Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
discounted cash flow
U
مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
balance of payments
U
موازنه پرداختها
balances of payments
U
موازنه پرداختها
balance of payments
U
تراز پرداختها
balances of payments
U
تراز پرداختها
discounted cash flow
U
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
discounting
U
تنزیل
discounted
U
تنزیل
interests
U
تنزیل
discounts
U
تنزیل
discount
U
تنزیل
interest
U
تنزیل
bank discount
U
تنزیل بانکی
fluctuation
U
ترقی و تنزیل
discount house
U
موسسه تنزیل
factoring agent
U
عامل تنزیل
degrades
U
تنزیل رتبه
bill broker
U
واسطه تنزیل
degrade
U
تنزیل رتبه
rate of discount
U
نرخ تنزیل
usurious
U
تنزیل خوار
discount broker
U
دلال تنزیل
bank rate of discount
U
نرخ رسمی تنزیل
discounted value
U
ارزش تنزیل شده
discount rate policy
U
سیاست نرخ تنزیل
discount with
U
تنزیل کردن برات
to put out money to interest
U
پول تنزیل دادن
social discount rate
U
نرخ تنزیل اجتماعی
the interst accumulated
U
تنزیل ان روی هم رفت
rediscount rate
U
نرخ تنزیل مجدد
private rate of discount
U
نرخ تنزیل خصوصی
discount without recourse
U
تنزیل بدون حق رجوع
discounting
U
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
discount
U
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
discounted
U
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
downgraded
U
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgrade
U
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgrades
U
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgrading
U
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
discounts
U
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
bottoms
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottom
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
discount house
U
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
factoring agent
U
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
bank rate
U
مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
propagandists
U
مبلغ
summa
U
مبلغ
quantities
U
مبلغ
propagandist
U
مبلغ
quantum
U
مبلغ
quantity
U
مبلغ
promoter
U
مبلغ
amounts
U
مبلغ
amounts
U
: مبلغ
amounting
U
مبلغ
amounting
U
: مبلغ
amounted
U
مبلغ
amounted
U
: مبلغ
amount
U
مبلغ
amount
U
: مبلغ
tots
U
مبلغ
lump sum
U
مبلغ کل
lump sums
U
مبلغ کل
sum
U
مبلغ
tot
U
مبلغ
promoters
U
مبلغ
sums
U
مبلغ
missioner
U
مبلغ مذهبی
chicken feed
U
مبلغ ناچیز
prices
U
مبلغ شرطبندی
price
U
مبلغ شرطبندی
evengelist
U
مبلغ مسیحی
round
U
مبلغ زیاد
gross amount
U
مبلغ ناخالص
entirenss
U
جمع کل مبلغ کل
roundest
U
مبلغ زیاد
dribblet
U
مبلغ کوچک
turnover
U
مبلغ فروش
backing
U
مبلغ شرطبندی
pin money
U
مبلغ ناچیز
to figure up
مبلغ یا میزان
the entire sum
U
تمامی مبلغ
missionaries
U
مبلغ مذهبی
premiums
U
مبلغ بیمه
premium
U
مبلغ بیمه
balance of the amount
U
باقیمانده مبلغ
missionary
U
مبلغ مذهبی
twopence
U
مبلغ دو پنس
pittance
U
مبلغ جزئی
carry forward
U
مبلغ منقول
converter
U
مبلغ مذهبی
convertor
U
مبلغ مذهبی
it was a
U
مبلغ زیادی بود
ratal
U
مبلغ مشمول مالیات
capitalization
U
جمع مبلغ سرمایه
exaggerated
U
مبلغ اغراق امیز
deductible
U
مبلغ قابل کسر
hiking
U
مبلغ رابالا بردن
hikes
U
مبلغ رابالا بردن
hiked
U
مبلغ رابالا بردن
hike
U
مبلغ رابالا بردن
investments
U
مبلغ سرمایه گذاری شده
blank check
U
چک امضاء شده بدون مبلغ
It was some consikerable amount.
U
مبلغ قابل ملاحظه ای بود
investment
U
مبلغ سرمایه گذاری شده
surcharge
U
مبلغ جریمه نرخ اضافی
Fine words butter no parsnips.
U
از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
What is this amount for?
U
این مبلغ برای چیست؟
even money
U
مبلغ مساوی در شرط بندی
i undertake to pay that sum
U
متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
surcharges
U
مبلغ جریمه نرخ اضافی
entry fee
U
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
handicap stake
U
مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
net amount payable to contractor
U
مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
outlay
U
مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
The return on the bonds amounts to ...
U
مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
bond discount
U
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
working capital
U
مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
He deducts the amount from the invoice.
U
او
[مرد]
این مبلغ را از حساب کسر می کند.
cash-and-carry
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
The borrower is absolutely free to use the amount.
U
وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
cash-and-carries
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash and carry
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
small claim
U
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
regressive tax
U
مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
face value
U
مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
dificiency
U
نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
bond
U
سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
usury
U
تنزیل خواری حرام خواری
usurer
U
سود خوار- تنزیل خوار
clearing a bill
U
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
valued policy
U
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
poundage
U
مبلغ به پوند وزن به پوند
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com