Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exaggerated
U
مبلغ اغراق امیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sententious
U
اغراق امیز
exaggerative
U
اغراق امیز
hyperbolic
U
اغراق امیز
exaggeratory
U
اغراق امیز
high flown
U
اغراق امیز
overstated
U
اغراق امیز کردن
overstate
U
اغراق امیز کردن
overstating
U
اغراق امیز کردن
overstates
U
اغراق امیز کردن
highfalutin
U
اغراق امیز قلنبه
to take with a grain of salt
U
اغراق امیز دانستن
fulsome
U
زننده اغراق امیز
exaggerating
U
اغراق امیز کردن
exaggerates
U
اغراق امیز کردن
overstrain
U
اغراق امیز کردن
reclame
U
اگهی اغراق امیز
exaggerate
U
اغراق امیز کردن
talll
U
بلند قد اغراق امیز
apotheosis
U
ستایش اغراق امیز
apotheoses
U
ستایش اغراق امیز
boasts
U
سخن اغراق امیز گفتن
boast
U
سخن اغراق امیز گفتن
boasted
U
سخن اغراق امیز گفتن
bighead
U
عقیده اغراق امیز شخص نسبت بخودش
apotheosize
U
تکریم اغراق امیز نمودن بدرجهء خدایی پرستیدن
rat race
U
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
admonitory
U
نصیحت امیز توبیخ امیز
antagonistic
U
خصومت امیز رقابت امیز
tricky
U
خدعه امیز مهارت امیز
incriminatory
U
تهمت امیز اتهام امیز
suasive
U
ترغیب امیز تحریک امیز
trickier
U
خدعه امیز مهارت امیز
expostulatory
U
سرزنش امیز تعرض امیز
gratulant
U
تهنیت امیز تبریک امیز
trickiest
U
خدعه امیز مهارت امیز
exaggerator
U
اغراق گو
hyperbolist
U
اغراق گو
fulsomeness
U
اغراق
exaggeration
U
اغراق
overstatements
U
اغراق
overstatement
U
اغراق
magnifcation
U
اغراق
extravaganza
U
اغراق
extravaganzas
U
اغراق
hyperbole
U
اغراق
high-flown
U
با اغراق
hyperbolically
U
از روی اغراق
hyperbolize
U
اغراق گفتن
to throw the hatchet
U
اغراق گفتن
overstate
U
اغراق گفتن در
to pile it on
U
اغراق گفتن
to draw the long bow
U
اغراق گفتن
to draw the long
U
اغراق گفتن
overcolour
U
اغراق امیزکردن
overstated
U
اغراق گفتن در
overstates
U
اغراق گفتن در
draw it mild
U
اغراق نگو
to put it on
U
اغراق گفتن
to pull
U
اغراق گفتن
overstating
U
اغراق گفتن در
hyperbole
U
صنعت اغراق
tot
U
مبلغ
propagandists
U
مبلغ
tots
U
مبلغ
lump sum
U
مبلغ کل
lump sums
U
مبلغ کل
sum
U
مبلغ
sums
U
مبلغ
promoter
U
مبلغ
propagandist
U
مبلغ
amounted
U
: مبلغ
amounts
U
مبلغ
amounting
U
: مبلغ
amounts
U
: مبلغ
quantities
U
مبلغ
quantity
U
مبلغ
amounting
U
مبلغ
amount
U
: مبلغ
amounted
U
مبلغ
promoters
U
مبلغ
summa
U
مبلغ
amount
U
مبلغ
quantum
U
مبلغ
extols
U
ارتقاء دادن اغراق گفتن
mythomania
U
جنون دروغ یا اغراق گویی
longbow
U
اغراق گویی کمان دستی
longbows
U
اغراق گویی کمان دستی
to overshoot oneself
U
پرت شدن اغراق گفتن
extolled
U
ارتقاء دادن اغراق گفتن
extolling
U
ارتقاء دادن اغراق گفتن
extol
U
ارتقاء دادن اغراق گفتن
backing
U
مبلغ شرطبندی
balance of the amount
U
باقیمانده مبلغ
pittance
U
مبلغ جزئی
missionary
U
مبلغ مذهبی
pin money
U
مبلغ ناچیز
missionaries
U
مبلغ مذهبی
turnover
U
مبلغ فروش
round
U
مبلغ زیاد
prices
U
مبلغ شرطبندی
chicken feed
U
مبلغ ناچیز
roundest
U
مبلغ زیاد
price
U
مبلغ شرطبندی
carry forward
U
مبلغ منقول
converter
U
مبلغ مذهبی
gross amount
U
مبلغ ناخالص
premiums
U
مبلغ بیمه
convertor
U
مبلغ مذهبی
premium
U
مبلغ بیمه
twopence
U
مبلغ دو پنس
dribblet
U
مبلغ کوچک
entirenss
U
جمع کل مبلغ کل
to figure up
مبلغ یا میزان
evengelist
U
مبلغ مسیحی
missioner
U
مبلغ مذهبی
the entire sum
U
تمامی مبلغ
hyperbolize
U
بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
razzmatazz
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
hoopla
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
twisters
U
کسی که اغراق میگویدیا تحریف میکند
hustle and bustle
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
