Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
original and derivative estate
U
مال اصلی و مال فرعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
maintenance
U
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
compound complex
U
دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
nail knot
U
گره بین نخ فرعی و اصلی ماهیگیری
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
minor border
U
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
emerging traffic
U
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
Other Matches
subspecies
U
قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass
U
گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
sublease
U
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
accessorial
U
فرعی
succursal
U
فرعی
sub dam
U
سد فرعی
half deck
U
پل فرعی
branch lines
U
خط فرعی
branch line
U
خط فرعی
extrinsic
U
فرعی
adjunct
U
فرعی
by
U
فرعی
inferiors
U
فرعی
min
U
فرعی
second class
U
فرعی
inferior
U
فرعی
tributaries
U
فرعی
tributary
U
فرعی
secondary
U
فرعی
accessory
U
فرعی
subsidiaries
U
فرعی
derivatives
U
فرعی
minor
U
فرعی
lateral
U
فرعی
by-effect
U
اثر فرعی
adverse reaction
U
اثر فرعی
petty
U
فرعی
ancillary
U
فرعی
subaltern
U
فرعی
adjuncts
U
فرعی
subalterns
U
فرعی
derivative
U
فرعی
byeffect
U
اثر فرعی
incidents
U
فرعی
fall-out
[side effect]
U
اثر فرعی
secondary effect
U
اثر فرعی
subsidiary
U
فرعی
incident
U
فرعی
spillover effect
U
اثر فرعی
overtone
U
صدای فرعی
secondary unit
U
واحد فرعی
derived unit
U
واحد فرعی
daughter chain
U
زنجیر فرعی
rootlet
U
ریشه فرعی
retort tar
U
قطران فرعی
radicle
U
فرعی نازک
floor jack
U
اهرم فرعی
derived units
U
واحدهای فرعی
subcontracted
U
قرارداد فرعی
overtones
U
صدای فرعی
diverticulum
U
جاده فرعی
dixings
U
ارایشهای فرعی
dog leg
U
شاخه فرعی
incidental effect
U
اثر فرعی
derived units
U
احاد فرعی
extension telephone
U
تلفن فرعی
quadrantal points
U
جهات فرعی
accessory
U
دعوای فرعی
minor arts
U
هنرهای فرعی
intercardinal headings
U
جهات فرعی
subculture
U
فرهنگ فرعی
side-effect
U
اثر فرعی
intercardinal points
U
جهات فرعی
lay shaft
U
میله فرعی
link road
U
راه فرعی
extraneous
U
تصادفی فرعی
extensions
U
تلفن فرعی
extension
U
تلفن فرعی
subcultures
U
کشت فرعی
subcultures
U
فرهنگ فرعی
subcontract
U
قرارداد فرعی
minor constituent
U
عنصر فرعی
accessory
U
لوازم فرعی
pseudocarp
U
میوه فرعی
probative
U
حقایق فرعی
subcontracting
U
قرارداد فرعی
subordinate
U
فرعی پایین تر
subordinated
U
فرعی پایین تر
subordinates
U
فرعی پایین تر
incidentals
U
اقلام فرعی
subordinating
U
فرعی پایین تر
subcontracts
U
قرارداد فرعی
municipal road
U
راه فرعی
minor league
U
لیگ فرعی
minor elements
U
عناصر فرعی
subculture
U
کشت فرعی
annexes
U
شعبه فرعی
sideshows
U
نمایش فرعی
sideshow
U
نمایش فرعی
wayside
U
ایستگاه فرعی
appendages
U
دستگاه فرعی
appendage
U
دستگاه فرعی
side issues
U
مسئله فرعی
side issues
U
موضوع فرعی
side issue
U
مسئله فرعی
side issue
U
موضوع فرعی
subcommittee
U
کمیته فرعی
bypassing
U
مسیر فرعی
annexing
U
شعبه فرعی
affluent
U
رود فرعی
subsidiaries
U
متمم فرعی
subsidiary
U
متمم فرعی
side effect
U
اثر فرعی
side-effects
U
اثر فرعی
bypass
U
مسیر فرعی
bypassed
U
مسیر فرعی
bypasses
U
مسیر فرعی
insets
U
نقشه فرعی
inset
U
نقشه فرعی
subcommittees
U
کمیسیون فرعی
by-product
U
محصول فرعی
corollaries
U
نتیجه فرعی
corollary
U
نتیجه فرعی
adjuncts
U
صفت فرعی
adjunct
U
صفت فرعی
subsection
U
قسمت فرعی
subsections
U
قسمت فرعی
subcommittees
U
کمیته فرعی
subcommittee
U
کمیسیون فرعی
by-products
U
محصول فرعی
spur track
U
جاده فرعی
cotype
U
نوعی فرعی
by product
U
نتیجه فرعی
by product
U
محصول فرعی
by product
U
فراورده فرعی
by path
U
جاده فرعی
by pass
U
گذرگاه فرعی
by pass
U
لوله فرعی
by lane
U
کوچه فرعی
by product material
U
فراورده فرعی
coproduct
U
محصول فرعی
sidetrack
U
جاده فرعی
consequent pole
U
قطب فرعی
sidetracked
U
جاده فرعی
colonnette
U
ستون فرعی
byroad
U
جاده فرعی
byname
U
اسم فرعی
by work
U
کار فرعی
by way
U
راه فرعی
bye election
U
انتخابات فرعی
by election
U
انتخابات فرعی
bracteole
U
برگچه فرعی
secondary position
U
موضع فرعی
subdivision
U
بخش فرعی
subdivisions
U
بخش فرعی
alternate position
U
موضع فرعی
accessory substances
U
مواد فرعی
nervus accessorius
U
عصب فرعی
accessory nerve
U
عصب فرعی
episodes
U
داستان فرعی
episode
U
داستان فرعی
alternative airfield
U
فرودگاه فرعی
an off street
U
کوچه فرعی
borrowed light
U
نورگیر فرعی
blessed folder
U
مخزن فرعی
bayou
U
نهرکوچک یا فرعی
bypath
U
جاده فرعی
backway
U
جاده فرعی
avocation
U
کار فرعی
auxiliary switch
U
کلید فرعی
auxiliary activity
U
فعالیت فرعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com