English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
liquefacient U مایع کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
coolant U مایع سرد کننده
coolants U مایع سرد کننده
liquefacient U مایع ترشح کننده
toluene U مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
Other Matches
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c U liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
liquid liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع- مایع
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
steep U مایع
steepest U مایع
liquids U مایع
liquid/gas separator U مایع
liquid U مایع
waters U مایع
watering U مایع
anti icing fluid U مایع ضد یخ
aneroid U بی مایع
watered U مایع
water U مایع
fluidal U مایع
fulidal U مایع
pool cathode tube U لامپ مایع
mercury pool tube U لامپ مایع
sealing liquid U مایع اب بندی
liquified petroleum gas U گاز مایع
lox U اکسیژن مایع
liquidly U بشکل مایع
glues U چسب مایع
pool tube U لامپ مایع
gluing U چسب مایع
resolvent <adj.> U مایع محلل
liquid crystal U کریستال مایع
out back U چسب مایع
paraffin oil U پارافین مایع
pool rectifier U لامپ مایع
pool cathode U کاتد مایع
liquid crystals U کریستال مایع
liquid ammonia U امونیاک مایع
liquidity index U اندیس مایع
liquefaction U مایع شدن
liquefaction U تبدیل به مایع
furfuraldehyde U مایع الدئیدی
condensation U مایع کردن
sops U غذای مایع
sop U غذای مایع
developer liquid U مایع فهور
battery liquid U مایع باتری
absorption liquid U مایع جذب
deicer U مایع ضدیخ
cutback bitumen U قیر مایع
cryogenic liquid U مایع سرمازا
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
liquefied gas U گاز مایع
liquid gas U گاز مایع
liquescence U مایع شدگی
liquid state U حالت مایع
liquid soap U صابون مایع
liquid propellant U سوخت مایع
liquid propellant U خرج مایع
liquid oxygen U اکسیژن مایع
liquid nitrogen U نیتروژن مایع
liquid hydrogen U هیدروژن مایع
liquid hydrates U مایع هیدراتها
liquid glass U شیشه مایع
liquid fuel U سوخت مایع
liquid exygen U اکسیژن مایع
liquid air U هوای مایع
liquescent U مایع شونده
antidim U مایع ضد تشکیل مه
semifluid U نیم مایع
glue U چسب مایع
spinal fluid U مایع نخاعی
grume U مایع چسبناک
fluids U مایع متحرک
solvent <adj.> U مایع محلل
subaqueous U زیر مایع
liquid foundation U کرم مایع
dissolving <adj.> U مایع محلل
glueing U چسب مایع
solvents U مایع محلل
semiliquid U نیمه مایع
semiliquid U مایع غلیظ
vitrous humor U مایع زجاجیه
fluid U مایع متحرک
water glass U شیشه مایع
semiliquid U مایع چسبنده
silicate of soda U شیشه مایع
sodium metasilicate U شیشه مایع
soluble glass U شیشه مایع
sodium silicate U شیشه مایع
liquid membrance electrode U الکترود مایع غشایی
dunking U در مایع فرو کردن
liquid propellant U خرج پرتاب مایع
filtrate U مایع زیر صافی
filtrate U مایع تصفیه شده
flammable liquid U مایع اشتعال پذیر
dunks U در مایع فرو کردن
fluidization U تبدیل به مایع شدن
liquidised U بصورت مایع دراوردن
liquidizes U بصورت مایع دراوردن
l.n.g U گاز مایع طبیعی
liquidized U بصورت مایع دراوردن
hypergol U مایع قابل اشتعال
liquefiable U قابل تبدیل به مایع
condensation U مایع کردن گاز
liquidize U بصورت مایع دراوردن
gas liquid partitions chromatography U کروماتوگرافی گاز- مایع
liquidising U بصورت مایع دراوردن
gas liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع گاز
liquid air U هوای مایع شده
dunked U در مایع فرو کردن
liquidises U بصورت مایع دراوردن
liquid air container U مخزن هوای مایع
fluidize U تبدیل به مایع کردن
liquidizing U بصورت مایع دراوردن
sealing compound U مایع درز بند
diergolic U سوخت مایع ثابت
diergolic U خرج مایع پایدار
coolant U مایع داخل رادیاتور
out back U مایع روان شده
coolants U مایع داخل رادیاتور
soldering fluid U مایع لحیم کاری
slow curing cutback U قیر مایع دیرگیر
dunk U در مایع فرو کردن
rapid curing cutback U قیر مایع زودگیر
cerebro spinal fluid U مایع مغزی- نخاعی
cn solution U گازاشک اور مایع
supercooled liquid U مایع ابر سرد
superheated liquid U مایع ابر گرم
liquid measure U مقیاس حجم مایع
to strain a liquid U صاف کردن یک مایع
csf U مایع مغزی- نخاعی
liquified natural gas U گاز مایع طبیعی
eyewash U مایع چشم شویی
liquid rocket U راکت سوخت مایع
liquid propellant U سوخت مایع موشک
electrolyte U مایع کار الکترولیت
electrolytes U مایع کار الکترولیت
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
hydrocephaly U ازدیاد غیر عادی مایع
liquefy U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefies U گداختن تبدیل به مایع کردن
cavitation U ایجاد حبابهای داخل یک مایع
grid pool tube U لامپ مایع شبکه دار
hydrocephalus U ازدیاد غیر عادی مایع
ascites U جمع شدن مایع در شکم
LCD U صفحه نمایش کریستال مایع
desorption U جدا کردن گاز از مایع
eutectic change U تبدیل مایع به جسم جامدزودگداز
liquidated U از بین بردن مایع کردن
liquefying U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefied U گداختن تبدیل به مایع کردن
spittle U مایع مترشحه از غدد بزاقی تف
liquify U گداختن تبدیل به مایع کردن
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
thief sample U نمونه مایع مخزن ناو
soak U بوسیله مایع اشباع شدن
liquidating U از بین بردن مایع کردن
liquidates U از بین بردن مایع کردن
liquidate U از بین بردن مایع کردن
solgel U نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
reflux U جریان برگشت مایع برگردان
regenerative cooling U استفاده از سرمای مایع ورودی
dips U فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
pyridine U قلیای مایع بیرنگ وازت دار
spread U [منتشر کردن مایع روی سطح]
ullage U حجم بالای سطح مایع تانک
g.l.c. U gas-liquidchromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
geraniol U الکل اشباع شده مایع و معطر
fluidic U مایع مانند جسم سیال یامایع
dip U فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
pint U پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
oleate U نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
inks U مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
ink U مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
octane U هیدروکربنهای مایع و پارافینی ایزومریک بفرومول 81H8C
pints U پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
consolute U ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
cleaned U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cryogenic liquid U گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
aerosols U تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
clean U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
soakage U مقدار مایع جذب شده بوسیله خیس خوری
aerosol U تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
cleanest U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleans U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
fluid dram U واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
memiscus U زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
aftershave U [مایع خوشبویی که مردان بعد از اصلاح به صورت می زنند.]
cloud point U دمایی که در ان مایع سردشونده شروع به کدر ومات شدن میکند
aerosol U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
to effuse U از خود بیرون [بروز] دادن [مانند مایع نور بو یا کیفیت]
aerosols U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
hydathode U ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
crystals U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
thieving paste U مایع مخصوص اغشتن شاغول اندازه گیری عمق مخزن ناو
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
backlit display U واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com