English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
beach obstacle U مانع ساحلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shore patrol U انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
beach diagram U طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot U کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
dams U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
obstructor U وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
inshore U ساحلی
strandline U خط ساحلی
coastlines U خط ساحلی
bridgehead line U خط سر پل ساحلی
coastal U ساحلی
seasider U ساحلی
inshore water U اب ساحلی
offing U اب ساحلی
bridge head U سر پل ساحلی
beach head U سر پل ساحلی
sea board U خط ساحلی
coastline U خط ساحلی
beach matting U کف پوش ساحلی
beach exit U معبر ساحلی
inshore current U جریان اب ساحلی
inshore current U جریانات ساحلی
costal frontier U مرز ساحلی
shore patrol U پلیس ساحلی
shore patrol U دژبان ساحلی
groyne U سد یا دیواره ساحلی
beach erosion U فرسایش ساحلی
shore erosion U فرسایش ساحلی
beach exit U گذرگاه ساحلی
beach face U کمربند ساحلی
tidewater U خط ساحلی کشند اب
shore stablishment U تاسیسات ساحلی
territorial sea U دریای ساحلی
shore boat U تاکسی ساحلی
inshorepatrol U گشتی ساحلی
beach organization U یکان ساحلی
littoral U ناحیه ساحلی
intermediate type submarine cable U کابل ساحلی
coast station U ایستگاه ساحلی
coastal artillery U توپخانه ساحلی
coastal frontier U حدود ساحلی
inshore water U ابهای ساحلی
land breeze U باد ساحلی
coastal patrol U گشتی ساحلی
coast defence U پدافند ساحلی
coastal zone U منطقه ساحلی
cabotage U کشتیرانی ساحلی
sea dike U دیوار ساحلی
martello U قلعه ساحلی
beach patrol U گشتی ساحلی
beach patrol U نگهبان ساحلی
beach reserves U ذخایر ساحلی
boat telephone U تلفن ساحلی
over the beach operations U عملیات ساحلی
cabotage U تجارت ساحلی
coastal route U مسیر ساحلی
links U تپه ساحلی
territorial waters U ابهای ساحلی
landing craft U کرجی ساحلی
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
marina U تفرجگاه ساحلی
marinas U تفرجگاه ساحلی
coastguards U گارد ساحلی
foreshores U کمربند ساحلی
quay U دیوار ساحلی
barrier light U نورافکن ساحلی
foreshore U کمربند ساحلی
dune U توده شن ساحلی
coastguard U گارد ساحلی
quays U دیوار ساحلی
costal frontier U نوار مرزی ساحلی
beach support area U منطقه پشتیبانی ساحلی
beachmaster's unit U یکان لجستیک ساحلی
levee U دیواره ساحلی رودخانه
out port U ساحلی مورد استفاده سر پل
lido U میعادگاه قشنگ ساحلی
sanbar U دیوار شنی ساحلی
cabotage U کشتی رانی ساحلی
cabotage U حمل ونقل ساحلی
lidos U میعادگاه قشنگ ساحلی
beach minefield U میدان مین ساحلی
beach flag U پرچم مشخصه ساحلی
continental shelf U حد ساحلی فلات قاره
coasters U کشتی ویژه خط ساحلی
coastal route U راه ابی ساحلی
coaster U کشتی ویژه خط ساحلی
barrier reef U مرجان سنگ ساحلی
beach dump U انبار موقت ساحلی
coastal navigation, coasting U حمل و نقل ساحلی
beach matting U تور سیمی ساحلی
coastal frontier U نوار مرزی ساحلی
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
beach group U گروه خدمات ساحلی
phalarope U مرغ ساحلی نوک دراز
piloting U ناوبری در کنار ابهای ساحلی
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
cay U تخته سنگ ساحلی درجزیره
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
Goa U ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
tideland U زمین ساحلی دستخوش جزرومد
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
shore party U گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
surfbird U مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
willet U مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
sea frontiers U مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
intracoastal sealift U سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
offshore U در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
daymark U علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
rill U جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
polder U زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
ports U انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
intercoastal U رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
piloting U ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
degage U بی مانع
barriers U مانع
hurdle U مانع
dike U مانع
drawbacks U مانع
impediments U مانع
drawback U مانع
hurdle U دو با مانع
swimmingly U بی مانع
impediment U مانع
hurdles U دو با مانع
clogged U مانع
hurdles U مانع
repellent U مانع
repellents U مانع
dead lock U مانع
preventive U مانع
snag U مانع
hindering U مانع
snagging U مانع
snags U مانع
clog U مانع
curtains U مانع
barricading U مانع
hinder U مانع
hindered U مانع
barricades U مانع
barricade U مانع
barrier U مانع
encumbrances U مانع
clogs U مانع
hinders U مانع
encumbrance U مانع
barricaded U مانع
stops U مانع
crests U مانع
cresting U مانع
crest U مانع
restraints U مانع
set back U مانع
restraint U مانع
blocks U مانع
blocked U مانع
obstaele U مانع
block U مانع
masking U مانع
preventor U مانع
obstacle U مانع
bars U مانع
balked U مانع
balk U مانع
constraint U مانع
in the way U مانع
strait jacket U مانع
strait jackets U مانع
handicap U مانع
balking U مانع
balks U مانع
bar U مانع
shields U مانع
hedge U مانع
hedged U مانع
hedges U مانع
baulks U مانع
baulking U مانع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com