنی بر
based
U
مبنی
denoting
U
مبنی بر
expressive of
U
مبنی بر
nonary
U
مبنی بر عد د نه
soliloquize
U
باخود گفتگو کردن
to toughen one's tone
U
در گفتگو سخت شدن
upsetting conversation
U
گفتگو ناراحت کننده
equivocatory
U
مبنی برایهام
euphuistic
U
مبنی برتصنع
ill advised
U
مبنی بر بی اطلاعی
prophetic
U
مبنی بر پیشگویی
fratricidal
U
مبنی بربرادرکشی
observational
U
مبنی بر مشاهده
egotistic
U
مبنی بر خودپسندی
geomantic
U
مبنی بر رمل
impostrous
U
مبنی بر شیادی
causal
U
مبنی بر سبب
abstentious
U
مبنی برپرهیزکاری
empiric
U
مبنی بر تجربه
selectively
U
مبنی بر انتخاب
condolatory
U
مبنی برهمدردی
deprecative
U
مبنی بربیمیلی
investigative
U
مبنی بر رسیدگی
castigatory
U
مبنی برتنبیه
misogynic
U
مبنی بربیزاری از زن
dualistic
U
مبنی برخداشناس
licentious
U
مبنی بر هرزگی
ill-advised
U
مبنی بر بی اطلاعی
inversive
U
مبنی بر قلب
octonary
U
مبنی برهشت
monometallic
U
مبنی بر یک فلز
sophistic
U
مبنی بر مغالطه
to the effect that
U
مبنی براینکه
suppositional
U
مبنی بر فرض
octonal
U
مبنی برهشت
polytheistic
U
مبنی بر شرک
usurious
U
مبنی بررباخواری
theorematic
U
مبنی بر قاعده
heretical
U
مبنی برفساد
purposive
U
مبنی برمنظور
visitorial
U
مبنی بر سرکشی
mediatorial
U
مبنی بر میانجیگری
revocatory
U
مبنی بر فسخ
matricidal
U
مبنی بر مادرکشی
polytheeistic
U
مبنی بر شرک
paraphrastic
U
مبنی برتفسیر
irreverential
U
مبنی بر بی حرمتی
selective
U
مبنی بر انتخاب
to have an i. with any one
U
باکسی دیدار و گفتگو کردن
treater
U
مذاکره کننده طرف گفتگو
mime
U
تقلید نمایش بدون گفتگو
interlocutress
U
زنی که طرف گفتگو باشد
shoptald
U
گفتگو درباره وضع کسب
chime in
<idiom>
U
ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
mimes
U
تقلید نمایش بدون گفتگو
mimed
U
تقلید نمایش بدون گفتگو
lambency
U
ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
palor
U
اطاق برای گفتگو خصوصی
miming
U
تقلید نمایش بدون گفتگو
sensuously
U
مبنی بر لذات جسمانی
cavilling
U
مبنی برخرده گیری
appreciative
U
مبنی بر قدردانی قدرشناس
appreciatively
U
مبنی بر قدردانی قدرشناس
investigatory
U
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
deliberative
U
مبنی بر تامل و مشاوره
egoistic
U
مبنی بر اثصول خودپرستی
naturalistic
U
مبنی بر طبیعت بازی
sentimental
U
مبنی بر احساسات یا عقیده
individualistic
U
مبنی بر استقلال تکی
sensuous
U
مبنی بر لذات جسمانی
soritical
U
مبنی برقیام مسلسل
scepsis
U
فلسفه مبنی برتردید
rose coloured
U
مبنی برخوش بینی
phonologic
U
مبنی بر صدا شناسی
papistic
U
مبنی برپاپ پرستی
documental
U
مبنی برمدرک یاسند
orthoepic
U
مبنی بر درست خوانی
elenctic
U
مبنی برتکذیب منطقی
irrepentant
U
مبنی بر عدم پشیمانی
oblatory
U
مبنی بر نذر یا هدیه
negatory
U
مبنی بر نفی یا انکار
illusional
U
مبنی باشتباه بینائی
in perspective
U
مبنی براصول منافرومرایا
insinuative
U
مبنی بر خود شیرینی
polygamic
U
مبنی بر تعدد ازواج
royalistic
U
مبنی برسلطنت خواهی
compatriotic
U
مبنی برهم میهنی
retrocessive
U
مبنی برواگذاری ثانوی
resumptive
U
مبنی برادامه یاتجدید
rationalistic
U
مبنی براستدلال عقلی
rationalistic
U
مبنی براصالت عقل
acclamatory
U
مبنی برهلهله و تحسین
well intentioned
U
مبنی بر نیت خوب
a posteriori
U
مبنی بر تجربه و مشاهده
procrastinatory
U
مبنی برمسامحه یاتعلل
censorial
U
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
precrastinative
U
مبنی بر مسامحه یا تعلل
commutative
U
مبنی بر تبدیل یامبادله
skepsisŠskepticŠetc
U
فلسفه مبنی برتردید
documentaries
U
مبنی بر مدرک یا سند
historic
U
معروف مبنی بر تاریخ
pantheistic
U
مبنی بر وحدت وجود
documentary
U
مبنی بر مدرک یا سند
inquisitorial
U
مبنی بربازجویی زیاد
commune
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
locutory
U
تالاریا اطاق گفتگو در خانقاه راهبان
communes
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communed
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
to off negotiations
U
اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
communing
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
collogue
U
توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
federative
U
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
evidentiary
U
مبنی برمدرک مدرک دار
slaughterous
U
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
pre-emptive
U
عمل مبنی بر اخذ شفعه
imperialistic
U
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
traditional
U
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
pluviometric
U
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
petitory
U
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
atheistical
U
مبنی برانکار هستی خدا
doctrinal
U
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
intuitive
U
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
associational
U
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
consensual
U
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
soliloquy
U
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
soliloquies
U
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
to talk something over with somebody
U
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
ritualistic
U
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
humoristic
U
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
iconoclastic
U
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
renunciative
U
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory
U
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
euphonical
U
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
abjuratory
U
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
photomagnetism
U
شاخهای از فیزیک که ازرابطه مقناطیس بروشنایی گفتگو میکند
pediatrics or pae
U
شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
plebiscitary
U
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
communalistic
U
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
deistic
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com