Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hang up
U
ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang-up
U
ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang-ups
U
ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
end
U
خاتمه دادن خاتمه یافتن
ended
U
خاتمه دادن خاتمه یافتن
ends
U
خاتمه دادن خاتمه یافتن
exchange cable
U
کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
to knit up
U
خاتمه دادن
call off
U
خاتمه دادن
to break off
U
خاتمه دادن
cessation
U
خاتمه دادن
to put an end to
U
خاتمه دادن
to bring to an end
U
خاتمه دادن
lay off
U
بخدمت خاتمه دادن
completed
U
خاتمه دادن به یک کار
termination
U
خاتمه دادن یا توقف
completing
U
خاتمه دادن به یک کار
completes
U
خاتمه دادن به یک کار
layoff
U
خاتمه دادن به خدمت
layoffs
U
خاتمه دادن به خدمت
complete
U
خاتمه دادن به یک کار
to fight out
U
باجنگ خاتمه دادن
pt down
U
بزوربچیزی خاتمه دادن
terminated
U
خاتمه دادن منتهی
terminate
U
خاتمه دادن منتهی
muster out
U
بخدمت خاتمه دادن
terminates
U
خاتمه دادن منتهی
ends
U
تمام کردن خاتمه دادن
to wind up
U
خاتمه دادن بپایان رساندن
end
U
تمام کردن خاتمه دادن
to get done with
U
خاتمه دادن تمام کردن
disaffiliate
U
به همکاری یا شراکت خاتمه دادن
ended
U
تمام کردن خاتمه دادن
settles
U
جا دادن ماندن
settle
U
جا دادن ماندن
end
U
خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
ended
U
خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
ends
U
خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
logging
U
عمل خاتمه دادن عملیات در یک سیستم
telephone conversation
U
گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
interplead
U
پیش از اقامه دعوا بر کسی باهم دعوای حقوقی را خاتمه دادن
sequential
U
خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
ended
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
end
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
burn out
U
تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
reach out with an olive branch
U
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch
<idiom>
U
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
jump instruction
U
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
To stay the course .
U
تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
swap
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radio-telephones
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
telephonic
U
تلفنی
trunk line
U
خط تلفنی
telebrief
U
هماهنگی تلفنی
wire-tapped
U
گوشیازی تلفنی
wire-taps
U
استراقسمع تلفنی
wire net
U
شبکه تلفنی
wire-tap
U
استراقسمع تلفنی
wire-tap
U
گوشیازی تلفنی
wire-tapped
U
استراقسمع تلفنی
interphone system
U
سیستم تلفنی
wire-taps
U
گوشیازی تلفنی
telephone communication
U
ارتباط تلفنی
telephone connection
U
اتصال تلفنی
telephone traffic
U
ترافیک تلفنی
call girls
U
فاحشه تلفنی
wire-tapping
U
گوشیازی تلفنی
telephone message
U
پیغام تلفنی
telephone message
U
پیام تلفنی
telephone frequency
U
بسامه تلفنی
call girl
U
فاحشه تلفنی
telephone conversation
U
مکالمه تلفنی
wire-tapping
U
استراقسمع تلفنی
telephone subscriber
U
مشترک تلفنی
wire-tap
U
وسیلهی استراقسمع تلفنی
radiotelephony
U
مکالمه رادیو تلفنی
wire-tap
U
استراقسمع تلفنی کردن
logs
U
ضبط تماسهای تلفنی
wire-taps
U
استراقسمع تلفنی کردن
wire-taps
U
وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-tap
U
نهان گوشی تلفنی
log
U
ضبط تماسهای تلفنی
wire-tapped
U
وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-tapped
U
استراقسمع تلفنی کردن
wire-tapping
U
نهان گوشی تلفنی
wide area telephone service
U
سرویس تلفنی گسترده
telephone carrier current
U
جریان حامل تلفنی
telebrief
U
تماس مستقیم تلفنی
wire-tapping
U
وسیلهی استراقسمع تلفنی
telephone modal distance
U
مسافت مکالمه تلفنی
wire-tapped
U
نهان گوشی تلفنی
call meter
U
کنتور مکالمات تلفنی
phantom circuit
U
مدار دو خطه تلفنی
wire-tapping
U
استراقسمع تلفنی کردن
push to talk
U
کلید مکالمه تلفنی
telephone switching technique
U
اصول اتصالات تلفنی
wire-taps
U
نهان گوشی تلفنی
international telephone circuit
U
خط تلفنی بین المللی
duplex telephony
U
مکالمه تلفنی دو طرفه
duplex telephony
U
گفت و شنود تلفنی
line termination circuit
U
مدار مشترک تلفنی
local subscriber
U
مشترک تلفنی محلی
toll calls
U
مخابره تلفنی خارج شهری
toll call
U
مخابره تلفنی خارج شهری
trunk call
U
اتصال تلفنی بین دومشترک
trunk calls
U
اتصال تلفنی بین دومشترک
telephone repeater valve
U
لامپ تقویت کننده تلفنی
telephone directory
U
دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
telephone directories
U
دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
hot line
U
خط تلفنی بیست و چهار ساعته
hot lines
U
خط تلفنی بیست و چهار ساعته
loggers
U
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
tele communication
U
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
cross fire
U
تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
There is no such number.
