Perdic | ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (16 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	satelloid U	ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	inferior planet U	سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
	interior planet U	سیارهای که مدارش دردرون مدار زمین است
	flowchart template U	یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
	cyclic item U	اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
	it is wringing U	خیلی تراست یا اب دارد
	pad U	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
	pads U	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
	constant displacement pump U	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
	alternating current circuit U	مدار جریان متناوب
	turn one's back on <idiom> U	کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
	ten year device	وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
	labour intensive industry U	صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
	one hook U	مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
	electron orbit U	مدار گردش الکترون
	bits U	تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
	bit U	تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
	oil circulation U	مدار یا مسیر بسته گردش روغن
	gas cycle reactor U	راکتور با مدار گردش گازی مسدود
	beater mill U	تغارچهای که در داخل ان استوانه نیز قرار دارد
	orthoferrite U	یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
	phillips curve U	شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
	continuity light U	وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
	ball and socket joint	[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
	on board regulation U	تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
	kemp U	پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
	silicon U	قطعه کوچک سیلکون در داخل و روی سطح ای که مدار کامل یا تابع منط قی ایجاد شده است .
	kelly drive bushing U	اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
	edge card U	یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
	fully U	تخته مدار که همه قط عات را در یک محل دارد
	lotus U	[نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
	multifunction U	صفحه مدار جانبی که خصوصیات زیادی برای هنگنام سازی کامپیوتر دارد
	multilayer U	تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
	microcomputer U	تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
	impedance U	اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
	duplex U	مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
	duplexes U	مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
	grabber U	مدار دیجیتالی سریع که یک تصویر تلویزیونی را در حافظه نگه می دارد تا بعدا توسط کامپیوتر پردازش شود
	alternate U	متناوب کردن متناوب بودن
	alternated U	متناوب کردن متناوب بودن
	alternates U	متناوب کردن متناوب بودن
	satellite defense U	پدافند ماهوارهای
	satellite computer U	کامپیوتر ماهوارهای
	satellite navigation U	ناوبری ماهوارهای
	satellite communications U	مخابره ماهوارهای
	palmette U	گل شاه عباسی [این گل در طرح ها ختائی نقش اصلی را دارد منسوب به طراحان دوره صفویه بوده و عده ای آن را شبیه نیلوفر آبی می دانند. بصورت پنج پر، هشت پر و دوازده پر به همراه برگ ها و گلبرگ ها است.]
	Joshegan U	جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
	re attachment U	در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
	sequential U	مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
	ohm's law U	جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
	multi board computer U	کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
	early spring U	سیستم جنگ افزار ماهوارهای ضد شناسایی
	planetoid U	سیارهای
	planetary nebula U	ابری سیارهای
	planetary nebula U	سحابی سیارهای
	planetoidal U	خرده سیارهای
	planetesimal U	ذرات سیارهای
	race U	وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
	races U	وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
	raced U	وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
	refreshed U	قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
	refresh U	قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
	refreshes U	قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
	planetesimal hypothesis U	فرضیه ذرات سیارهای
	planetary gear U	چرخ دنده سیارهای
	closed cycle reactor system U	در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
	Quchan U	قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
	circuits U	وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
	circuit U	وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
	ratline U	عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
	planetoid U	اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
	alternator U	ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
	alternators U	ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
	edge U	تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
