Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cumulous
U
مانند ابرهای متراکم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cumulo nimbus
U
ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
cumulus mammatus
U
ابرهای متراکمی با برامدگی اونگ مانند در سطح زمین
cirro cumulus
U
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
augmentative
U
متراکم شونده متراکم کننده
aggregate
U
متراکم متراکم ساختن
aggregates
U
متراکم متراکم ساختن
medium cloud
U
ابرهای متوسط
magellanic clouds
U
ابرهای ماژلانی
low cloud
U
ابرهای کم ارتفاع
reflecting nebulas
U
ابرهای بازتابنده
high cloud
U
ابرهای مرتفع
scattered clouds
U
ابرهای پراکنده
[هواشناسی]
tortoise shell
U
پوست ابرهای لاک پشت دریایی
nimbostratus
U
ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
lowery
U
دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
loury
U
دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
mammatus
U
ابرهای کومولوس بابرجستگیهای اونگی در سطح تحتانی
cirrocumulus
U
قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
fracto cumulus
U
ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد
cirrus
U
لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
cirro status
U
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
bushbaby
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
cumulative distribution
U
متراکم
compactness
U
متراکم
cumulative
U
متراکم
compressed
U
متراکم
leak proof
U
متراکم
cumulous
U
متراکم
accumulated
U
متراکم
compact
U
متراکم
compacted
U
متراکم
compacting
U
متراکم
compacts
U
متراکم
agglomerative
U
متراکم
densest
U
متراکم
denser
U
متراکم
dense
U
متراکم
fossiliferous
U
فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate
U
لایه مانند ورقه مانند
compress
U
متراکم کردن
condense
U
همچگال متراکم
condense
U
متراکم کردن
condensing
U
متراکم کردن
condenses
U
همچگال متراکم
condenses
U
متراکم کردن
jammed
U
متراکم کردن
compressing
U
متراکم کردن
jam
U
متراکم کردن
jams
U
متراکم کردن
voluminous
U
متراکم انبوه
incompact
U
غیر متراکم
compacts
U
متراکم کردن
compacting
U
متراکم کردن
compacted
U
متراکم کردن
compact
U
متراکم کردن
compresses
U
متراکم کردن
densify
U
متراکم کردن
compressor
U
متراکم کننده
compressors
U
متراکم کننده
data aggregate
U
دادههای متراکم
compressed air
U
هوای متراکم
condensing
U
همچگال متراکم
accumulated capital
U
سرمایه متراکم
comperssion capacitor
U
خازن متراکم
dense list
U
لیست متراکم
massy
U
متراکم غلیظ
dense binary code
U
رمزدودویی متراکم
agglomerate
U
متراکم شدن
combustor
U
متراکم کننده
compaction
U
متراکم کردن
cumulative frequency
U
فراوانی متراکم
fracto stratus
U
ابرهای تکه تکه و نامنظم استراتوس
trust fund
U
وجوه متراکم شده
condensed mercurytemperature
U
دمای جیوه متراکم
packs
U
متراکم کردن فشردن
gas compressor
U
متراکم کننده هوا
soil consolidation
U
متراکم کردن خاک
clogs
U
متراکم وانباشته کردن
pack
U
متراکم کردن فشردن
supercharger
U
پیش متراکم کننده
heavily overcast
U
ابری متراکم
[هواشناسی]
supercharge
U
متراکم کردن مقدماتی
data compression
U
متراکم سازی داده ها
eluvium
U
خاک باداورده و متراکم
data aggregate
U
متراکم سازی داده ها
clog
U
متراکم وانباشته کردن
clogged
U
متراکم وانباشته کردن
cumuli
U
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumulus
U
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
air compresser
U
دستگاهی که هوا را متراکم میکند
compression
U
بهم فشردگی متراکم سازی
grouter
U
دستگاه متراکم کننده سیمان
accumulates
U
روی هم گذاشتن متراکم کردن
compaction
U
فشرده سازی متراکم کردن
accumulated dividend
U
سود سهام متراکم شده
planosol
U
گل سفید نرم و متراکم فلات
compressed gas cylinder
U
سیلندر محتوی گاز متراکم
accumulate
U
روی هم گذاشتن متراکم کردن
wilson cloud
U
نوعی ابر غلیظ و متراکم
accumulating
U
روی هم گذاشتن متراکم کردن
coke pusher
U
دستگاه متراکم کننده ذغال کک
over consolidated clay
U
خاک رس متراکم شده باپیشفشردگی
cumulus
U
ابر متراکم و روی هم انباشته
laminated product
U
تولید ماده متراکم متورق
cumuli
U
ابر متراکم و روی هم انباشته
incompressibly
U
بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
chert
U
نوعی سنگ چخماق که ریزدانه و متراکم است
glomerule
U
خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
charge neutrality
U
تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
provident fund
U
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
rollers
U
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
roller
U
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
crunching
U
متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
inflame
U
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
inflames
U
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
inflaming
U
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
data compression
U
متراکم سازی داده ها فشردگی داده ها
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
congest
U
متراکم کردن گرفته کردن
amasses
U
توده کردن متراکم کردن
amassed
U
توده کردن متراکم کردن
amass
U
توده کردن متراکم کردن
compressing
U
خلاصه کردن متراکم کردن
compresses
U
خلاصه کردن متراکم کردن
compress
U
خلاصه کردن متراکم کردن
amassing
U
توده کردن متراکم کردن
to get clogged
U
مسدود شدن
[بسته شدن ]
[متراکم وانباشته شدن]
tougher
U
پی مانند
reedy
U
نی مانند
mammilary
U
مانند
fluty
U
نی مانند
plumose
U
پر مانند
floriform
U
گل مانند
similar
U
مانند
frothy
U
کف مانند
nearest
U
مانند
womanlike
U
زن مانند
without an e.
U
بی مانند
foggiest
U
مانند مه
reediest
U
نی مانند
analogue
U
مانند
string
U
نخ مانند
tough
U
پی مانند
nears
U
مانند
analogues
U
مانند
myrtle formed
U
اس مانند
reedier
U
نی مانند
tendinous
U
بی مانند
nearer
U
مانند
thready
U
نخ مانند
encephaloid
U
مخ مانند
liplike
U
لب مانند
uniquely
U
بی مانند
unique
U
بی مانند
unequaled
U
بی مانند
analogous
U
مانند
lambdoid
U
مانند
toughest
U
پی مانند
etcetera
U
و مانند ان
threadlike
U
نخ مانند
icily
U
یخ مانند
and so on
U
و مانند ان
foggier
U
مانند مه
impish
U
جن مانند
vide
U
مانند
filiform
U
نخ مانند
foggy
U
مانند مه
neared
U
مانند
near-
U
مانند
near
U
مانند
as
U
مانند
gypsiferous
U
گچ مانند
castellated
U
دژ مانند
nearing
U
مانند
blotchy
U
لک مانند
fulidal
U
اب مانند
plumelike
U
پر مانند
unequalled
U
بی مانند
goatish
U
بز مانند
inapproachable
U
بی مانند
arundinaceous
U
نی مانند
aquiform
U
اب مانند
etc
U
و مانند آن
anthoid
U
گل مانند
capillaceous
U
مانند نخ
capitate
U
مانند سر
unparalleled
U
بی مانند
analog
U
مانند
similiar
U
مانند
penniform
U
پر مانند
after the example of
U
مانند
mammilliform
U
مانند
simulant
U
مانند
pipelike
U
نی مانند
argillaceous
U
گل مانند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com