English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
map maneuver U مانور روی نقشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
ease of movement U مانور
maneuver U مانور
shunting U مانور
ship handling U مانور با کشتی
joint exercise U مانور مشترک
exercise term U عنوان مانور
maneuvering board U لوحه مانور
fire and maneuver U اتش و مانور
free maneuver U مانور ازاد
exercises U مانور نظامی
exercised U مانور نظامی
exercise U مانور نظامی
umpired U داور مانور
exercise commander U فرمانده مانور
combat exercise U مانور جنگی
maneuver and fire U اتش و مانور
scheme of maneuver U طرح مانور
maneuverability U قابلیت مانور
mass of maneuver U حجم مانور
umpiring U داور مانور
handles U مانور کردن
handle U مانور کردن
umpires U داور مانور
umpire U داور مانور
plan of maneuver U طرح مانور
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
out maneuver U تفوق جستن در مانور
tight t U طرح اصلی مانور تی
wishbones U نوعی طرح مانور
maneuvres U طرح کردن مانور
maneuvring U طرح کردن مانور
manoeuvre U طرح کردن مانور
manoeuvred U طرح کردن مانور
manoeuvres U طرح کردن مانور
manoeuvring U طرح کردن مانور
quartermaster's notebook U دفتر مانور ناو
sea room U شعاع مانور دریایی
maneuvred U طرح کردن مانور
wishbone U نوعی طرح مانور
gate operating platform U سکوی مانور دریچه ها
exercise code word U رمز عملیات مانور
gate operating deck U سکوی مانور دریچه ها
bump and go U نوعی مانور دفاعی
wishbone t U نوعی طرح مانور
bump and run U نوعی مانور دفاعی
controlled exercise U مانور کنترل شده
williamson turn U نوعی مانور دریایی
maneuvred U مشق کردن مانور دادن
maneuver U حرکت جنگی مانور کردن
maneuvres U مشق کردن مانور دادن
manoeuvring U مشق کردن مانور دادن
maneuvring U مشق کردن مانور دادن
manoeuvre U مشق کردن مانور دادن
flying wedge U نوعی مانور تهاجمی قدیمی
manoeuvres U مشق کردن مانور دادن
ease of movement U سهولت حرکت راحتی مانور
maneuvering board U تابلوی نمایش مانور ناوها
out maneuver U برتری مانور پیدا کردن
pilot rudder U تیغه سکان مانور ناو
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
manoeuvred U مشق کردن مانور دادن
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
feinting U نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feinted U نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feint U نوعی درو در خرک مانور انفعالی
drifting U مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
deropement U مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
feints U نوعی درو در خرک مانور انفعالی
drift U مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
garryowen U مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
wingover U مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
drifts U مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
clamp anf rake U مانور برای کنترل گوی درمواجه
drifted U مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
submarine U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
progressive U مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
audible U تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
submarines U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
sled U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
ship handling U مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
naked reverse U حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
island pullout U مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
exercise program U برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
schemed U نقشه
plots U نقشه
schemes U نقشه
rambling U بی نقشه
cartograph U نقشه
plot U نقشه
designs U نقشه
scheme U نقشه
mounted map U نقشه
charting U نقشه
charts U نقشه
cartographer U نقشه کش
cartographers U نقشه کش
plotted U نقشه
draftsman U نقشه کش
map maker U نقشه کش
drawing U نقشه
drawings U نقشه
chart U نقشه
charted U نقشه
outlining U نقشه
tracer U نقشه کش
designers U نقشه کش
designer U نقشه کش
program U نقشه
programs U نقشه
outlined U نقشه
project U نقشه
planners U نقشه کش
plan U نقشه
plans U نقشه
planner U نقشه کش
plan U نقشه کف
projected U نقشه
maps U نقشه
projects U نقشه
models U نقشه
modelled U نقشه
modeled U نقشه
model U نقشه
map U نقشه
planless U بی نقشه
plat U نقشه
draughtsmen U نقشه کش
draughtsman U نقشه کش
draftsmen U نقشه کش
outline U نقشه
visual aid U نقشه
tracers U نقشه کش
design U نقشه
plotless U بی نقشه
outlines U نقشه
plans U نقشه کف
plan view U نقشه کف
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
classification yard U محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
bleeding edge U حاشیه نقشه
power struggle U نقشه تهاجمی
general plan U نقشه کلی
brodmann's map U نقشه برودمن
geographic map U نقشه جغرافیایی
approval of plan U تصویب نقشه
base map U نقشه مادر
general plan U نقشه عمومی
battle map U نقشه جنگی
have had it (with someone or something) <idiom> U نقشه کشیدن
battle pin U سنجاق نقشه
base map U نقشه پایگاه
bi margin format U نقشه دو حاشیهای
weaving draft U نقشه فرش
weaving draft U نقشه بافت
floor plan U نقشه اشکوب
base map U نقشه مبنا
key map U نقشه راهنما
control map U نقشه مادر
chartography U نقشه کشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com