Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
false origin
U
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
datum point
U
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
assumed grid
U
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
datum
U
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
assumed decimal point
U
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
time base
U
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
true origin
U
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
height datum
U
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
theoretical
U
فرضی
imaginary
U
فرضی
assumed
U
فرضی
suppositive
U
فرضی
presumptive
U
فرضی
hypothetical
U
فرضی
hypothetic
U
فرضی
assumptive
U
فرضی
hypothetial
U
فرضی
an imaginary line
U
خط فرضی
phantom line
U
خط فرضی
supposed
U
فرضی
presumptive title
U
حق فرضی
agonic line
U
خط فرضی
suppositional
U
فرضی
suppisitive
U
فرضی
obligatory
U
فرضی
presumptive title
U
سمت فرضی
persumptive death
U
موت فرضی
assumed name
U
نام فرضی
hypostatic
U
اصلی- فرضی
assumed position
U
موضع فرضی
fictitious thickness
U
ضخامت فرضی
presumptive
U
فرضی احتمالی
presumption of death
U
موت فرضی
assumed orientation
U
توجیه فرضی
assumed azimuth
U
گرای فرضی
notional income
U
درامد فرضی
arbitrary control
U
کنترل فرضی
supposed death
U
موت فرضی
fictitious thickness
U
ضخامت فرضی
presumed death
U
موت فرضی
supposedly
U
بطور فرضی
suppositious
U
فرضی خیالی
john done
U
اسم فرضی
hypothetical construct
U
سازه فرضی
implied trust
U
مسئولیت فرضی
line of scrimmage
U
خط فرضی تجمعی
dead reckoning
U
نقطه فرضی
dead reckoning
U
محل فرضی
theoretical competition
U
رقابت فرضی
supposition
U
فرضی انگاشتی
assumed mean
U
میانگین فرضی
hypothetical case
U
دعوی فرضی
suppositions
U
فرضی انگاشتی
ideal
U
نمونه کامل فرضی
offside line
U
خط فرضی موازی با دروازه
fictitious force
U
نیروی فرضی
[فیزیک]
rule of thumb
U
حساب تخمینی و فرضی
intervening variable
U
متغیر فرضی رابط
warrant of presumed death
U
حکم موت فرضی
assumed grid
U
شبکه بندی فرضی
implied malice
U
سوء نیت فرضی
differential ballistic wind
U
باد بالیستیکی فرضی
agonic line
U
خط فرضی روی نقشه
hypothetico deductive method
U
روش فرضی- قیاسی
presumption of death decree
U
حکم موت فرضی
home whistle
U
امتیاز واقعی یا فرضی
cone of scape
U
مخروط فرضی در اگزوسفر
presumption of the death decree
U
حکم موت فرضی
conceptual nervous system
U
دستگاه عصبی فرضی
ideals
U
نمونه کامل فرضی
hypothesis
U
قضیه فرضی نهشته
hypotheses
U
قضیه فرضی نهشته
ternary
U
در مبنای سه
hexadecimal
U
مبنای 61
arbitrary control
U
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
lay line
U
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
hypostasis
U
موجود فرضی حالت تعلیق
head string
U
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
graviton
U
واحد بنیادی فرضی گرانش
number base
U
مبنای عددی
mobilization base
U
مبنای بسیج
basic of issue
U
مبنای توزیع
fire base
U
مبنای اتش
base of fire
U
مبنای اتش
binary number system
U
سیستم مبنای دو
refrence
U
مبنای مقایسه
rationale
U
مبنای کار
ration basis
U
مبنای جیره
sentience
U
مبنای حس وحساسیت
force basis
U
مبنای یکان
fixed radix
U
با مبنای ثابت
troop basis
U
مبنای یکان
unit of issue
U
مبنای توزیع
computer based
U
بر مبنای کامپیوتر
ternary
U
سه مبنایی در مبنای سه
monetary base
U
مبنای پولی
fuselage refrence line
U
خط مبنای بدنه
data base
U
مبنای اطلاعات
on trust
U
بر مبنای اعتبار
datum line
U
خط مبنای سنجش
tax base
U
مبنای مالیاتی
tabula rasa
U
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
It is quite a hypothetical case .
U
این یک قضیه کاملا" فرضی است
four yard line
U
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
assumed orientation
U
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
force basis
U
یکانهای مبنای هر قسمت
datum sweeping mark
U
علامت مبنای روبش
fire support base
U
مبنای پشتیبانی اتش
datum plane
U
سطح مبنای اب دریا
datum plane
U
سطح مبنای ارتفاع
hydrographic datum
U
سطح مبنای اب نگاری
computed goto
U
جهش بر مبنای محاسبه
altitude separation
U
حد سطوح مبنای ارتفاع
troop basis
U
مبنای واگذاری یکان
base reserves
U
اماد مبنای ذخیره
ratio decidendi
U
مبنای اصلی تصمیم
mission load
U
بار مبنای عملیاتی
wartime load
U
بار مبنای ناو
basic of issue
U
مبنای واگذارکردن اقلام
basic tactical unit
U
یکان مبنای تاکتیکی
meteorological datum plane
U
ایستگاه مبنای هواسنجی
ruled based deduction
U
استنباط بر مبنای مقررات
chart datum
U
مبنای عمق نقشه
software base
U
مبنای نرم افزار
long string
U
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
plane of fire
U
سطح مبنای مسیر تیراندازی
production base
U
مبنای تولید یا تولیدات ملی
peak load pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
altitude datum
U
سطح مبنای ارتفاع سنجی
basic load
U
بار مبنای مهمات یا وسایل
reference number
U
اعداد مبنای نشانه روی
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
color carrier reference
U
فاز مبنای حامل رنگ
keypad
U
و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
line of site
U
خط تراز یا مبنای افق توپ
b
U
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
hydrographic datum
U
سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
Utopia
U
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopias
U
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
data line
U
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
ambulance basic relay post
U
پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
denary notation
U
سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
master menu
U
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
time preference theory of interest
U
نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
pay grade
U
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
underconsumption theory of
U
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
gyro plane
U
سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
stare decisis
U
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
hex
U
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
rectification
U
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
marginal productivity theory of
U
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
hexadecimal notation
U
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
prosyllogism
U
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
parametric estimate
U
براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
current purchasing power
U
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
majority rule
U
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
an unprincipled conduct
U
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
base logistical command
U
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
opportunism
U
بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
bomb release line
U
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
telegony
U
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
hex
U
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hexadecimal notation
U
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equities
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equity
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
isallobaric
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard line
U
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
isallobar
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard marker
U
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
point of fall
U
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
e r p
U
برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
e
U
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
indicts
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
f
U
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
rhumb line
U
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
foxing
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
fox
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxes
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
chapman region
U
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
simulation
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
racism
U
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
popular front
U
ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
specification
U
اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
push pop stack
U
ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
assemble capital stock
U
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
centroid
U
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
e
U
عدد در مبنای شانزده معادل عدد دهدهی 14
reference datum
U
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
refereed
U
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
presentment
U
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com