English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turnover tax U مالیات بر اصل مبادلات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
volume of transactions U حجم مبادلات
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes U صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
swap agreement U موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax U مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
interdepartmental U مبادلات بین وزارتخانهای ما بین دو وزارتخانه
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
levies U مالیات بندی مالیات
levying U مالیات بندی مالیات
levy U مالیات بندی مالیات
taxation U مالیات بندی مالیات
levies U اخذ مالیات مالیات
levied U مالیات بندی مالیات
levied U اخذ مالیات مالیات
levying U اخذ مالیات مالیات
levy U اخذ مالیات مالیات
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
taxes U مالیات
sess U مالیات
Scot U مالیات
gabel U مالیات
tithing U مالیات ده یک
impost U مالیات
tax U مالیات
gabelle U مالیات
cess U مالیات
taxation U مالیات
taxed U مالیات
property tax U مالیات مستقلات
duty free U معاف ار مالیات
property tax U مالیات دارایی
double taxation U مالیات مضاعف
proportional tax U مالیات تناسبی
proportional tax U مالیات نسبی
progressive taxation U مالیات تصاعدی
progressive tax U مالیات تصاعدی
profits tax U مالیات بر سود
profit tax U مالیات بر سود
octroi U مالیات دم دروازه
estate duty U مالیات بر ارث
estate duty U مالیات ارث
proportional taxation U مالیات تناسبی
quint U مالیات پنج یک
capital tax U مالیات بر سرمایه
capitation taxes U مالیات سرانه
sale tax U مالیات بر فروش
rental tax U مالیات مستغلات
commercial tax U مالیات بازرگانی
ratepayers U مالیات دهنده
compulsory levies U مالیات اجباری
regressive taxation U مالیات نزولی
death tax U مالیات بر ارث
deductible U مالیات پذیر
regressive taxation U مالیات کاهنده
regressive tax U مالیات نزولی
real estate tax U مالیات بر مستغلات
per head tax U مالیات سرانه
sales tax U مالیات فروش
occupation tax U مالیات شغل
leviable U وضع مالیات
leviable U مالیات بستنی
land tax U مالیات بر زمین
liable to tax U مشمول مالیات
land tax U مالیات ارضی
land tax U مالیات زمین
kiln tax U مالیات فخاری
gabelle U مالیات نمک
inheritance tax U مالیات بر ارث
incidence of taxation U اثر مالیات
incidence of taxation U انتقال مالیات
gift tax U مالیات برهبه
impost U مالیات بر واردات
levier U مالیات وصول کن
levy tax U وضع مالیات
levying of taxes U وضع مالیات
estate tax U مالیات بر املاک
occupation tax U مالیات اصناف
estate tax U مالیات مستغلات
excise tax U مالیات بر مصرف
nuisance tax U مالیات پردردسر
excise taxes U مالیات بر فروش
exemption from taxation U معافیت از مالیات
neutral tax U مالیات خنثی
neutral tax U مالیات بی طرف
mise U مالیات خرج
export tax U مالیات بر صادرات
free of tax U بدون مالیات
gabel U مالیات نمک
highway user tax U مالیات حق عبور
sales tax U مالیات بر فروش
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
taxless <adj.> U معاف از مالیات
non-assessable <adj.> U معاف از مالیات
tax-exempt <adj.> U معاف از مالیات
non-taxable <adj.> U معاف از مالیات
tax-free <adj.> U معاف از مالیات
zero-rated <adj.> U معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
taxless <adj.> U بدون مالیات
non-assessable <adj.> U بدون مالیات
non-taxable <adj.> U بدون مالیات
tax-exempt <adj.> U بدون مالیات
tax-free <adj.> U بدون مالیات
zero-rated <adj.> U بدون مالیات
tax equation U معادله مالیات
tax exempt U معاف از مالیات
tax farmer U مستاجر مالیات
tax free U بخشوده از مالیات
tax free U معاف از مالیات
tax function U تابع مالیات
tax in kind U مالیات جنسی
tax incidence U عارضه مالیات
tax effect U اثر مالیات
tax deduction U کاهش مالیات
scatt U مالیات عوارض
shift of a tax U انتقال مالیات
tax shifting U انتقال مالیات
single tax U مالیات انفرادی
single tax U مالیات واحد
succession duties U مالیات برارث
tax base U ماخذ مالیات
tax cuts U کاهش مالیات
tax increase U افزایش مالیات
tax load U بار مالیات
tax rate U نرخ مالیات
tax year مالیات سالانه
ratepayer U مالیات دهنده
yield tax U مالیات بر عایدی
tax refund U بازپرداخت مالیات
taxation of monopoly U مالیات بر انحصار
taxes in kind U مالیات جنسی
the rear vassals U مالیات دهندگان
total tax load U کل بار مالیات
wage tax U مالیات بر مزد
wealth tax U مالیات بر ثروت
assessing U مالیات بستن به
purchase tax U مالیات بر معاملات
impose U مالیات بستن بر
assessing U مالیات بستن بر
assessments U تعیین مالیات
assessments U وضع مالیات
assesses U مالیات بستن به
levying U وضع مالیات
assessments U براورد مالیات
taxed U مالیات گرفتن از
taxable U مالیات بردار
imposes U مالیات بستن بر
poll tax U مالیات سرانه
assessment U وضع مالیات
assessment U براورد مالیات
levy U مالیات بندی
Scot U مالیات بستن بر
death duties U مالیات بر ارث
death duty U مالیات بر ارث
assesses U مالیات بستن بر
assessed U مالیات بستن به
assessed U مالیات بستن بر
tax U مالیات گرفتن از
scot free U معاف از مالیات
scot-free U معاف از مالیات
levying U وصول مالیات
direct tax U مالیات مستقیم
direct taxation U مالیات مستقیم
taxes U مالیات گرفتن از
levies U وضع مالیات
levying U مالیات بندی
indirect taxation U مالیات غیرمستقیم
levied U وضع مالیات
assess U مالیات بستن به
taxable U مشمول مالیات
assess U مالیات بستن بر
taxation U وضع مالیات
levied U وصول مالیات
excise U مالیات بستن بر
stress U مالیات زیادبستن
income taxes U مالیات برعایدات
assessor U ممیز مالیات
after tax U پس از وضع مالیات
taxpayers U مالیات بده
taxpayers U مالیات دهنده
income tax U مالیات بر درامد
levies U وصول مالیات
income taxes U مالیات بر درامد
surcharge U مالیات اضافی
capital levy U مالیات بر سرمایه
income tax U مالیات برعایدات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com