Perdic | ماورای مقررات | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 111 (6 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	trancscendent U	ماورای مقررات

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	formula U	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
	formulae U	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
	formulas U	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
	trans- U	ماورای
	it transcends human reason U	ماورای عقل ........
	past U	گذشته از ماورای
	metagalaxy U	ماورای کهکشان
	oversea U	ماورای بحار
	superphysical U	ماورای جسم
	metempiric U	ماورای مشهودات
	extralegal U	ماورای قانون
	ultra U	ماورای افراطی
	extra scientific U	ماورای علم
	supramundane U	ماورای مراتب دنیوی
	superphysical U	ماورای عالم مادی
	metempirics U	حکمت ماورای مشهودات
	metaphsics U	دانش ماورای طبیعت
	paranormal U	ماورای پدیدههای علمی مکشوف
	extraterrestrial U	بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
	tranalpine U	واقع در انسوی کوه الپ ماورای الپی
	extraterrestrials U	بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
	metaphysically U	از روی علم ماورای طبیعت بطور معنوی یا مبهم
	ultraviolet light U	MORPG که محتوای آن با اشعه ماورای بنفش پاک میشود
	precepts U	مقررات
	requirement U	مقررات
	regulation U	مقررات
	precept U	مقررات
	arrangements U	مقررات
	regulations U	مقررات
	arrangement U	مقررات
	provisions U	مقررات
	disposition U	مقررات
	measure U	مقررات
	disciplinary regulation U	مقررات انضباطی
	control measures U	مقررات کنترلی
	operating instruction U	مقررات کار
	by rule U	طبق مقررات
	by law U	طبق مقررات
	The regulations in force . U	مقررات جاری
	government regulation U	مقررات دولتی
	infraction U	نقض مقررات
	instruction for assembly U	مقررات نصب
	laws of the game U	مقررات مسابقه
	standard specification U	مقررات استاندارد
	military doctorine U	مقررات نظامی
	mounting instruction U	مقررات نصب
	army regulation U	مقررات ارتشی
	ordinances U	مقررات محلی
	ordinance U	مقررات محلی
	holding U	نقض مقررات
	transalpine U	واقع درانسوی الپ ساکن ماورای الپ
	extrasensory U	ماورای احساس معمولی خارج از احساس عادی
	institute U	اصل قانونی مقررات
	To be observant of the regulations . U	ملاحظه مقررات را کردن
	instituted U	اصل قانونی مقررات
	officialism U	رسمیت مقررات اداری
	instituting U	اصل قانونی مقررات
	illegally U	برخلاف قانون و مقررات
	institutes U	اصل قانونی مقررات
	illicit U	نا مشروع مخالف مقررات
	assembly instrudactions U	مقررات یا دستورات نصب
	conditions U	مقررات و شرایط اسبدوانی
	lodge-books U	کتاب مقررات معماری
	sanctioned laws U	قوانین یا مقررات مصوبه
	tariff regulations U	مقررات تعرفه بندی
	manual U	مقررات کتاب راهنما
	ruled based deduction U	استنباط بر مبنای مقررات
	red tape U	مقررات دست و پاگیر
	formally U	مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
	discipline and adjustment board U	هیئت تدوین مقررات انضباطی
	inland rules U	مقررات حرکت در ابهای داخلی
	european community competition rules U	مقررات رقابت در جامعه اروپا
	where justified U	در موارد طبق مقررات اثبات شده
	regulatory signs U	علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
	road discipline U	مقررات عبور و مرور روی جاده
	where there is a valid reason U	در موارد طبق مقررات اثبات شده
	poached U	برخلاف مقررات شکار صید کردن
	in duly substantiated cases U	در موارد طبق مقررات اثبات شده
	poaches U	برخلاف مقررات شکار صید کردن
	highway dispatch U	مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
	poach U	برخلاف مقررات شکار صید کردن
	regulation U	نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
	meter rule U	مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
	deviation U	از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
	unmilitary U	بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
	deviations U	از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
	The regulations are stI'll in force ( effect ) . U	این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
	prodify U	تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
	There is an outcry against these regulations. U	همه از این مقررات فریادشان بلند است
	curfews U	مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
	inspector U	داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
	inspectors U	داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
	curfew U	مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
	expedite rule U	مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
	last chance rule U	مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
	marquis queensberry rules U	مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
	table of precedence U	صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
	system U	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
	systems U	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
	observer U	گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
	observers U	گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
	gamesmanship U	مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
	customs of the services U	مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
	foul U	فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
	fouled U	فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
	fouler U	فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
	foulest U	فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
	fouls U	فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
	arms control measures U	مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
	martial law U	مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی