English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sardines U ماهیهای کنسرو شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
f. fishes U ماهیهای اب شیرین
big game reel U قرقره صید ماهیهای بزرگ
Brit U نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
Brits U نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
conserves U کنسرو
forcemeat U کنسرو
conserve U کنسرو
conserved U کنسرو
conserving U کنسرو
tin fish U ماهی کنسرو
tinned U کنسرو شدن
put-up U کنسرو کردن
put up U کنسرو کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
cannery U کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
canneries U کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones. U سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
can U قوطی قوطی کنسرو
canning U قوطی قوطی کنسرو
cans U قوطی قوطی کنسرو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com