English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
light foot U ماهر تردست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
light-fingered U تردست
nimble U تردست
nimbler U تردست
nimblest U تردست
juggler U تردست
nimble fingered U تردست
light handed U تردست
light fingered U تردست
jugglers U تردست
sleight of hand U تردست
adroit <adj.> تردست
yare U تردست سرزنده
prestidigitator U ادم تردست
light footed U تردست بادپا
conjurer U ساحر ادم تردست
illusionist U تردست حیله باز
conjuror U ساحر ادم تردست
conjurors U ساحر ادم تردست
conjurers U ساحر ادم تردست
handier U ماهر
handiest U ماهر
handy U ماهر
pert U ماهر
knacky U ماهر
deft U ماهر
skilful U ماهر
fine fingered U ماهر
he was neat U ماهر
skilled U ماهر
light footed U ماهر
hardworking <adj.> U ماهر
diligent <adj.> U ماهر
assiduous <adj.> U ماهر
adroit <adj.> U ماهر
sedulous <adj.> U ماهر
wieldy U ماهر
skillful Šetc U ماهر
skillful U ماهر
studious <adj.> U ماهر
neat handed U ماهر
light handed U ماهر
workmanly U ماهر
industrious <adj.> U ماهر
expert U ماهر
dexterous U ماهر
experts U ماهر
proficient U ماهر
adept U ماهر
dextrous U ماهر
industrious U ماهر
workmanlike U ماهر
versant U ماهر واستاد
scientail U ماهر علمی
expert gunner U توپچی ماهر
marksmen U تیرانداز ماهر
flunkey U غیر ماهر
water dog U شناگر ماهر
tactical U ماهر ماهرانه
flunky U غیر ماهر
semi skilled U نیمه ماهر
flunkys U غیر ماهر
semiskilled U نیمه ماهر
sharpshooter U تیرانداز ماهر
shotmaker U شوت زن ماهر
skilled labour U کارگر ماهر
articulate U ماهر در صحبت
articulates U ماهر در صحبت
articulating U ماهر در صحبت
skilled worker U کارگر ماهر
flunkeys U غیر ماهر
flunkies U غیر ماهر
greatest U متعدد ماهر
great- U متعدد ماهر
jimmies U ماهر دیلم
understandings U مطلع ماهر
understanding U مطلع ماهر
slickest U ماهر صاف
journeyman U کارگر ماهر
journeymen U کارگر ماهر
nattier U پاکیزه ماهر
masters U ماهر شدن
slick U ماهر صاف
mastered U ماهر شدن
master U ماهر شدن
natty U پاکیزه ماهر
jimmy U ماهر دیلم
nattiest U پاکیزه ماهر
great U متعدد ماهر
tactically U ماهر ماهرانه
craftsman U کارگر ماهر
craftsmen U کارگر ماهر
skilled U ماهر و باتجربه
marksman U تیرانداز ماهر
cunning U ماهر زیرکی
qualify U ماهر شدن
qualifies U ماهر شدن
skillful weaver U بافنده ماهر و خبره
unskilled worker U کارگر غیر ماهر
semi skilled worker U کارگر نیمه ماهر
shots U تیراندازی تیرانداز ماهر
shot U تیراندازی تیرانداز ماهر
snipers U تیرانداز ماهر تفنگ
navvy U کارگر غیر ماهر
building craftsman U کارگر ماهر ساختمانی
sniper U تیرانداز ماهر تفنگ
figure skater U اسکیت باز ماهر
aces U خلبان ماهر و متهور
ace U خلبان ماهر و متهور
qualified U صلاحیت دار ماهر
masters U ماهر شدن در چیزی
mastered U ماهر شدن در چیزی
master U ماهر شدن در چیزی
reinsman U سوار کار ماهر
navvies U کارگر غیر ماهر
gift of the gab <idiom> U درصحبت کردن ماهر بودن
marksman U تیرانداز ماهر [ارتش و ورزش]
toxophilite U تیرانداز ماهر با تیر و کمان
digger U پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
unskilled labor U نیروی کارغیر ماهر غیر متخصص
cradler U بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
stickhandler U شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی
streetwise U ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
mudder U اسب ماهر در مسیر خیس وگلی
orion U منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
roughrider U سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
digger U بازیگر ماهر و سمج درگرفتن گوی از گوشها
punter U دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
punters U دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
demolition derby U مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
bunter U توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
Grands Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grand Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
duress U در CL نیزمانند حقوق ماهر عمل یاتاسیس حقوقی ناشی از اکراه باطل است
penalty kicker U بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
sniper scope U دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
marks man U تیرانداز درجه 3 تفنگ تیرانداز نیمه ماهر
dogger U اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com