Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jia ippon kumite
U
مبارزه ازاد تک ضربهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sambon kumite
U
مبارزه سه ضربهای
ippon kumite
U
مبارزه تک ضربهای
jiya kumite
U
مبارزه ازاد
impact ionization
U
ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
tricrotism
U
نبض سه ضربهای ضربان نبض بطور سه ضربهای
glide path
U
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
high sea
U
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
dicrotism
U
دو ضربهای
traumatic
U
ضربهای
posttraumatic
U
پس ضربهای
fight
U
مبارزه
fights
U
مبارزه
campaigning
U
مبارزه
campaign
U
مبارزه
struggling
U
مبارزه
struggles
U
مبارزه
struggled
U
مبارزه
struggle
U
مبارزه
campaigns
U
مبارزه
bu
U
مبارزه
campaigned
U
مبارزه
kumite
U
مبارزه
turn to
U
مبارزه
impluse voltage
U
فشار ضربهای
impulsive force
U
نیروی ضربهای
transient voltage
U
ولتاژ ضربهای
detonation
U
انفجار ضربهای
impluse current
U
جریان ضربهای
impluse detector
U
اشکارسازجریان ضربهای
shock concrete
U
بتن ضربهای
impluse breakdown
U
شکست ضربهای
impluse generator
U
مولد ضربهای
impluse inertia
U
لختی ضربهای
impluse function
U
تابع ضربهای
shock waves
U
موج ضربهای
impluse switch
U
کلید ضربهای
shock wave
U
موج ضربهای
impluse contact
U
کنتاکت ضربهای
strode analysis
U
تحلیل ضربهای
impluse switch
U
تکمه ضربهای
impluse tachometer
U
تاکومتر ضربهای
impluse sender
U
مولد ضربهای
tricrotic
U
نبض سه ضربهای
detonations
U
انفجار ضربهای
impluse distortion
U
اعوجاج ضربهای
mach wave
U
موج ضربهای
shock excitation
U
تحریک ضربهای
partial products
U
حاصل ضربهای جز
implusive excitation
U
تحریک ضربهای
impluse exitation
U
تحریک ضربهای
percussion welding
U
جوشکاری ضربهای
impact exitation
U
تحریک ضربهای
australian crawl
U
کرال دو ضربهای
impluse wave
U
موج ضربهای
batch mixer
U
مخلوط کن ضربهای
implusing signal
U
سیگنال ضربهای
whipping
U
حرکت ضربهای
drop test
U
ازمایش ضربهای
impact force
U
نیروی ضربهای
impact strength
U
استحکام ضربهای
impulse discharge
U
تخلیه ضربهای
impact printer
U
چاپگر ضربهای
percussion press
U
پرس ضربهای
impact load
U
بار ضربهای
impulse turbine
U
توربین ضربهای
pulsating load
U
بار ضربهای
brave
U
به مبارزه طلبیدن
jisen
U
مبارزه واقعی
battled
U
مبارزه ستیز
combats
U
مبارزه کردن
battles
U
مبارزه ستیز
combating
U
مبارزه کردن
jousted
U
مبارزه کردن
battling
U
مبارزه ستیز
jousting
U
مبارزه کردن
jousts
U
مبارزه کردن
outdare
U
به مبارزه طلبیدن
joust
U
مبارزه کردن
defying
U
به مبارزه طلبیدن
braves
U
به مبارزه طلبیدن
press campaign
U
مبارزه مطبوعاتی
bravest
U
به مبارزه طلبیدن
braving
U
به مبارزه طلبیدن
braved
U
به مبارزه طلبیدن
sensei
U
مبارزه مسابقهای
defies
U
به مبارزه طلبیدن
defied
U
به مبارزه طلبیدن
kachi make
U
مبارزه تا مرگ
defy
U
به مبارزه طلبیدن
braver
U
به مبارزه طلبیدن
combated
U
مبارزه کردن
budo
U
روش مبارزه
Anti – corruption campaign .
