Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
base of origin
U
مبداء اصلی
principle point
U
مبداء اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
base of origin
U
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
Other Matches
true origin
U
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
zeros
U
مبداء
zeroes
U
مبداء
zero
U
مبداء
origin
U
مبداء
source
U
مبداء
datum line
U
خط مبداء
source code
U
کد مبداء
origins
U
مبداء
source disk
U
دیسک مبداء
principal axis
U
محور مبداء
source program
U
برنامه مبداء
zero deflection
U
سمت مبداء
refrence axis
U
محور مبداء
afterbrain
U
مبداء نخاع
jumping off place
U
نقطه یا مبداء
source
U
مایه مبداء
certificate of origin
U
گواهینامه مبداء
bench mark
U
شاخص مبداء
departure station
U
مبداء حرکت
home address
U
نشانی مبداء
country of origin
U
کشور مبداء
domicile of origin
U
اقامتگاه مبداء
basic point
U
نقطه مبداء
certificate of origin
U
گواهی مبداء
prime meridian
U
نصف النهار مبداء
phase line
U
خط مبداء حرکت جنگی
extrinsic
U
دارای مبداء خارجی
backstretch
U
خط سیرجهت مخالف مبداء مسابقه
prime meridian
U
نصف النهار مبداء یا گرینویچ
reference station
U
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
christian era
U
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
marshalling yard
U
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
free on rail
U
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
control surface angle
U
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
demurrage
U
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
U
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
genuine
U
اصلی
main door
U
در اصلی
cardinals
U
اصلی
aboriginals
U
اصلی
primarily
U
اصلی
aboriginal
U
اصلی
master
U
اصلی
cardinal
U
اصلی
majored
U
اصلی
major
U
اصلی
main lines
U
خط اصلی
majoring
U
اصلی
mastered
U
اصلی
firsthand
U
اصلی
masters
U
اصلی
main stem
U
خط اصلی
main deck
U
پل اصلی
principals
U
اصلی
arches
U
اصلی
organic
U
اصلی
essential
<adj.>
U
اصلی
elementarily
U
اصلی
arch
U
اصلی
arch-
U
اصلی
major
<adj.>
U
اصلی
quintessential
<adj.>
U
اصلی
substantive
[essential]
<adj.>
U
اصلی
vital
<adj.>
U
اصلی
head
U
اصلی
fundametal
U
اصلی
parent
U
اصلی
primary
U
اصلی
principle
U
اصلی
main attack
U
تک اصلی
initial
U
اصلی
line link
U
خط اصلی
inherent
U
اصلی
isogeny
U
هم اصلی
ingrown
U
اصلی
immanent
U
اصلی
trunks
U
خط اصلی
trunk
U
خط اصلی
principal
U
اصلی
mainline
U
خط اصلی
initialling
U
اصلی
normative
U
اصلی
primed
U
اصلی
prime
U
اصلی
main
U
خط اصلی
basics
U
اصلی
essential
U
اصلی
elemental
U
اصلی
fundamental
U
اصلی
initialing
U
اصلی
initialled
U
اصلی
primes
U
اصلی
main
<adj.>
U
اصلی
rudimental
U
اصلی
initials
U
اصلی
primitive
U
اصلی
original
U
اصلی
initialed
U
اصلی
basic
U
اصلی
proto
U
اصلی
elementary
U
اصلی
functional
U
اصلی
primal
U
اصلی
originals
U
اصلی
first-hand
U
اصلی
germinal
U
اصلی
seminal
U
اصلی
primordial
U
اصلی
native code
U
کد اصلی
mainlines
U
خط اصلی
mainlined
U
اصلی
texts
U
اصلی
mainlined
U
خط اصلی
mainlining
U
اصلی
intrinsic
U
اصلی
text
U
اصلی
radical
U
اصلی
essentials
U
اصلی
mainlining
U
خط اصلی
mainline
U
اصلی
quintessential
U
اصلی
main line
U
خط اصلی
mainlines
U
اصلی
radicals
U
اصلی
base piece
U
توپ اصلی
avenues
U
خیابان اصلی
initialed
U
پاراف اصلی
basic variable
U
متغیر اصلی
innate
U
لاینفک اصلی
basic pay
U
حقوق اصلی
basic size
U
اندازه اصلی
basic shaft
U
محور اصلی
principal
U
شرکت اصلی
basic ration
U
جیره اصلی
mother country
U
کشور اصلی
prime mover
U
محرک اصلی
mainspring
U
دلیل اصلی
prime movers
U
محرک اصلی
mainspring
U
انگیزه اصلی
main line
U
نهر اصلی
main lines
U
کانال اصلی
principal
U
مجرم اصلی
main lines
U
نهر اصلی
avenue
U
خیابان اصلی
cardinal points
U
جهات اصلی
bottom hole
U
سوراخ اصلی
main line
U
کانال اصلی
cardinal number
U
عدد اصلی
cardinal numbers
U
عدد اصلی
busbar
U
شین اصلی
master switch
U
کلید اصلی
cardinal headings
U
جهات اصلی
master switches
U
کلید اصلی
mother countries
U
کشور اصلی
inessential
U
غیر اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com