	edges U	تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
	bell gear U	چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
	paged address	مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
	scalar U	متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
	wheel satellite U	ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
	printed circuit board U	ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
	printed circuit U	ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
	away U	پیوسته بطور پیوسته
	trusts U	تراست
	trusted U	تراست
	trust U	تراست
	intercommand U	داخل قسمت داخل یکان
	cross thrust U	تراست ناخالص
	rocket thrust U	تراست راکت
	thrust face U	سطح تراست
	reverse thrust U	تراست معکوس
	anti trust law U	قانون ضد تراست
	unsymmetric thrust U	تراست نامتقارن
	vacuum trust U	تراست در خلاء
	nuclide U	کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
	vectored thrust U	تراست هدایت شونده
	vectored U	تراست هدایت شونده
	lift thrust U	نسبت برا به تراست
	jet lift U	استفاده از تراست موتورجت
	composite circuit U	مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
	switching U	مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
	retrothrust U	تراست در جهت مخالف حرکت
	residual thrust U	تراست تولیدشده توسط موتورجت
	is he a the wiser for it U	ایا ازاین بابت عاقل تراست
	contact ion engine U	موتوری برای ایجاد تراست درفضا
	pinning U	یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
	pin U	یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
	pinned U	یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
	sherman anti trust act U	قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
	aerosphere U	اتمسفر
	atmosphere U	اتمسفر
	standard atmosphere U	اتمسفر
	atmospheres U	اتمسفر
	lift engine U	توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
	lift cruise U	توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
	wet rating U	توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
	object glass U	عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
	mask design U	اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
	at that [at that provocation] <adv.> U	بنابراین
	thereat <adv.> U	بنابراین
	for this reason <adv.> U	بنابراین
	thereupon <adv.> U	بنابراین
	subsequently <adv.> U	بنابراین
	in this sense <adv.> U	بنابراین
	in so far <adv.> U	بنابراین
	consequently <adv.> U	بنابراین
	insofar <adv.> U	بنابراین
	by impl <adv.> U	بنابراین
	in this respect <adv.> U	بنابراین
	thus [therefore] <adv.> U	بنابراین
	accordingly U	بنابراین
	as a result of this <adv.>	بنابراین
	for that reason <adv.> U	بنابراین
	in this vein <adv.> U	بنابراین
	in this wise <adv.> U	بنابراین
	thereupon U	بنابراین
	so U	بنابراین
	in this manner <adv.> U	بنابراین
	in consequence <adv.> U	بنابراین
	by implication <adv.> U	بنابراین
	therefore <adv.> U	بنابراین
	whereby <adv.> U	بنابراین
	in this way <adv.> U	بنابراین
	hence <adv.> U	بنابراین
	as a consequence <adv.> U	بنابراین
	ergo U	بنابراین
	as a result <adv.> U	بنابراین
	insomuch U	بنابراین
	therefter U	بنابراین
	island bases U	پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
	standard atmosphere U	اتمسفر استاندارد
	free atmosphere U	اتمسفر ازاد
	isothermal atmosphere U	اتمسفر همدما
	vent U	مجرایی به اتمسفر
	vented U	مجرایی به اتمسفر
	venting U	مجرایی به اتمسفر
	vents U	مجرایی به اتمسفر
	The pressure of the atmosphere U	فشار جو ؟( اتمسفر )
	furnace atmosphere U	اتمسفر کوره
	atmospheres U	اتمسفر استاندارد جو
	atmosphere U	اتمسفر استاندارد جو
	equation of exchange U	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
	controlled atmosphere U	اتمسفر کنترل شده
	periodic stock check U	کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
	want U	احتیاج
	neediness U	احتیاج
	necessity U	احتیاج
	requirement U	احتیاج
	need U	احتیاج
	demand U	احتیاج
	lacks U	احتیاج
	need U	احتیاج
	lacked U	احتیاج
	necessitousness U	احتیاج
	penury U	احتیاج
	needing U	احتیاج
	needed U	احتیاج
	lack U	احتیاج
	exosphere U	خارجی ترین لایه اتمسفر
	troposphere U	پایین ترین بخش اتمسفر
	thermosphere U	خارجی ترین لایه اتمسفر
	international standard atmosphere U	اتمسفر استاندارد بین المللی
	chemosphere U	ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
	turbofan U	موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
	powder train U	مدار خرج مدار باروت
	firing circuit U	مدار چاشنی مدار انفجار
	lackvt U	احتیاج داشتن
	demand U	نیاز احتیاج
	urgent need U	احتیاج مبرم
	requirement U	تقاضا احتیاج
	demands U	نیاز احتیاج
	redundant U	مازاد بر احتیاج
	overplus U	بیش از احتیاج
	superimposed U	مازاد بر احتیاج
	demanded U	نیاز احتیاج
	requisite U	لازمه احتیاج
	u. need U	احتیاج مبرم
	three-dimensional U	و بنابراین به نظر جامد می آید
	aurora U	پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
	mortise dead lock U	قفل داخل کار قفل داخل درب
	jetevator U	فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
	needing U	نیازمندی در احتیاج داشتن