English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
single tax U مالیات انفرادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
single tax U مالیات بر درامد انفرادی
Other Matches
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes U صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax U مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
single U انفرادی
single life U انفرادی
singularity U انفرادی
individual U انفرادی
individuals U انفرادی
singles U مسابقه انفرادی
several covenants U تعهدات انفرادی
cells U زندان انفرادی
individualism U حالت انفرادی
bullword U کمربندحفافتی انفرادی
cell U زندان انفرادی
slit trench U سنگر انفرادی
solitary confinement U زندان انفرادی
solitany confinment U حبس انفرادی
spade U بیل انفرادی
sporadic U پراکنده انفرادی
sporadically U پراکنده انفرادی
individual aquipment U تجهیزات انفرادی
individual tests U ازمونهای انفرادی
close confinement U زندان انفرادی
individualized instruction U اموزش انفرادی
close confinement U حبس انفرادی
spades U بیل انفرادی
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
advanced individual training U اموزش تکمیلی انفرادی
solo U تک خوانی بطور انفرادی
plays U شرکت درمسابقه انفرادی
monocracy U حکومت مستقل یا انفرادی
personal error U خطاهای انفرادی افراد
playing U شرکت درمسابقه انفرادی
played U شرکت درمسابقه انفرادی
individual reserves U وسایل ذخیره انفرادی
play U شرکت درمسابقه انفرادی
solos U تک خوانی بطور انفرادی
several U انفرادی مربوط به خود چند تن
excess listing U لیست وسایل انفرادی مازاد
under arms U مجهز باسلحه سبک و انفرادی
levies U مالیات بندی مالیات
levy U مالیات بندی مالیات
levies U اخذ مالیات مالیات
levied U مالیات بندی مالیات
levy U اخذ مالیات مالیات
levied U اخذ مالیات مالیات
taxation U مالیات بندی مالیات
levying U مالیات بندی مالیات
levying U اخذ مالیات مالیات
individual reserves U وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
golf U بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
pickets U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picketed U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picket U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
foursome U مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
foursomes U مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
autecology U مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
administrative segregation U زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
Grands Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
Grand Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
army classification battery test U ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
fives U هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
individuate U فرد کردن انفرادی کردن
tax U مالیات
Scot U مالیات
taxation U مالیات
sess U مالیات
gabelle U مالیات
tithing U مالیات ده یک
gabel U مالیات
cess U مالیات
impost U مالیات
taxes U مالیات
taxed U مالیات
proportional taxation U مالیات تناسبی
proportional tax U مالیات نسبی
proportional tax U مالیات تناسبی
quint U مالیات پنج یک
property tax U مالیات دارایی
property tax U مالیات مستقلات
progressive taxation U مالیات تصاعدی
progressive tax U مالیات تصاعدی
occupation tax U مالیات شغل
profit tax U مالیات بر سود
profits tax U مالیات بر سود
per head tax U مالیات سرانه
octroi U مالیات دم دروازه
double taxation U مالیات مضاعف
impost U مالیات بر واردات
income tax U مالیات برعایدات
highway user tax U مالیات حق عبور
gift tax U مالیات برهبه
gabelle U مالیات نمک
gabel U مالیات نمک
free of tax U بدون مالیات
export tax U مالیات بر صادرات
exemption from taxation U معافیت از مالیات
excise taxes U مالیات بر فروش
excise tax U مالیات بر مصرف
estate tax U مالیات مستغلات
estate tax U مالیات بر املاک
estate duty U مالیات ارث
estate duty U مالیات بر ارث
incidence of taxation U انتقال مالیات
incidence of taxation U اثر مالیات
nuisance tax U مالیات پردردسر
neutral tax U مالیات خنثی
neutral tax U مالیات بی طرف
mise U مالیات خرج
liable to tax U مشمول مالیات
levying of taxes U وضع مالیات
levy tax U وضع مالیات
levier U مالیات وصول کن
leviable U وضع مالیات
leviable U مالیات بستنی
land tax U مالیات بر زمین
land tax U مالیات ارضی
land tax U مالیات زمین
kiln tax U مالیات فخاری
inheritance tax U مالیات بر ارث
occupation tax U مالیات اصناف
duty free U معاف ار مالیات
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
taxless <adj.> U معاف از مالیات
non-assessable <adj.> U معاف از مالیات
non-taxable <adj.> U معاف از مالیات
tax-exempt <adj.> U معاف از مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
zero-rated <adj.> U بدون مالیات
tax-free <adj.> U بدون مالیات
tax-free <adj.> U معاف از مالیات
zero-rated <adj.> U معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
taxless <adj.> U بدون مالیات
non-assessable <adj.> U بدون مالیات
non-taxable <adj.> U بدون مالیات
tax-exempt <adj.> U بدون مالیات
real estate tax U مالیات بر مستغلات
succession duties U مالیات برارث
tax base U ماخذ مالیات
tax cuts U کاهش مالیات
tax deduction U کاهش مالیات
tax effect U اثر مالیات
tax equation U معادله مالیات
tax exempt U معاف از مالیات
tax farmer U مستاجر مالیات
tax free U بخشوده از مالیات
single tax U مالیات واحد
tax shifting U انتقال مالیات
shift of a tax U انتقال مالیات
regressive tax U مالیات نزولی
regressive taxation U مالیات کاهنده
regressive taxation U مالیات نزولی
rental tax U مالیات مستغلات
sale tax U مالیات بر فروش
sales tax U مالیات فروش
sales tax U مالیات بر فروش
scatt U مالیات عوارض
tax free U معاف از مالیات
tax function U تابع مالیات
wealth tax U مالیات بر ثروت
yield tax U مالیات بر عایدی
ratepayer U مالیات دهنده
ratepayers U مالیات دهنده
tax year مالیات سالانه
wage tax U مالیات بر مزد
total tax load U کل بار مالیات
tax in kind U مالیات جنسی
tax incidence U عارضه مالیات
tax increase U افزایش مالیات
tax load U بار مالیات
tax rate U نرخ مالیات
tax refund U بازپرداخت مالیات
taxation of monopoly U مالیات بر انحصار
taxes in kind U مالیات جنسی
the rear vassals U مالیات دهندگان
income tax U مالیات بر درامد
Scot U مالیات بستن بر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com