English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seisin U مالکیت اراضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
root of title U منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
Other Matches
denationalization U تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
prior possession U تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
joint ownership U اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
his right of ownership lapsed U حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
separation of ownership and control U جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
accumulative area U اراضی سوارشونده
waste lands U اراضی موات
conservation of land U حفظ اراضی
occupied territories U اراضی اشغالی
quiet enjoyment U حق انتفاع اراضی
waste land U اراضی موات
vesture U تصرف اراضی
occupied territory U اراضی اشغالی
cultivated land U اراضی محیات
unutilized land U اراضی موات
utilized lands U اراضی دایر
land distribution U توزیع اراضی
land grant U اعطای اراضی
tidal flats U اراضی جزرومدی
land development U احیای اراضی
innings U اراضی مستحدثه
reclaim U احیاء اراضی موات
redemption U پرداخت مالیات اراضی
reclaimed U احیاء اراضی موات
uti possidetis U تملک اراضی اشغالی
reclaiming U احیاء اراضی موات
uti possidetis U تملک اراضی مفتوحه
reclaims U احیاء اراضی موات
cultivation of waste land U احیا اراضی موات
escheat U اراضی بلا وارث
terre tenant U متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
planning permission U اجازه عمران و ابادی اراضی
land office U اداره املاک وثبت اراضی
polder U اراضی پست کنار دریا
cession of territory U واگذار کردن اراضی مملکت
vender's lien U حق حبس بایع در معامله اراضی
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
land poor U دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
He has laid hands on these lands. U دست انداخته روی این اراضی
cadastre U دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک
backwoods U اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
cadastral U مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
subinfeudate U اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
fee tail U تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
agrarianism U تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
waste of manor U اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
ownership right U حق مالکیت
dominium U مالکیت
right of ownership U حق مالکیت
propritorship U مالکیت
proprietorship U مالکیت
proprietorial right U حق مالکیت
ownership U مالکیت
support U حق مالکیت
dominion U حق مالکیت
ownership U حق مالکیت
acquisition U مالکیت
possession U مالکیت
acquisitions U مالکیت
possessory title U عنوان مالکیت
possessory action U دعوی مالکیت
possessory right U حق تصرف یا مالکیت
ownership and management U مالکیت و مدیریت
reconversion U اعاده مالکیت
property rights U حقوق مالکیت
possessory title U سمت مالکیت
personal ownership U مالکیت شخصی
praivate ownership U مالکیت خصوصی
private property U مالکیت خصوصی
private ownership U مالکیت خصوصی
get hold of (something) <idiom> U به مالکیت رسیدن
gen U حالت مالکیت
accession U شرکت در مالکیت
slaveholding U مالکیت برده
special property U مالکیت خاص
state enterprise U مالکیت دولتی
state ownership U مالکیت دولتی
villeinage U مالکیت رعیت
title of territory U مالکیت اقلیم
title deeds U سند مالکیت
title deed U قباله مالکیت
title deed U سند مالکیت
public ownership U مالکیت دولتی
public ownership U مالکیت عمومی
public ownership U مالکیت دولتی
qualified property U مالکیت محدود
retention of title U حفظ مالکیت
retention of title U ضبط مالکیت
root of title U منشاء مالکیت
public domain U مالکیت دولتی
title deed U اسناد مالکیت
titles U مستند مالکیت
expropriation U سلب مالکیت
estate in common U مالکیت مشاع
documents of title U سند مالکیت
dispossession U سلب مالکیت
collective ownership U مالکیت مشاع
collective ownership U مالکیت جمعی
asset ownership U مالکیت دارائی
ascription U تصدیق مالکیت
alienation U انتقال مالکیت
confusion U مالکیت ما فی الذمه
title U مستند مالکیت
condominiums U مالکیت مشترک
condominium U مالکیت مشترک
individual ownership U مالکیت فردی
joint ownership U مالکیت مشترک
joint ownership U مالکیت اشتراکی
joint ownership U مالکیت مشاع
muniment of title U دلیل مالکیت
literary property U حق مالکیت ادبی
document of title U سند مالکیت
leases U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
lease U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
expropriate U سلب مالکیت کردن از
title of territory U مالکیت قلمرو کشور
title-holders U صاحب سند مالکیت
title-holder U صاحب سند مالکیت
share certificate U گواهی مالکیت سهام
expropriates U سلب مالکیت کردن از
collectivity U مالکیت اشتراکی جمع
passing the ownership U مالکیت مافی الذمه
beneficial ownership U مالکیت به نسبت منافع
expropriating U سلب مالکیت کردن از
repossessing U مالکیت مجدد یافتن
possessory action U دعوی اعاده مالکیت
prescriptive right U حق مالکیت از طریق مرورزمان
mere right U حق مالکیت بدون تصرف
expropriated U سلب مالکیت کردن از
prescriptive right or title U حق مالکیت از راه مرورزمان
estate in common U اشتراک در مالکیت زمین
repossess U مالکیت مجدد یافتن
repossessed U مالکیت مجدد یافتن
white elephant <idiom> U ثروت یا مالکیت بیفایده
replevin U دعوی اعاده مالکیت
entitled to owver ship U دارای حق مالکیت است
socialism U مالکیت اجتماعی ابزار تولید
freehold U مالکیت مطلق ملک موروثی
tenancies U مدت اجاره مالکیت موقت
tenancy U مدت اجاره مالکیت موقت
disowning U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowned U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disown U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
disorintate U مالکیت چیزی راانکار کردن
put in a claim for something U مدعی مالکیت چیزی شدن
disowns U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
petitory U مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
occupation franchise U حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
freeboard U حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
hold down U برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
titleholder U صاحب سند مالکیت دارای عنوان
p is nine points of the law U تصرف شرط عمده مالکیت است
hold down U نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
eminent domain U مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
estate in fee U مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
share U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
Here are my car registration papers. بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
shared U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shares U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
chose in action U حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
alienability U قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
shifting use U مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
prescription U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
property in action U مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
prescriptions U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
apostrophe U در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
apostrophes U در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
escheat U در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
irredentism U نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
communism U کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
tenancy in common U حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
communications stallite corporation U یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com