U
مبارزه با فساد
challenger
U
مبارزه طلب
face down
<idiom>
U
به مبارزه طلبیدن
challengers
U
مبارزه طلب
battle
U
مبارزه ستیز
election campaign
U
مبارزه انتخاباتی
combat
U
مبارزه کردن
electioneering
U
مبارزه انتخاباتی
literacy campaign
U
مبارزه با بی سوادی
the campaign against terrorism
U
مبارزه با تروریسم
defiance
U
مبارزه طلبی
challengo
U
مبارزه کردن
to take up the gauntlet
U
مبارزه راپذیرفتن
passive
U
مبارزه منفی
passives
U
مبارزه منفی
combativeness
U
مبارزه طلبی
class struggle
U
مبارزه طبقهای
kyorougei
U
مبارزه تکواندو
class struggle
U
مبارزه طبقاتی
economic warfare
U
مبارزه اقتصادی
impact transducer
U
مبدل فرایندهای ضربهای
impluse turbine
U
توربین فشار ضربهای
oblique shock wave
U
موج ضربهای مایل
mach line
U
موج ضربهای ضعیف
normal shock wave
U
موج ضربهای عمود
impact crusher
U
سنگ شکن ضربهای
detached shock wave
U
موج ضربهای منفصل
daisy wheel printer
U
چاپگر اصلی ضربهای
impluse withstand voltage
U
فشار ضربهای ایستا
jar ramming method
U
روش ضربهای قالبریزی
pulsed resistance welding
U
جوشکاری مقاومتی ضربهای
percussion riveter
U
پرچ کننده ضربهای
pusher type furnace
U
کوره نوع ضربهای
impluse voltage test
U
ازمایش فشار ضربهای
impluse sound level
U
سطح صوت ضربهای
wavelet
U
موج ضربهای کوچک
tensile impact test
U
ازمایش کشش ضربهای
impluse circuit
U
مدار جریان ضربهای
impluse test
U
ازمایش فشار ضربهای
impluse current generator
U
مولد جریان ضربهای
impluse breakdown voltage
U
فشار شکست ضربهای
impluse voltage cascade
U
ابشار فشار ضربهای
impluse voltage generation
U
تولید فشار ضربهای
impluse protective level
U
سطح فشار ضربهای
impluse voltage generator
U
مولد فشار ضربهای
joint
U
مفصل اتصال ضربهای
impluse voltage stress
U
تنش فشار ضربهای
to take up the glove
U
قبول مبارزه کردن
challenge round
U
مبارزه با صاحب عنوان
fuku shiki kumite
U
بکارگیری کاتا در مبارزه
struggle for existence
U
مبارزه برای زندگی
struggle for survival
U
مبارزه برای بقاء
championing
U
مبارزه دفاع کردن از
championed
U
مبارزه دفاع کردن از
champion
U
مبارزه دفاع کردن از
combatants
U
جنگی مبارزه طلب
to take up the gauntlet
U
قبول مبارزه کردن
combatant
U
جنگی مبارزه طلب
campaign
U
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
campaigned
U
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
champions
U
مبارزه دفاع کردن از
campaigns
U
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
hajime
U
اغاز مبارزه کاراته
go dan kumite
U
مبارزه با ضربههای 5 تایی
swordplay
U
مبارزه زور ازمایی
campaigning
U
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
tatemi
U
میدان مبارزه کاراته
sparring match
U
مبارزه تمرینی بوکس
gage
U
مبارزه طلبی گروگذاشتن
impluse response
U
رفتار در مقابل فشار ضربهای
impluse circuit
U
مدارایمپولز مدار فشار ضربهای
impluse high tension generator
U
مولد فشار قوی ضربهای
impluse voltage test technipue
U
روش ازمایش فشار ضربهای
hig low jack
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
tricrotic
U
ضربان نبض بطورسه ضربهای
counts
U
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counting
U
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counted
U
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
bank shot
U
ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
count
U
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
instantaneous short circuit current
U
جریان اتصال کوتاه ضربهای
attentions
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
pits
U
درگود مبارزه قرار دادن
to launch
[start]
a campaign
U
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را آغاز کردن
to conduct
[run]
a campaign
U
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را اجرا کردن
in a battle for world domination
U
مبارزه برای سلطه جهان
campaign
U
رزم
[نبرد]
[مبارزه]
[مسابقه]
conflicted
U
ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflicts
U
ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflict
U
ناسازگار بودن مبارزه کردن
pit
U
درگود مبارزه قرار دادن
attention
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
throw down the gauntlet
<idiom>
U
به مبارزه یا چیز دیگری طلبیدن
do split
U
ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
initial alternating short circuit curren
U
جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
lenght
U
ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
lily
U
ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
lilies
U
ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
sour apple
U
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
forcing shot
U
ضربهای که حریف را واداربه دفاع میکند
bedpost
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
big ball
U
ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
big four
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
light hit
U
ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را نمیاندازد
letting
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
lets
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com