English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
individual income tax U مالیات بر درامد شخصی
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
disposable income U درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
Other Matches
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
personal income U درامد شخصی
bunched income U درامد خدمات شخصی
income tax U مالیات بر درامد
income taxes U مالیات بر درامد
personal disposable income U درامد قابل تصرف شخصی
surtax U مالیات بر درامد اضافی
negative income tax U مالیات بر درامد منفی
proportional income tax U مالیات بر درامد تناسبی
progressive income tax U مالیات بر درامد تصاعدی
taxable income U درامد مشمول مالیات
supertax U مالیات بر درامد اضافی
corporation income tax U مالیات بر درامد شرکتها
single tax U مالیات بر درامد انفرادی
property income tax U مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
f.drss U جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes U صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax U مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
levying U مالیات بندی مالیات
levy U مالیات بندی مالیات
levying U اخذ مالیات مالیات
levy U اخذ مالیات مالیات
levies U اخذ مالیات مالیات
levies U مالیات بندی مالیات
taxation U مالیات بندی مالیات
levied U مالیات بندی مالیات
levied U اخذ مالیات مالیات
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
return U درامد
returned U درامد
returns U درامد
income U درامد
earning U درامد
hatched U درامد
proceeds U درامد
means U درامد
emolument U درامد
emoluments U درامد
it wasprologue to the nextmove U درامد
comings in U درامد
earnings U درامد
returning U درامد
remunerative U پر درامد
makings U درامد
revenue U درامد
total income U درامد کل
hatches U درامد
total revenue U درامد کل
hatch U درامد
prelusion U درامد
gainings U درامد
admissions U درامد
admission U درامد
broken down U ازپای درامد
national income U درامد ملی
per capita income U درامد سرانه
municipal revenue U درامد شهرداری
notional income U درامد خیالی
present income U درامد حال
means U توانائی درامد
personal income U درامد سرانه
present income U درامد جاری
permanent income U درامد دائمی
net revenue U درامد خالص
broken-down U ازپای درامد
ordinary income U درامد عادی
median income U درامد متوسط
mean income U درامد متوسط
money income U درامد پولی
notional income U درامد فرضی
psychic income U درامد بی دردسر
real income U درامد واقعی
net income U درامد خالص
earn U درامد داشتن
relative income U درامد نسبی
nominal income U درامد اسمی
prologues U پیش درامد
prologue U پیش درامد
revenue sources U منابع درامد
revenue sharing U سهیم در درامد
revenue function U تابع درامد
earns U درامد داشتن
earned U درامد داشتن
median income U درامد میانی
marginal revenue U درامد نهائی
flow of income U جریان درامد
flow of income U گردش درامد
fixed income U درامد ثابت
gross income U درامد ناخالص
internal revenue U درامد داخلی
unremunerative careers U مشاغل کم درامد
Inland Revenue U درامد داخلی
preludes U پیش درامد
unearned revenue U درامد باداورده
unearned revenue U درامد نامکتسب
prelude U پیش درامد
illicit earning U درامد نامشروع
transitory income U درامد انتقالی
transfer income U درامد انتقالی
total revenue function U تابع درامد کل
total revenue curve U منحنی درامد کل
immoral earning U درامد نامشروع
economic income U درامد اقتصادی
earnings per share U درامد هر سهم
benefice U درامد کلیسایی
average revenue U درامد متوسط
attachment of earnings U توقیف درامد
current income U درامد جاری
mean U منابع درامد
meaner U منابع درامد
meanest U منابع درامد
deduction from income U کسور درامد
deferred credits U درامد پس افتاده
annual income U درامد سالانه
annual earnings U درامد سالانه
disposable income U درامد دریافتی
distribution of income U توزیع درامد
income distribution U توزیع درامد
actual income U درامد واقعی
imperial decree U درامد نامشروع
imputed income U درامد ضمنی
imputed income U درامد انتسابی
overtures U پیش درامد
income determination U تعیین درامد
it scaled kilograms U ده کیلوگرم درامد
it proved false U دروغ درامد
aura U پیش درامد
sinfonia U پیش درامد
marginal income U درامد نهائی
incremental revenue U درامد نهائی
income leakage U نشت درامد
income leakage U کسر درامد
income per capita U درامد سرانه
it weighed kilogrammes U سه کیلوگرم درامد
income and expenditure U درامد و هزینه
overture U پیش درامد
temporary income U درامد موقتی
auras U پیش درامد
tax revenue U درامد مالیاتی
supplementary income U درامد تکمیلی
stream of income U جریان درامد
income analysis U تحلیل درامد
to bring a return U درامد دادن
income consumption curve U منحنی درامد
deferred income U پیش دریافت درامد
net tax revenue U خالص درامد مالیاتی
deplete U تقلیل درامد ملی
beneficed U دارای درامد کلیسایی
margin revenue U سهم درامد از فروش
depleting U تقلیل درامد ملی
depletes U تقلیل درامد ملی
personal distribution U توزیع درامد فردی
current income U درامد یک سال مالی
depleted U تقلیل درامد ملی
average revenue product U درامد متوسط محصول
circular flow of income U جریان دوری درامد
circular flow of income U گردش دورانی درامد
income multiplier U ضریب فزاینده درامد
marginal revenue curve U منحنی درامد نهائی
dissaving U مصرف بیش از درامد
national income determination U تعیین درامد ملی
income effect U تناسب خرید با درامد
national income analysis U تحلیل درامد ملی
disposable income U درامد قابل تصرف
gross national income U درامد ناخالص ملی
his income U هر چه درامد داردخرج میکند
depletion U تقلیل درامد ملی
budget U حساب درامد وخرج
budgeted U حساب درامد وخرج
national money income U درامد ملی پولی
marginal utility of income U مطلوبیت نهائی درامد
nonmonetary income U درامد غیر پولی
non tax revenue U درامد غیر مالیاتی
marginal revenue function U تابع درامد نهائی
earned income U درامد تحصیل شده
earning asset U دارائی ایجادکننده درامد
net national income U درامد خالص ملی
marginal revenue product U درامد محصول نهائی
factor earnings U درامد عوامل تولید
budgets U حساب درامد وخرج
national net income U درامد خالص ملی
real national income U درامد ملی واقعی
wage income U درامد بشکل دستمزد
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
relative income hypothesis U فرضیه درامد نسبی
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com