razzamatazz
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
shivaree
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
funfair
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
twister
U
کسی که اغراق میگویدیا تحریف میکند
carnival
[American E]
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
ham
U
بطور اغراق امیزی عمل کردن
hiking
U
مبلغ رابالا بردن
capitalization
U
جمع مبلغ سرمایه
hike
U
مبلغ رابالا بردن
hikes
U
مبلغ رابالا بردن
ratal
U
مبلغ مشمول مالیات
it was a
U
مبلغ زیادی بود
deductible
U
مبلغ قابل کسر
hiked
U
مبلغ رابالا بردن
media circus
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media hype
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
even money
U
مبلغ مساوی در شرط بندی
surcharge
U
مبلغ جریمه نرخ اضافی
blank check
U
چک امضاء شده بدون مبلغ
It was some consikerable amount.
U
مبلغ قابل ملاحظه ای بود
What is this amount for?
U
این مبلغ برای چیست؟
investments
U
مبلغ سرمایه گذاری شده
investment
U
مبلغ سرمایه گذاری شده
Fine words butter no parsnips.
U
از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
i undertake to pay that sum
U
متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
surcharges
U
مبلغ جریمه نرخ اضافی
it is safe to say
U
بدون ترس ازاشتباه یا اغراق گویی میتوان گفت
bond discount
U
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
entry fee
U
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
handicap stake
U
مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
The return on the bonds amounts to ...
U
مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
net amount payable to contractor
U
مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
outlay
U
مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
working capital
U
مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
He deducts the amount from the invoice.
U
او
[مرد]
این مبلغ را از حساب کسر می کند.
discounted cash flow
U
مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
regressive tax
U
مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
small claim
U
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
cash-and-carry
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash and carry
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
The borrower is absolutely free to use the amount.
U
وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
face value
U
مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
dificiency
U
نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
bond
U
سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
clearing a bill
U
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
valued policy
U
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
synaloepha
U
هم امیز
murmurous
U
غر غر امیز
synalepha
U
هم امیز
disapprobatory
U
تقبیح امیز
encomiastic
U
ستایش امیز
sententious
U
اندرز امیز
elusory
U
طفره امیز
discouraging
U
یاس امیز
tendered
U
محبت امیز
floniously
U
بطورخیانت امیز
domineeringly
U
بطورتحکم امیز
dissipative
U
اسراف امیز
disdianful
U
اهانت امیز
felonious
U
خیانت امیز
admiring
U
پسند امیز
disapprobatory
U
مذمت امیز
eulogistic
U
ستایش امیز
felonious
U
جنایت امیز
expiatory
U
شفاعت امیز
expediential
U
مصلحت امیز
derisive
U
استهزاء امیز
exonerative
U
تبرئه امیز
extatic
U
نشاط امیز
execratory
U
لعنت امیز
extenuatory
U
تخفیف امیز
excusatory
U
پوزش امیز
exculpatory
U
تبرئه امیز
excomminucative
U
تکفیر امیز
derisively
U
استهزاء امیز
exaggeratedly
U
بطوراغراق امیز
threatening
U
تهدید امیز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com