U
همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
logger
U
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
ring off
U
قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
duplex operation
U
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
I'm putting you through now.
U
شما را الان وصل میکنم.
[در مکالمه تلفنی]
ex-directory
U
تلفنی که شمارهی آن در کتابچهی تلفن داده نشده
ren
U
شمارهای که باریک وسیله را در شبکه تلفنی نشان دهد
termination
U
خاتمه
end all
U
خاتمه
letter of dismissal
U
خاتمه
abrogation
U
خاتمه
endings
U
خاتمه
lay-off
U
خاتمه
dismissal
U
خاتمه
notice of cancellation
U
خاتمه
end
U
خاتمه
closures
U
خاتمه
closure
U
خاتمه
prorogation
U
خاتمه
ended
U
خاتمه
sequel
U
خاتمه
sequels
U
خاتمه
ends
U
خاتمه
last a
U
خاتمه
quitting
U
خاتمه
quit
U
خاتمه
notice to quit
U
خاتمه
notice of termination
U
خاتمه
notice of determination
U
خاتمه
withdrawal
U
خاتمه
ending
U
خاتمه
expiry
U
خاتمه
phonopore
U
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
fcc
U
شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
answering
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
terminate
U
خاتمه یافتن
end
U
خاتمه فرجام
due out
U
خاتمه یافته
aborted
U
خاتمه غیرعادی
abort
U
خاتمه غیرعادی
ends
U
خاتمه فرجام
terminative
U
خاتمه دهنده
rise
U
خاتمه یافتن
ended
U
خاتمه فرجام
end
U
خاتمه یافتن
endings
U
خاتمه پیام
aborts
U
خاتمه غیرعادی
closing
U
خاتمه عملیات
ended
U
خاتمه یافتن
expirations
U
خاتمه بازدم
aborting
U
خاتمه غیرعادی
wrap up
U
خاتمه یافتن
terminates
U
خاتمه یافتن
terminated
U
خاتمه یافتن
ends
U
خاتمه یافتن
ending
U
خاتمه پیام
rises
U
خاتمه یافتن
general discharge
U
خاتمه خدمت
end mark
U
نشان خاتمه
expiration
U
خاتمه بازدم
post hostilities
U
بعد از خاتمه درگیریها
end spell
U
خاتمه هر کلمه رمز
post hostilities
U
بعداز خاتمه مخاصمات
walking ticket
U
ورقه خاتمه خدمت
abnormal end
U
خاتمه غیر عادی
denunciations
U
اعلان الغاء یا خاتمه
walking papers
U
ورقه خاتمه خدمت
denunciation
U
اعلان الغاء یا خاتمه
end spell
U
خاتمه کلمات رمز
abend
U
خاتمه غیر عادی
end of transmission block
U
خاتمه ارسال بلاک
telephony
U
سیستم ساخت Nouel وATLT که به PC امکان کنترل ارتباط تلفنی PBX میدهد.
vab
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
complete
U
خاتمه یافته یا کامل شده
to come to an end
U
خاتمه یافتن تمام شدن
terminates
U
محدود کردن خاتمه یافتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com