English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shifting use U مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
intervener U در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
beneficial ownership U مالکیت به نسبت منافع
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
emblements U منافع حاصله از زمین
vesture U منافع و نمائات زمین
explees U اجاره بها یا منافع زمین
estate in common U اشتراک در مالکیت زمین
profits a prendre U درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
estate in fee U مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
invisible hand U فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
denationalization U تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
prior possession U تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
his right of ownership lapsed U حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
joint ownership U اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
tertiary U ثالث
third U ثالث
thirds U ثالث
separation of ownership and control U جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
stranger U شخص ثالث
intervener U وارد ثالث
jus terth U حق شخص ثالث
intervance of third party U ورود ثالث
thrid party U شخص ثالث
third party U شخص ثالث
third parties U شخص ثالث
garnishment U احضارشخص ثالث
third party insurance U بیمه شخص ثالث
garnishment U توقیف مال نزد شخص ثالث
good offices U عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
res inter alios U debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
bailment U امانت گذاشتن سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست باضمانت شخص ثالث
perquisites U منافع
revenue U منافع
earnings U منافع
perquisite U منافع
public interest U منافع عمومی
spillover benefits U منافع خارجی
tangible benefits U منافع مرئی
public benefits U منافع عمومی
private benefits U منافع خصوصی
fictious dividened U منافع موهوم
conflict of interest U برخورد منافع
harmony of interests U هماهنگی منافع
harmony of interests U سازگاری منافع
fictitious dividens U منافع موهوم
public interest U منافع عامه
unions U اشتراک منافع
windfall gains U منافع اتفاقی
union U اشتراک منافع
pure interest U منافع خالص
vested interest U منافع مقرره
capital gains U منافع سرمایهای
vested interests U منافع مقرره
conflict of interest U تضاد منافع
economic interest U منافع اقتصادی
class interests U منافع طبقاتی
mutual interests U منافع مشترک
benefit spillovers U نشر منافع
net benefits U منافع خالص
undistributed earnings U منافع تقسیم نشده
undistributed earnings U منافع توزیع نشده
valuation of benefits U ارزش گذاری منافع
windfall gains U منافع باد اورده
rent U مال الاجاره منافع
social security benefits U منافع تامین اجتماعی
gains from trade U منافع حاصل از تجارت
separable accretions and benefits U نمائات و منافع منفصله
self regard U حفظ منافع شخصی
solidarity U اشتراک منافع ومسئولیتها
it is p to our interests U برای منافع مازیان اوراست
emblements U منافع حاصله اززمین مزروعی
tangible benefits U منافع مشهود فواید عینی
the profits and accretions which are an U منافع و نمائات متصله مال
original and derivative estate U اصل مال یا نمائات یا منافع ان
measurement of benefits and costs U اندازه گیری منافع و هزینه ها
protection and indemnity club U باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
pray in aid U دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
saving U خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
p&l club U club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
apportionment U افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
support U حق مالکیت
ownership right U حق مالکیت
propritorship U مالکیت
possession U مالکیت
proprietorship U مالکیت
ownership U مالکیت
acquisition U مالکیت
acquisitions U مالکیت
ownership U حق مالکیت
dominium U مالکیت
proprietorial right U حق مالکیت
right of ownership U حق مالکیت
dominion U حق مالکیت
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
public ownership U مالکیت دولتی
joint ownership U مالکیت اشتراکی
personal ownership U مالکیت شخصی
accession U شرکت در مالکیت
reconversion U اعاده مالکیت
slaveholding U مالکیت برده
title of territory U مالکیت اقلیم
collective ownership U مالکیت مشاع
seisin U مالکیت اراضی
joint ownership U مالکیت مشاع
documents of title U سند مالکیت
title deeds U سند مالکیت
title deed U قباله مالکیت
document of title U سند مالکیت
title deed U سند مالکیت
dispossession U سلب مالکیت
condominium U مالکیت مشترک
qualified property U مالکیت محدود
condominiums U مالکیت مشترک
joint ownership U مالکیت مشترک
confusion U مالکیت ما فی الذمه
title deed U اسناد مالکیت
get hold of (something) <idiom> U به مالکیت رسیدن
collective ownership U مالکیت جمعی
asset ownership U مالکیت دارائی
ascription U تصدیق مالکیت
praivate ownership U مالکیت خصوصی
expropriation U سلب مالکیت
title U مستند مالکیت
titles U مستند مالکیت
private property U مالکیت خصوصی
alienation U انتقال مالکیت
muniment of title U دلیل مالکیت
private ownership U مالکیت خصوصی
root of title U منشاء مالکیت
gen U حالت مالکیت
property rights U حقوق مالکیت
individual ownership U مالکیت فردی
retention of title U ضبط مالکیت
state ownership U مالکیت دولتی
literary property U حق مالکیت ادبی
state enterprise U مالکیت دولتی
possessory title U عنوان مالکیت
special property U مالکیت خاص
possessory right U حق تصرف یا مالکیت
public ownership U مالکیت عمومی
possessory action U دعوی مالکیت
retention of title U حفظ مالکیت
public domain U مالکیت دولتی
estate in common U مالکیت مشاع
possessory title U سمت مالکیت
ownership and management U مالکیت و مدیریت
villeinage U مالکیت رعیت
public ownership U مالکیت دولتی
passing the ownership U مالکیت مافی الذمه
white elephant <idiom> U ثروت یا مالکیت بیفایده
title-holders U صاحب سند مالکیت
collectivity U مالکیت اشتراکی جمع
title-holder U صاحب سند مالکیت
replevin U دعوی اعاده مالکیت
mere right U حق مالکیت بدون تصرف
possessory action U دعوی اعاده مالکیت
repossessed U مالکیت مجدد یافتن
prescriptive right U حق مالکیت از طریق مرورزمان
repossessing U مالکیت مجدد یافتن
title of territory U مالکیت قلمرو کشور
prescriptive right or title U حق مالکیت از راه مرورزمان
expropriate U سلب مالکیت کردن از
expropriated U سلب مالکیت کردن از
expropriates U سلب مالکیت کردن از
expropriating U سلب مالکیت کردن از
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
share certificate U گواهی مالکیت سهام
entitled to owver ship U دارای حق مالکیت است
repossess U مالکیت مجدد یافتن
tenancy U مدت اجاره مالکیت موقت
disorintate U مالکیت چیزی راانکار کردن
petitory U مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
disowning U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com