Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pontoneer
U
مامور پل موقت سازی
pontonier
U
مامور پل موقت سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
fifo
U
فضای ذخیره سازی موقت
clipboards
U
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
clipboard
U
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
shifted
U
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
heaps
U
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
heaping
U
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
register
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
shifts
U
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
registers
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
heap
U
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
shift
U
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
registering
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
texts
U
ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
buffer
U
فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
text
U
ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
i/o
U
فضای ذخیره سازی موقت داده که به عنوان خروجی یا ورودی استفاده خواهد شد
list
U
فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
buffer
U
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
saved
U
محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
save
U
محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
saves
U
محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
push up stack
U
سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
partial carry
U
فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
buffer
U
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
writes
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
rading party
U
قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
backing
U
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
suspension of arms
U
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
swap
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
cellars
U
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellar
U
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
protempore
U
موقت شاغل مقامی بطور موقت
temporary storage
U
فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود
swopped
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
delegate
U
مامور فرستاده مامور کردن
delegated
U
مامور فرستاده مامور کردن
delegating
U
مامور فرستاده مامور کردن
delegates
U
مامور فرستاده مامور کردن
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
agents
U
مامور
functionary
U
مامور
commissionaire
U
مامور
appointed
U
مامور
commissionaires
U
مامور
agent
U
مامور
functionaries
U
مامور
functionery
U
مامور
pursuivant
U
مامور
officer
U
مامور
bedel
U
مامور
bedell
U
مامور
missionary
U
مامور
ranksman
U
مامور صف
commissioner
U
مامور
missionaries
U
مامور
official
U
مامور
officers
U
مامور
commissioners
U
مامور
secret agents
U
مامور مخفی
envoy
U
مامور نماینده
secret agent
U
مامور مخفی
lictor
U
مامور اجرا
inquisitor
U
مامور تحقیق
police officer
U
مامور پلیس
assignee
U
نماینده مامور
customs officer
U
مامور گمرک
communicants
U
مامور ابلاغ
counterspy
U
مامور ضد جاسوسی
executors
U
مامور اجرا
tollman
U
مامور نواقل
executive bailiff
U
مامور اجرا
envoy
U
فرستاده مامور
custom assersor
U
مامور گمرک
appoint
U
مامور کردن
envoi
U
مامور نماینده
auditors
U
مامور رسیدگی
revenuer
U
مامور مالیاتی
auditor
U
مامور رسیدگی
envoys
U
فرستاده مامور
hangman
U
مامور اعدام
attackman
U
مامور حمله
police officers
U
مامور پلیس
inquisitors
U
مامور تحقیق
emissary
U
مامور مخفی
customs appraisor
U
مامور گمرک
diplomatic officer
U
مامور سیاسی
hangmen
U
مامور اعدام
file clerk
U
مامور بایگانی
investigators
U
مامور تحقیق
scout
U
مامور اکتشاف
waggoner
U
مامور واگن
officers
U
مامور متصدی
officer
U
مامور متصدی
executioner
U
مامور اعدام
executioners
U
مامور اعدام
he was ordered to europe
U
او مامور اروپا شد
censor
U
مامور سانسور
censored
U
مامور سانسور
censoring
U
مامور سانسور
censors
U
مامور سانسور
paymasters
U
مامور پرداخت
sergeant at arms
U
مامور اجرا
policeman
U
مامور پلیس
emissaries
U
مامور سری
purchasing officer
U
مامور خرید
policemen
U
مامور پلیس
sergeant
U
مامور اجرا
sergeants
U
مامور اجرا
High Commissioners
U
مامور عالیرتبه
High Commissioner
U
مامور عالیرتبه
communicant
U
مامور ابلاغ
executor
U
مامور اجرا
paymaster
U
مامور پرداخت
emissaries
U
مامور مخفی
bureaucrat
U
مامور اداری
bumbailiff
U
مامور اجرا
defector in place
U
مامور مخفی
mole
U
مامور مخفی
on sentry
U
مامور نگهبانی
send on duty
U
مامور کردن
emissary
U
مامور سری
consular officer
U
مامور کنسولی
bailiffs
U
مامور اجرا
bailiff
U
مامور اجرا
investigator
U
مامور تحقیق
diplomatic agent
U
مامور سیاسی
bureaucrats
U
مامور اداری
pointsman
U
مامور راهنمائی
scouted
U
مامور اکتشاف
envoys
U
مامور نماینده
appoints
U
مامور کردن
probation officer
U
مامور نافر
probation officers
U
مامور نافر
typographer
U
مامور چاپخانه
scouts
U
مامور اکتشاف
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
adhoc
U
موقت
temporary
U
موقت
pro tempore
U
موقت
provisional
U
موقت
pontoon bridge
U
پل موقت
interim
U
موقت
intrim
U
موقت
pontoons
U
پل موقت
pontoon
U
پل موقت
makeshift
U
موقت
fireman
U
مامور اتش نشانی
apparitor
U
چاووش مامور اجراء
lifeguard
U
مامور نجات غریق
dustmen
U
مامور تنظیف خاکروبه بر
dustman
U
مامور تنظیف خاکروبه بر
aid man
U
مامور کمکهای اولیه
justiciar
U
مامور قضایی عالیرتبه
press agent
U
مامور اگهی و تبلیغ
lifeguards
U
مامور نجات غریق
affiliation with the department of defen
U
مامور به وزارت جنگ
officer
U
مامور کارمند اداری
catchpole
U
مامور اخذ مالیات
scambler
U
مدافع مامور مانوربالا
catchpoll
U
مامور اخذ مالیات
pursuivant
U
مامور ابلاغ یا اخطاریه
publicans
U
مامور وصول مالیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com